اول اردیبهشت؛ روز بزرگداشت سعدی

**دکتر اسماعیل آذر، یکم اردیبهشت ۱۳۹۷

سلام ای شهر شیخ و خواجه، شیراز
سلام ای مهد عشق و مدفن راز
سلام ای شهر عشق و آشنایی
سلام ای آشیان روشنایی
بهار بوستانت بی زمستان
دعایت کرده سعدی در گلستان
" شهریار"
سعدی معیار زبان فارسی است. در میان شاعران پارسی زبان هیچ شاعری به اندازه سعدی دین ورز و شریعت مدار نبوده است. شاهکار سعدی بوستان است، مفاهیم بوستان با مفاهیم قرآنی در هم تنیده شده است. سِحر بیان و اعجاز قلم شیخ، مقامی منیع و رفیع دارد. خود گوید: «ذکر جمیل سعدی که در افواهِ عوام افتاده و صیت سخنش که در بسیط زمین رفته، قَصَب الجَیب حدیثش که هم چون شکر می خورند و رُقعه مُنشعاتش که چون کاغذ زَر می برند... لباسی است که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بَلاغت افزاید...»
بر حدیث من و حُسن تو بیفزاید کس
حّد همین است، سخن دانی و زیبایی را
همه گویند و سخن گفتن سعدی دگر است
همه دانند مزامیر نه همچون داوود
به قول شادروان پژمان بختیاری:
ز حدیث عشق و مستی چه سخن کنم که سعدی
به زبان آسمانی به از آن نگفته باشد
رسم چنین است که نقد شخصیت ها روزی نمودار می شود که کالبَد آنان در سینه سرد گور آرمیده و دست از دامان زندگی کشیده باشند. آن وقت است که دو رنگی ها، کوته نظری ها، کینه توزی ها، عِنادها، حسدها، خباثت ها و دنائت ها جای خود را به قضاوت های خالی از آلایش می سپارد.
در چنین موقعی است که ارزش وجود خردمندان و اوصاف ستوده ارباب قلم هویدا شده و خورشید حقیقت نورافشانی می کند.
خوشا حالتِ خوب مرد سخن
که مرگش به از زندگانی بُوَد
" سعدی "
سعدی شاعر زندگی است. مدینه فاضله سعدی بوستان است. گلستان روابط اجتماعی انسان را تنظیم می کند ولی بوستان آدمی را به سوی لطف و لطافت رهنمون می سازد. در حقیقت گلستان کتاب جامعه شناسی رفتار انسانی است، بوستان روح را تلطیف می کند و غزل سعدی آدمی را با بال خیال به فراسوها می برد. نخستین بار " امرسون " فیلسوف قرن نوزدهم آمریکایی، سعدی را «هُوراس پارس» نامید. " آندره دوریه " فرانسوی در سال ۱۶۴۳ میلادی گلستان را ترجمه کرد. پس از این ترجمه اروپا در زیر سلطه تفکر سعدی قرار گرفت. این ترجمه آن قدر نافذ بود که رئیس جمهور وقت فرانسه " کارنو " نام سعدی را بر خود نهاد و در تاریخ " سعدی کارنو " لقب گرفت. یک نمونه از گلستان می آورم و سراغ بوستان می رویم. می گویند: مُشت در نَمای دُرشت و یا اینکه مُشت در نمونه خروار است؛ چه کسی قادر است تمثال توحید را این گونه ترسیم کند؟
«پادشاهی، درویشی را دید. گفت: هیچت از ما یاد آید؟ پاسخ داد: آری هر گاه خدا را فراموش کنم»
در مورد بوستان، یک نمونه می آورم. ملاحظه کنید آیا انسان امروز دلش نمی خواهد مانند شخصیت های خوب بوستان باشد. جهان امروز بیش از هر چیز به اخلاق نیاز دارد. توجه به مصرف، نیندیشیدن چنان ما را از آسمان ها محروم کرده که همه جا یأس و دل زدگی حاکم است. به قول مولوی:
جان همه روز از لگدکوب خیال
وز زیان سود و وِز خوف زوال
نه صفا می ماندش، نه لطف و فَر
نه به سوی آسمان راه سفر
شاعران ایرانی امید و نشاط را در کالبد انسان صنعتی می دمند:
هله نومید نباشی که تو را یار برانَد
که گر امروز براند نه که فردات نخواند
و یا:
انبیا گفتند نومیدی بد است
فضل و رحمت های یا رب بی حد است
در چنین روزگاری است که حکایت های بوستان، ما را از دایره فردیت بیرون آورده و با جامعه همراه می سازد. اخلاق یعنی «دیگری» یک نمونه از بوستان سعدی می آوریم و همه دوستان، دانشجویان و عزیزان را دعوت می کنیم که حداقل بوستان و گلستان سعدی را بخوانند تا روحشان سبک و جانشان آرام گیرد.
بزارید وقتی زنی پیش شوی
که دیگر مَخر نان ز بقال کوی
به دکان گندم فروشان گرای
که این جو فروش است گندم نمای
به دلداری آن مرد صاحب نیاز
به زن گفت: کای روشنایی، بساز
به امید ما کلبه اینجا گرفت
نه مردی بُوَد، نفع از او برگرفت «یعنی: دیگری»
جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
کرم پیشه شاه مردان، علی است
و سپس نتیجه گیری کرده و آن را عاید جامعه می کند:
جوانمرد و خوش خوی و بخشنده باش
چو حق بر تو پاشد، تو بر خلق پاش «یعنی: دیگری»
مطلبم را با دعایی از سعدی به فرجام می برم:
هزار سالِ جلالی بقای عمر تو باد
شهور آن، همه اردیبهشت و فروردین

کد خبر: 933903

وب گردی

وب گردی