به گزارش گروه اقتصادی ایسکانیوز؛ طبق آمار سازمان توسعه تجارت، صادرات کشور در سال 96 نسبت به سال 95، 6/6 درصد افزایش یافته و در همین مدت واردات افزایش 24 درصدی را تجربه کرده است. این وضعیت باعث شده است تراز تجاری بیش از هفت میلیارد دلار منفی شود. با خروج آمریکا از برجام به نظر میرسد مراودات بانکی و تجارت با چالش مواجه شود. این در حالی است که سهم کالاهای مصرفی از کل واردات افزایش یافته و این بهمعنای ضربه بیشتر به تولید داخل است. رویکرد تجاری دولت باعث شده حتی برخی اقتصاددانان حامی دولت نیز بهصراحت دولتهای یازدهم و دوازدهم را دولت واردات بنامند. برای بررسی سیاستهای تجاری دولت با محمود دهقانی، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) گفتوگو کردهایم.
شما علت افزایش واردات در سال گذشته و خصوصا افزایش سهم کالاهای مصرفی و همچنین تراز تجاری منفی را چه میدانید؟
به نظر من یک اشکال بنیادین وجود دارد و آن سرمایهگذاری بیش از حد دولت روی برجام است. یعنی تمام رشد و توسعه اقتصادی، صادرات غیرنفتی، رونق اقتصادی، سرمایهگذاری داخلی و خارجی و... همه را منوط به حل مساله هستهای کرد. نتیجه این شد که سرمایهگذاران داخلی و خارجی و تولیدکنندگان داخلی، همه مترصد این شدند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
دولت محترم و مخصوصا آقای روحانی خیلی روی برجام مانور دادند و حتی آب خوردن مردم نیز وابسته به آن شد. سرمایهگذار اعم از داخلی و خارجی روی کلمات و واژگانی که متصدیان و دستاندرکاران تراز اول کشور به کار میبرند، حساب باز میکنند و براساس آن تصمیم میگیرند. مدتها قبل گفتم که دولت به علت دو اقدام خود، بزرگترین عامل تشدید رکود است؛ یکی اینکه دولت آثار وخیم تحریمها را بسیار بیشتر از آنچه بود جلوه داد، دوم اینکه اثر مثبت رفع تحریمها بر اثر برجام یا غیربرجام را بسیار بیش از حد نشان داد؛ این دو عامل رکود را عمیق میکند.
بهصورت طبیعی یکی از اثرات این وضعیت بر اقتصاد، افزایش واردات است.
وقتی تولیدکننده داخلی و سرمایهگذار خارجی دستش بلرزد، نتیجه این میشود که روزبهروز به واردات وابستهتر میشویم. واردات تشدید شده و بسیاری از آن کالاهای غیرضروری است. حتی خیلی از کالاهای واسطهای را که به درد تولید میخورد، میتوانیم در داخل تولید کنیم. همانطور که بعضیها را از قبل داشتهایم و برخی را نیز میتوانیم تولید کنیم.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم اینکه متاسفانه در برخی دولتمردان ما تصور غلطی وجود دارد. شخص آقای روحانی نیز متاسفانه این تلقی را دارد که اگر بخواهیم مشکلات اقتصادی را حل کنیم حتما باید روابط اقتصادی و سیاسی مناسبی با غرب و بهویژه با آمریکا داشته باشیم. این گفته ادعای من نیست بلکه لابهلای حرفهای ایشان تلویحا و تصریحا وجود دارد. از یکسو اعتماد به غرب و اینکه توسعه اقتصادی بدون غرب یا محقق نمیشود یا بهسختی محقق میشود و از سوی دیگر عدم اعتماد کافی به جوانان، تولیدکنندگان و سرمایهگذاران داخلی، دستبهدست هم داده و مصیبت به بار آورده است. اثر طبیعی این نوع تفکر تسریع و تشدید روند واردات غیرضروری است.
سرمایهگذار وقتی میخواهد سرمایهگذاری انجام دهد باید احساس امنیت کند. احساس امنیت به این است که دولت محترم واردات را از طریق تعرفهها و مبادی ورودی به شکل فیزیکی کنترل کند. اگر سرمایهگذار نتواند پیشبینی کند که سیر واردات چگونه خواهد بود، این یعنی عدم امنیت اقتصادی؛ یعنی تولیدکننده باید دستش بلرزد و سرمایهگذار باید نگران باشد، در نتیجه سرمایهگذاری صورت نمیگیرد، تولیدکننده کار را توسعه نمیدهد و حتی ظرفیت تولید را کاهش میدهد و از تعداد کارگرانش میکاهد.
ضرر و زیان واردات بیرویه را به تولید داخل همه میدانیم، چرا هیچ برنامه جدیای برای مقابله با این روند اجرایی نمیشود؟
من ارادهای قوی در دولتیها و رئیسجمهور در زمینه کنترل واردات و بسنده کردن به کالاهای کاملا ضروری و غیرمصرفی نمیبینم. بارها مقام معظم رهبری گفتهاند که جلوی واردات بیرویه را بگیرید. متاسفانه برخی افراد چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی در واردات منافع دارند. چرا سازمان بازرسی کل کشور، مجلس شورای اسلامی، دیوان عدالت اداری، دیوان محاسبات و سایر ارگانهای نظارتی در حدی که توان دارند جلوی واردات را نمیگیرند؟ بسیاری از کالاهایی را که میتوان بهوفور در داخل با کیفیت بالا تولید کرد به علت واردات بیرویه، کارخانههایشان دچار مشکل هستند و بعضا ورشکست شدهاند. هزاران کارخانه بزرگ و کوچک در این سالها به علت برخی ندانمکاریها ازجمله عدم کنترل واردات، تعطیل شدند.
غیر از واردات رسمی متاسفانه مشکل قاچاق نیز مزید بر علت شده است. برای کنترل روند قاچاق چه تدابیری باید اندیشیده شود؟
برای کنترل قاچاق دستگاههای پیشرفتهای وجود دارد، باید پرسید چرا این دستگاهها نصب و افزوده نمیشوند؟ در حالی که در کشور ما خرجهای کلان غیرضروری زیادی صورت میگیرد. مگر میشود هزاران کانتینر را تکتک بازرسی کرد. متاسفانه نزدیک به 95 درصد قاچاق از مبادی رسمی وارد کشور میشود.
این آمار برای دولت و مجلس ننگ است. این حجم قاچاق تولید را ورشکست میکند. چرا وقتی حضرت آقا فرمودند قاچاق را وسط میدان جلوی چشم مردم آتش بزنید، عملیاتی نشد؟ برخی فکر میکنند این کار اسراف است. ایشان مرجع تقلید هستند و میدانند چه حکمی میدهند. ضرر آتش نزدن کالای قاچاق هزاران برابر کالایی است که بهخاطر قاچاق آتش زده میشود. متاسفانه در این زمینهها سهلانگاری میشود.
معمار تحریمهای ایران در کتاب هنر تحریمها گفته است باید واردات برخی کالاهای لوکس را برای ایران آزاد گذاشت تا منابع ارزی کشور ته بکشد. به نظر، اروپا و آمریکا در سایه برجام نیز با برنامهریزی بهدنبال ضربه زدن به اقتصاد کشور هستند.
واقعا دنبال این موضوع هستند. من معتقدم شیطنتی که اروپاییان و آمریکاییان انجام میدهند، همین حالت استندبای است که اکنون در کشور از طریق دولت حاکم شده است. چون همین حالت باعث خروج سرمایه از کشور شده است. در سالهای اخیر بالاخص یکسال گذشته سرمایههای دلاری زیادی از کشور خارج شد.
شخصا تحلیلم این است که یکی از علل آن برنامهریزی دقیق اروپا و آمریکا برای ضربهزدن به اقتصاد ایران بود، کاری کردهاند که کشور ما دائما در حالت انتظار بماند، در نتیجه سرمایهگذار و تولیدکننده ایرانی خسته میشود و سرمایه را بهطور کامل از کشور منتقل میکند، البته نه انتقالی که برآیند و سود کار به ایران برگردد.
این شیطنتی است که اروپاییان و آمریکاییان میکنند و متاسفانه برخی دولتیها و مجلسیهای ما کلا در جریان نیستند که چه اتفاقی دارد میافتد و توجهی به عواقب این مساله ندارند. راهحل این است که قاطعانه با برجام رفتار شود. باید با یک ضربالاجل تکلیف تصمیم اروپا درباره آن مشخص شود و در صورت پایبند نبودن اروپا، امید دولت از برجام قطع شود. من با اطمینان میگویم اگر دولت، کشور را از حالت انتظار بیرون بیاورد به اقتصاد کشور تلنگر میخورد، بخشی از سرگردانی سرمایهگذار حل میشود و تولید و سرمایهگذاری رونق مییابد.
اینکه دولت ادامه برجام با اروپا را دنبال میکند، ادامه همین روند اشتباه است؟
دل بستن به خارج دردی را از اقتصاد کشور دوا نمیکند. دولت فکر میکند میتواند از طریق اروپا کاری برای برجام انجام دهد. دست اروپا در دست آمریکاست، مگر اروپا بدون اجازه آمریکا آب میخورد. فرانسه، انگلیس و آلمان بهصراحت گفتهاند که آمریکا را رها نمیکنند تا به سمت ایران بیایند؛ اما بعضی از دولتیها کاسه داغتر از آش میشوند و اظهار میکنند میتوان برجام را با اروپا ادامه داد. یعنی فرانسه تجارت صدها میلیارد دلاریاش را با آمریکا مختل میکند تا تجارت ناچیز را با ما ادامه دهد؟ چرا مردم را سر کار میگذاریم و با آنها صادقانه رفتار نمیکنیم. برجام از اول نیمبند بود و 100 ایراد داشت و الان همان نیمبند نیز تمام شده است.
به اعتقاد من یکی از علل مشکلات اقتصادی ما این است که باز مردم و سرمایهگذار را منتظر این میگذراند که برجام با اروپا به کجا خواهد رسید. این عامل رکود کارها و تولید است. تولیدکننده دست نگه میدارد و منتظر میماند که آیا با اروپا به توافق میرسیم یا خیر. این یعنی رکود، نرسیدن به تولید، نرسیدن به رونق، نرسیدن به صادرات غیرنفتی، معطلگذاشتن کار اقتصاد و ... .
باید دولت و مجلس با اراده قوی و برای رضای خدا به میدان بیایند و به دانشمندان، اقتصاددانان و مهندسان داخلی اتکا کنند تا اقتصاد کشور جهش پیدا کند، این کار شدنی است. پتانسیلهای پیشرفت در کشور ما در دنیا کمنظیر است. این را با تحقیق عرض میکنم، بسیاری از کشورها خواب ظرفیتهایی را که کشور ما برای جهش اقتصادی دارد، میبینند آنموقع ما باید اینگونه مشکل اقتصادی داشته باشیم؟ اینها بهخاطر ندانمکاریهاست، بهخاطر عدم اعتمادبهنفسی است که برخی دولتیها و اقتصاددانان ما دارند. متاسفانه برخیها خودکمبینی دارند و منتظرند حتما اروپاییان و آمریکا به ما کمک کنند.
خب بعد از اینکه دولت از خارج قطع امید کرد، باید چه اقدامات دیگری صورت دهد تا این رونق شکل بگیرد؟
دولت و مجلس باید اهتمام کامل بورزند و سه دسته از سیاستهای کلی حضرت آقا را با جدیت دنبال کنند. این سه دسته متناظر با بحث ماست و میتواند راهگشای کشور باشد. اول سیاستهای کلی اصل 44 است، دوم سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است و سوم سیاستهای مربوط به هدفمندسازی و قانون مربوط به آن که چند سال قبل در مجلس تصویب شده است. اگر دولت و مجلس دستبهدست هم دهند و این سیاستها را با جدیت و بدون مسامحه اجرا کنند و حالت انتظار هم تمام شود، اطمینان داشته باشید جهش در اقتصاد کشور به وجود میآید. یک دوره کوتاهمدت نیاز است تا سرمایهگذاران آمادگی لازم را کسب کنند. در میانمدت حرکتی ایجاد و جهش از همین زمان شروع میشود.
از طرف دیگر توجه کنید یکی از مشکلات ما که دولت باید آن را حل کند، عدم ثبات در سیاستگذاریها و عدم شفافیت تصمیمات در اقتصاد است. چرا سرمایهگذار ما دچار مشکل است؟ چرا واردات کنترل نمیشود و اگر هم کنترل شود موجب افزایش تورم میشود؟ یکی از علل این است که ثبات در سیاستگذاریها وجود ندارد. وقتی قرار است تصمیم ارزی گرفته شود باید کار کارشناسی عمیقی صورت گیرد و بعد از آن با قاطعیت اجرا شود.
در سیاستگذاریهای ارزی، بانکی، سود سپردهها، تسهیلات و... نمیشود مردم را در ابهام نگه داشت و توقع رشد و توسعه اقتصادی داشته باشیم، این کار نشدنی است. امکان ندارد سرمایهگذار نداند تا سال آینده در سود سپردهها، سود سهام و نرخ ارز چه اتفاقی خواهد افتاد و با جرات بتواند در میدان تولید حضور داشته باشد. با وجود تلاش دولت هنوز هم در بازار ارز بلاتکلیفی کاملا مشهود است. دلار بهصورت معقول بالا نرفته و این قیمت غیرمنطقی و آسیبزاست. اینکه دولت ارز را مدیریت نکند و توجه نداشته باشد که باید روند باثباتی در نرخ ارز وجود داشته باشد تا سرمایهگذار تکلیف خود را بداند، بسیار آسیبزاست.
حالت انتظاری که درباره برجام گفتم درباره نرخ ارز و سکه بهار آزادی هم وجود دارد. معلوم میشود یا برنامهریزی دقیقی در دولت انجام نمیشود یا نمیتوانند برنامهریزی کنند. بحث اقتصاد حساس است، یک تصمیم یا حرف دولتمردان در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اثر اقتصادی دارد. باید اولا در تصمیمگیریها کار کارشناسی عمیق انجام شود، ثانیا حتما اطلاعرسانی کنند و ثالثا باید این تصمیم باثبات باشد؛ اگر ثبات نباشد تولید رشد نخواهد کرد. معنا ندارد که تعرفه گمرکی در کالایی بگذاریم و این تعرفه 6 ماه دوام نیاورد، این با تولید و سرمایهگذاری نمیسازد. حداقل تصمیمات اثرگذار در تولید و سرمایهگذاری مانند تعرفهها باید پنجساله باشد تا سرمایهگذار و تولیدکننده مطمئن به ثبات باشند، ولی گاهی قبل از 6 و حتی قبل از چهارماه تغییر میکنند.
402