به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی ایسکانیوز؛ خروج ایالاتمتحده آمریکا از برجام، بهمثابه یک فاجعه سیاسی بود. اقدامی که بهطرزی عجیب جامعه جهانی را علیه یانکیها شوراند. پشت پا زدن به یک عهدنامه بینالمللی، پشت پا زدن به تمام آنچه دو طرف طی دههها مذاکره اندوخته بودند، بود. آمریکا بار دیگر نشان داد که حقیقتاً غیرقابل اطمینان و غیرقابل پیشبینی است؛ اما چه میشود که این کشور در حال حاضر بزرگترین اقتصاد دنیا را در اختیار دارد و بهواسطه همین مسئله، در ساختار رهبری برخی از کشورهای بزرگ نیز نفوذ کرده است.
اقدام یکسویه آمریکا در خروج از برجام، شاید در ظاهر تند و مغرضانه بوده باشد ولی تردیدی نیست که پشت آن تفکرات حسابشدهای پنهان شده بود. قدرت گرفتن ایران در منطقه و به چالش کشیدن توازن قوا که پیشتر تصور میشد در ید اعراب و بهویژه عربستان سعودی است، باب میل غربیها نبود. تاثیرگذاری عمیق بر سوریه، عراق و دیگر کشورهای بحرانزده از سوی کشورهایی که میلیاردها دلار برای ایجاد پایگاههای امن در آنها هزینه کرده بودند، پذیرفتنی نبود. استقلال اروپا از آمریکا نیز دلیل دیگری برای این لگدپرانی ترامپ بود.
بهترین تکنیکی که رئیسجمهور ایالاتمتحده میتوانست اتخاذ کند، تیراندازی به اقتصاد ایران است. شاید هدف اصلی نفت باشد ولی بیشک خودروسازی بهعنوان پیشگام کلیه صنایع کشور لقمه چربی برای ضربه زدن است. با اینکه هنوز تحریمهای جدید بهصورت رسمی وضع و ابلاغ نشدهاند اما دوباره مثل چند سال قبل، برخی از شرکای خارجی صنعت خودرو علیرغم تعهداتشان ساز خداحافظی از ایران را کوک کردهاند. برخی هم نزده رقصیدهاند و دامنکشان از ایران رفتند. داستان آنها که ماندهاند، حکایت جبر و اختیاری است که طبق معمول باید بنشینیم و «ببینیم چه میشود».
صنعت خودرو پیش از برجام
تا پیش از برجام، نه فقط اقتصاد بلکه شرایط سیاسی و ارتباطات جهانی ایران نیز در تنگنای دلهرهآوری بود. عدم همکاری بانکها و مشکلات مربوط به نقلوانتقال پول، بخشی از نظام بازرگانی کشور را با اختلال روبهرو کرد. صنعت خودرو چه داخلیها و چه خارجیهایی که در ایران حضور داشتند، خیلی زود طعم تلخ این تحریمها را چشیدند. شاید اول از همه. دیدیم که پژو چطور ایران را ترک گفت و نیسان با سیاست چراغ خاموش رفت که برگردد. حتی رنو که در ایران سرمایهگذاری کرده بود نیز با ترسولرز کار میکرد. شرایط کار با کرهایها پیچیده شده بود چراکه سوئیفت بسته بود و نقلوانتقال با ارز دلار و یورو نیز مقدور نبود. شرکتهای خودرویی که طرف کرهای داشتند با تبدیل وون به ریال و برعکس مشکلات عظیمی را تجربه میکردند. ژاپنیها هم که اگرچه در بازار ایران فروش قابل قبولی داشتند ولی هروقت که از آنها سؤال میشد، زیر همهچیز میزدند و منکر هرگونه رابطه با ایران میشدند.
تحریم تنها منوط به جریمه حضور شرکتهای طرف قرارداد با ایران نمیشد. ارائه هرگونه مشاوره فنی و مهندسی و حتی تأمین قطعات نیز در زمره تحریمها قرار میگرفت. در شرایطی که بازار در رکود تورمی به سر میبرد، با اینکه خریدوفروش چندانی صورت نمیگرفت ولی قیمتها هرازگاهی رشد میکردند. بحث خدمات پس از فروش شرکتهای خارجی با مشکلات فراوانی روبهرو شده بود. عدم امکان تهیه قطعات اصلی، باعث زمینگیر شدن تعداد زیادی از خودروها در کف تعمیرگاهها شده بود. نه فقط خارجیها، بلکه خودروسازان بزرگ کشور نیز برای نخوابیدن خط تولیدهای خود نیز معضلاتی داشتند. در شرایطی که قطعهسازان خود را بیاندازه به ارتباط با دیگر کشورها وابسته میدیدند، هم انتقال پول به مشکل خورده بود و هم رضایت طرفهای خارجی برای همکاری. حتی در زمانی که پولشان نیز فراهم میشد.
صنعت خودرو بعد از برجام
بعد از برجام، گشایش ویژهای در طرز تفکر جامعه جهانی ایجاد شد. فروش نفت از سر گرفته و برخی از خطوط اعتباری ارزی بین ایران و بقیه کشورها باز شد. پژو برگشت و نیسان با لباس واردات به ایران بازگشت. شرایط آنقدر دلچسب بود که بزرگترین خودروساز اروپا یعنی فولکسواگن نیز برای حضور در ایران ابراز تمایل کرد. چینیهای نامدار یک به یک آمدند و فعالین اقتصادی سراغ برندهای جدیدتری رفتند. شاید به همین دلیل است که خودروییها بیشترین استفاده را از معاهده برجام بردهاند.
میوههای برجام، لفظی بود که شرکتهای خودرویی کشور به محصولات تولیدشده بعد از برجام اعطا کرده بودند. تولید پژو 2008 و 501 از جمله معروفترین میوههای برجامی بودند. قرارداد سنگین رنو، سازمان گسترش و نگین خودرو نیز ماحصل فضای باز اقتصادی و سیاسی بعد از برجام بوده است. حضور شرکتهای خارجی یکی پس از دیگری و امضای قرارداد توزیع و عرضه در بازار ایران، حکایت از روزهای خوبی میداد. شرکتهای خودروسازی دیگر در تامین قطعات اصلی خود با مشکلات قبلی سر و کار نداشتند.
صنعت خودرو بعد از خروج آمریکا از برجام
حالا همهچیز دستخوش تغییر شده است. دیگر آمریکایی سر میز مذاکره نیست که بخواهیم با چانهزنی سیاستهای کلان را پیش ببریم. خروج آمریکا به معنی آغاز دوباره تحریمها است. تحریمهایی که بارها و بارها نسبت به بازگشت آنها هشدار داده شده بود. اکنون فضا، فضای متفاوتی است. آمریکا شاید تاثیرگذاری ملموسی بر اقتصاد جهانی داشته باشد ولی اینبار اروپاییها چندان با آنها همسو نشدهاند. البته این به معنی رفتار چشم و گوش بسته شرکتهای اروپایی نیز نیست. از آنجا که بخش اعظمی از فروش شرکتهای خارجی (چه اروپایی و چه آسیایی) در بازار آمریکای شمالی است، حضور در ایران برای آنها با احتیاط بسیاری همراه است.
شکی نیست که تمام خودروسازان بزرگی که بعد از برجام به ایران آمدند، از احتمال خوابنما شدن ناگهانی آمریکاییها مطلع بودهاند. آنها به طور قطع میدانستند شیطنت آمریکا دیر یا زود متحمل است؛ اما بازار آماده، بکر و تشنه ایران با مشتریان دست به نقد برای همان شرکتها که برای حضور در بازار ایالاتمتحده دلخون داشتند و خونجگر میخوردند، یک ایدهآل به تمام معنا بوده و هست؛ اما چه میشود کرد که در صورت بروز تحریمها، آنها نخواهند توانست پول خود را از ایران بیرون ببرند و این اصلیترین ترسشان است.
ترامپ و بهتر آنکه مشاوران ترامپ بهخوبی این شرایط ناب را میدیدند که قصد تحریم آن را کردهاند. تجربه فاز اول تحریمها در ایام پیش از برجام این سیگنالها را به دولتهای آمریکا ارسال کرد که صنعت خودروی ایران کند و کندتر میشود ولی از حرکت نمیایستد. تیراژ تولید با اینکه به زیر یک میلیون دستگاه رسید و با اینکه آمار واردات به نصف کاهش پیدا کرد ولی بازار زنده ماند. این آن چیزی است که گفته میشود تیم طراحان تحریم آمریکا قصد دارند اینبار روی آن تمرکز کنند.
فرصت چندانی تا ابلاغ تحریمهای جدید از سوی آمریکا باقی نمانده است. یا پیشبینیها درست از آب درمیآید و شرکتهای ریزودرشت خارجی عطای حضور در بازار ایران را به لقایش میبخشند یا اینکه در فرایند موش و گربه باز هم به دنبال راه گریز و دور زدن میافتند. البته راه سومی نیز متصور است. شاید با احتمال کم اما میتوان امیدوار بود که اروپاییها با توجه به سیاستهای جدید ترامپ مبنی بر وضع عوارض جدید واردات کالاهای این قاره، موضع جدیتری اتخاذ کنند.
آنها که میروند، آنها که میمانند
تا این لحظه هنوز هیچ شرکتی نسبت به خروج از بازار ایران موضع رسمی خود را اعلام نکرده است. درست مانند عرف دیپلماتیک تا پیش از حادثه از گفتمان تلخ پرهیز میکنند. مثلاً پژو بهعنوان اصلیترین شریک خودرویی ایران در ایام بعد از انقلاب، اعلام کرد: «امیدواریم اتحادیه اروپا پس از اعلام خروج ترامپ، موضعی یکپارچه در قبال وضعیت برجام و همکاری با ایران اتخاذ کند. ما نیز همچون دیگر نقشآفرینان اقتصادی روند تحولات را دنبال میکنیم و از موضع رسمی اتحادیه اروپا در این مورد تبعیت میکنیم. امیدواریم که اروپا در این مساله به نظری واحد و پایدار برسد.» بیانیهای سراسر دوپهلو که هرگز نمیتوان از آن ماندن یا نماندنش را استخراج کرد.
پژو شاید به این راحتیها نتواند از ایران برود. خودش با ایرانخودرو درگیر است و شریکش سیتروئن با سایپا. دو غول اصلی فرانسه، حمایت رئیس جمهور خود را نیز پشت خود میبینند؛ اما آنچه مسلم است، بنگاههای اقتصادی اروپایی اغلب خود را وابسته به جریانات سیاسی نمیبینند. پژو که خود بخشی از تولید 1.5 میلیون دستگاهی خودرو در ایران است، اینبار یا میماند یا با رفتنش بخشی از سرمایهای را که در قالب انتقال تکنولوژی و قطعات آورده از دست میدهد
بازی برای رنو، ضلع سوم فرانسویهای صنعت خودرو پیچیدهتر هم میشود. آنها پای قراردادی 778 میلیون دلاری را امضا کردهاند. او نیز مانند پژو و سیتروئن بازار چندان دلچسبی در آمریکا ندارد. البته نه بازاری و نه کارخانهای. ولی گیر کار آنجاست که رنو در یک اتحاد خودرویی به اسم رنو-نیسان-میتسوبیشی است که آن دو همکار ژاپنی بهشدت خود را مدیون بازار آمریکا میبینند.
نیسان که بهتازگی مذاکرات جدیدی را با پارسخودرو در زمینه تولید آغاز کرده بود، بخش وارداتیاش را با شرکت جهاننوین به حالت آمادهباش درآورده است. نکته قامض در این ماجرا آن است که بخش اعظمی از موتورهای نیسان در فرانسهای تولید میشود که با آمریکاییها رابطه خوبی ندارند. ضلع دیگر این اتحاد میتسوبیشی است. شرکتی که بعد از برجام طی یک پروسه طولانی سرانجام توانست راه خود را در بین مشتریان ایرانی باز کند. تغییر و تحولات در شرکت آرین موتور بهعنوان نماینده این برند ژاپنی، خبر از خروج زودهنگام آنها میدهد.
فولکسواگن یکی از جدیترین گزینهها برای خروج از ایران است. منافع بزرگترین خودروساز اروپا و آلمان به اندازه فروش 10 سال در ایران است. آنها بعد از خروج آمریکا از برجام گفتند: «در حال حاضر تحولات سیاسی و اقتصادی منطقه را به دقت دنبال و ارزیابی میکنیم. فولکسواگن اصولاً به تمام قوانین نافذ ملی و بینالمللی و نیز مقررات صادراتی احترام میگذارد.» این یعنی نمیتوان چندان به حضور این خودروساز در ایران دل بست. باید دید ماموت خودرو که حساب ویژهای روی این شرکت کرده بود، در آینده چه تصمیمی اتخاذ میکند.
شاید در این بین، چوب دو سر طلا، چینیها باشند. چه تحریم باشد چه نباشد. چه برجام باشد چه نباشد، چینیها خوب میآیند و خوب میفروشند. حضور چینیهای تازهوارد حتی در زمانیکه مسجل شده بود ترامپ قصد دارد به برجام آسیب وارد کند، نشان از خیال آسوده چشم بادامیها دارد.
400