مثل باد رفت

یادداشت میهمان

حالا روزهای بعد از ماه مبارک است. رمضان. میهمانی خدا. ماهی که به زعم برخی زود رفت. به نظر برخی هم سخت. برخی حظی بردند وافر. بعضی هم نه. برخی بیمار بودند. بعضی هم از دنیا رفته بودند. همیشه همینطور است. مهمانی که می شود بعضی استفاده می‌کنند برخی هم جا می‌مانند. برخی هم عمرشان تا به آخر ماه مبارک نرسید و از میانه راه رفتند روی دوش مردم و با نوای معروف به عزّت و شرفِ لااله الا الله بدرقه شدند.

بعضی ها زیاد مهمانی دادند. اصلا میهمانی ها را گذاشته بودند توی این ماه. ثواب میهمانی و افطاری روزه داران را هم بردند. اصلا این ماه معروف است برای ثواب. برای استغفار. هر کسی به فراخور توان خود. سفره های بلند و کوتاه پهن شد. سفره هایی هم خالی بود. بعضی با کمک خیرین پر شد. بعضی هم فراموش شدند.

شب های قدر هم بود. جوشن کبیر که هر سال در این ماه می رود توی بورس. قرآن سَر گرفتیم. الی العفو الی العفو. توشه خود را خوب بستند بعضی ها. برخی روزه نگرفتند. شوخی هم کردند که چرا مهمانی خدا تمام نمی شود. برخی بی‌ریا استغفار کردند آنجا که هی تکرار کردند؛ منزهی تو ای که معبودی جز تو نیست. فریاد فریاد برهان ما را آتش، ای پروردگار من.

گوش تا گوش شهر پُر شده بود از نوای استغفار. سبک شدند جوان و پیر. دختر و پسر. حالا این قدر رفته. رمضان هم رفته. تب فوتبال داغ شده. این هم می رود. مثل رمضان. مثل قدر. اما اینکه چقدر قدرِ قدر را دانستیم هم پیش خودمان بماند. و تا سال آینده. زنده باشیم. رمضان بیاید. محرم و سفر. شعبان و شوال. و باقی ایام.

کد خبر: 956355

وب گردی

وب گردی