حال و هوای این روزهای بازار خودرو دستکمی از کابوس ندارد، درست مانند ایام بحران اقتصادی که نرخ ارز و طلا روز به روز افزایش پیدا میکند، این روزها قیمت خودرو نیز مدام بالا میکشد. اما این اتفاق برای عدهای گویی یک نمایش سینمایی است. خونسرد و صامت پای آن نشستهاند و از بین رفتن منابع، آبرو و آینده کشور را نظاره میکنند.
حتی آن روزها که دلار لجامگسیخته سر به فلک میزد، مقام مسئولی، مدیرکلی، رئیسی پیدا میشد که ولو به ظاهر مردم را دعوت به آرامش کند. حداقل جامعه میدید که این فرایند تلخ از سوی بالادستیها دیده میشود. شاید برای آن کاری نمیکردند ولی همینکه در مصاحبه یا بیانیهای نسبت به آن اشاره میشد، دلگرمی خاص خودش را داشت. اما در این ایام عجیب که قیمت خودرو دیگر سر به فلک زده و زمین و زمان را به آتش میکشد، همه روزه سکوت گرفتهاند. انگار نه انگار.
شاید اینطور به نظر میرسد که مردم دارند درباره بازار یک کشور خیالی صحبت میکنند. رسانهها خود را به آب و آتش میزنند ولی از هیچ جایی صدایی بلند نمیشود. حتی دریغ از دو خط مصاحبه که به آن دلخوش کنیم که این سونامی ترسناک دارد کار را به جاهای باریکی میرساند.
اینکه وزیر و معاون حرف نمیزنند، جای تعجبی ندارد. نهادی که یکشبه ثبتسفارش را بست و یکشبه آن را باز کرد، باید هم چنین موضع منفعلانهای داشته باشد. حالا همه نگاهها به خودروسازان است. شرکتهایی که همهچیز خود را مدیون مردم هستند. آنها چنان در لاک دفاعی رفتهاند که گویی این مردم هستند که تقصیر دارند. سکوت معنادار خودروسازان موجبات حرف و حدیثهای فراوانی شده است. از یک سو، برخی بر این باورند که این افزایش قیمت به نحوی از انها از سوی بالادستیها کنترل میشود.
توقف ناگهانی فروش و عدم عرضه در حالی صورت میگیرد که در کف بازار و در حیاط مخفی نمایشگاهداران به وفور خودرو یافت میشود. عدهای دیگر نیز بر ای باورند که تعلل خودروسازها به این دلیل بوده است که قیمت حاشیه بازار آنقدر افزایش بیابد که وقتی قیمت جدید کارخانه اعلام شد، همه شکرگذار باشند.
این درست همان سیاست «به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن» است. حالا که قیمتها چیزی بین 15 تا 20درصد رشد کردهاند، مجوز افزایش قیمت 7درصدی از سوی شورای رقابت خیلی دلپذیر نشان میدهد. مشتری که در روزهای عادی حتی تاب افزایش یک درصدی قیمت را نیز نداشت حالا با کمال میل این رشد فزاینده را پذیرا است.
چندی پیش یک نماینده مجلس خبر از احتکار انبوه خودرو توسط شرکتهای خودروسازی را مطرح کرد. اتهامی تند که میتوانست خبرساز شود. اما هیچ شرکتی در مقابل آن موضعی اتخاذ نکرد. اگر این داستان واقعیت داشته باشد که باید فاتحه مدیریت صنعتی را خواند. اگر خلاف این است، چرا خودروسازان تکذیب نمیکنند و مدارک مثبته خود را ارائه نمیدهند؟ همین سکوت است که جو روانی جامعه را ملتهب میکند.
درست به همین دلایل است که به نظر میرسد کاسهای زیر نیمکاسه است. وگر دلال خودرو نه آنقدر شم اقتصادی دارد که بتواند ریسک چنین افزایش قیمتی را بپذیرد و نه آنقدر سرمایه اندوخته که بخواهد دهها و شاید صدها دستگاه خودرو را از پیش خریداری کند تا به وقتش به بازار بفرستد.
400