سرمایه‌ای به اسم «آقای خامنه‌ای»

«اوایل انقلاب آیت‌ا... خامنه‌ای با هیاتی رفته بودند به شهرستان «جهرم». آنجا در سالن مرکزی شهر مراسمی بود. ابتدای مراسم هفت، هشت نفر یک پیانو را کشان‌کشان آوردند روی صحنه. بعد یک نفر با کت و شلوار و تر و تمیز آمد پشت آن نشست. در این حال چند میهمان جدید هم آمدند آن ردیف جلو نشستند. بلافاصله باز همان هفت، هشت نفر ریختند و سریع پیانو را جمع کردند و بردند. رهبر انقلاب با تعجب پرسیدند چی شد؟ یکی از همرا‌هان گفت: «بنده هم نفهمیدم.» از فرماندار جهرم پرسیدند و ایشان هم اظهار بی‌اطلاعی کرد. مراسم که تمام شد آقا بازهم پرس‌وجو کردند. مسئولان، جوانی را که متولی مراسم بود صدا کردند آمد. آقا با او کلی خوش و بش و حتی شوخی کردند و پرسیدند: «این چه بود پسرم؟ ارگ بود؟ پیانو بود؟ چرا آوردند؟ چرا بردند؟ و...» آن جوان پاسخ داد این پیانو بود حضرت آقا. آوردیم که برای شروع مراسم سرودی را با آن اجرا کنیم. آقا پرسیدند: «خب، چرا نکردید؟» آن جوان جواب داد چون همان لحظه خبر دادند امام‌جمعه جهرم وارد سالن شد. ما هم ترسیدیم. آقا خنده‌اش گرفته و گفتند: «خب ما که بودیم!» آن جوان گفتند حضرت آقا! شما امروز عصر برمی‌گردید تهران. این امام‌جمعه اینجا پدر ما را درمی‌آورد!»

چندخط بالا خاطره‌ای منقول از یکی از وزرای ارشاد پیشین است که در بخشی از یادداشت «حکایت ارگ جهرم»، محمدحسین جعفریان آمده. یادداشتی که چند سال پیش به بهانه‌ای نوشته شده و حتما خواندن اصلش هم خالی از لطف نیست. این مقدمه احتمالا شروعی مناسب برای حرفی باشد که می‌خواهم بزنم، شاید به این خاطر که مقدمه بهتری هم پیدا نکردم. واقعیتش ایام ماه مبارک رمضان و پس از هر دیدار متفاوت رهبر انقلاب با گروه‌های مختلف اعم از کارگزاران، دانشجویان، شعرا، اساتید و گاهی هنرمندان و دیگران، این سوال را از خود می‌پرسم که این همه حس و حال متفاوت و فضاهای کم‌نظیر که در میان رهبران دنیا کمتر معمول است -و اگر باشد، به طرفه‌العینی توسط رسانه‌ها، به سرخط اصلی اخبار بدل می‌شود- چرا آن اندازه که باید، مابه‌ازای اجتماعی و عینی پیدا نمی‌کند؟ منظورم این نیست که اخبار سراسری این رویدادها را پوشش نمی‌دهد یا شبکه یک، بعد از اخبار ساعت 21 سخنان رهبری را پخش نمی‌کند! اتفاقا تلویزیون پرتکرار هم پخش می‌کند، هم اخبار را و هم اصل سخنرانی را و هم گزیده‌هایش را در طول روز در شبکه‌های مختلف؛ اما آیا این مواجهه، ساده‌ترین مواجهه با این اتفاقات نیست؟! اگرچه چند سالی است برخی رسانه‌ها (البته انحصاری) ایده‌هایی را برای بهتر دیده شدن مواضع و صحبت‌های رهبر انقلاب عملی می‌کنند، اما به همان دلیل داخل پرانتز، با محدودیت‌های جدی‌ای مواجهند. از طرف دیگر تلویزیون که باید دست و بالی باز برای پروراندن ایده‌ها و خرج خلاقیت داشته باشد هم با مدلی تکراری به این اتفاقات مهم می‌پردازد؛ تکراری از این جهت که مثلا در مواجهه با دیگر ظرفیت‌های جمهوری اسلامی نیز دیده می‌شود. مثل نشان دادن هلی‌کوپتری راهپیمایان در هر 22 بهمن یا روز قدس. طوری که مدل نمایش امسال راهپیمایی با پارسال که هیچ با 10 سال پیش هم هیچ فرقی نمی‌کند.
از اینجا به بعد مقدمه بالا به کارم می‌آید؛ هر دانشجویی که از دیدار رهبری بیرون می‌آید، از سعه‌صدر رهبری می‌گوید و اینکه در پاسخ تندترین انتقادها هم از رهبری جز لبخند و تحسین ندیده.

هر شاعری که از جلسه شعرا با رهبر انقلاب بیرون می‌آید، دقت‌هایی را از رهبری مورد اشاره قرار می‌دهد که رسانه به نمایش چندتایی از آنها بسنده می‌کند. سوال اینجاست که بالاترین مقام رسمی کشور، سعه‌صدر شنیدن همه صحبت‌های دانشجویان را دارد، اما تلویزیون جمهوری اسلامی سعه‌صدر پخش آنها را ندارد؟ یعنی بالاترین مقام رسمی کشور، وقت و حوصله گفت و شنود با اهالی شعر را دارد، اما تلویزیون وقت و حوصله نمایش آنها را ندارد و به پخش گزینشی آنها بسنده می‌کند! و در هر دو مورد، عوامل دست‌اندرکار، خط‌قرمزهایی را که احتمالا خودشان صلاح می‌دانند، لحاظ می‌کنند؟ یعنی «امام‌جمعه‌های جهرم»هستند که خط‌قرمزهاشان از «آیت‌ا... خامنه‌ای» بیشتر است؟! و صلاح کار در تلویزیون و جاهای دیگر را بیشتر می‌دانند؟ طبیعی است اینها سوال‌های ساده‌ای است که در پی یک نقد مشفقانه می‌آید!

اما اشکال این گزینش‌های پخشی چیست؟ همین ماجرای اخیر که رهبر انقلاب بیانی پیرامون «آزادی» داشتند، موجب شد تفاسیر و تعبیرهایی درمورد اصل این صحبت در برخی جمع‌ها به درازا بکشد. به‌نظرم یکی از دلایل تفاسیر چندگانه، این بود که سوالی که دانشجو پرسید به‌درستی در رسانه منتقل نشد و همین باب تعبیرها را بیشتر کرد. این یک ظرافت ساده است و مگر از (24×20= تعداد شبکه در 24 ساعت) زمان رسانه‌ای مثل تلویزیون اینها چقدر زمان می‌گرفت! یعنی بیان گره‌گشای رهبری که طبیعتا در جهت حل مساله‌ای طرح‌شده به دلایل همین رویکردهای نامناسب، ممکن است حتی موجب افراط و تفریط در برداشت‌ها نیز بشود (خدا نکند البته)! اشکال دیگر دامن زدن به دوقطبی است که دیگر نه برای مردم اهمیت دارد و نه رهبری آن را قبول دارد. مواجهه تلویزیون با اظهارات دانشجویان و دسته‌بندی آنها به منتقد و پاسخگو، در فرآیند این دوقطبی تحلیل شد و یکی از بدترین اتفاقات رسانه‌ای درمورد دانشجویانی که بارها تاکید کرده‌اند نه اصولگرا هستند و نه اصلاح‌طلب اتفاق افتاد. منظورم دانشجویان انقلابی است که در صحبت‌های هرساله‌شان در دیدار با رهبری، هم با جریان لیبرال مرزبندی می‌کنند و هم درد مردم را می‌گویند و با تاکید بر مشکلات کارگران و صنوف دیگر، رویکرد مردمی خود را نشان می‌دهند. تلویزیون اما آنان را دور از مردم و در پازل سیاسی خود تعریف می‌کند. واقعیتش را هم بخواهید یکی از دلایل افت تحلیل و رکود در فضای دانشجویی همین تلویزیون دوگانه‌ساز بوده و متاسفانه هست.

خلاصه اینکه زمانی که رهبری نظام با سعه‌صدر و روی باز مواجهه‌ای کم‌نظیر با گرو‌ه‌های مختلف دارند؛ در حالی که رویکرد مردمی‌شان را می‌توان در متن فرمایشات‌شان دید؛ در حالی که با خط‌قرمزهای کمتری با انتقادها و اعتراض‌ها مواجهه می‌کنند، اما کم‌کاری رسانه‌ای موجب شده آن اندازه که باید قدر این نعمت دانسته نشود و این فضای مترقی در مردم‌سالاری دینی آنچنان که باید دیده نشود. مسائلی که با کمی رعایت ظرافت و نوگرایی واقعی به‌خصوص در رسانه و مواجهه رسانه‌ای امکان بهتر شدن دارد. باشد که به همین شب‌های قدر، قدردان سرمایه‌ای به اسم «آقای خامنه‌ای» باشیم.

کد خبر: 953707

وب گردی

وب گردی