در  نظریه‌پردازی حوزه علوم انسانی دچار فقر هستیم

عضو هیات علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات معتقد است: در زمینه نظریه پردازی حوزه علوم انسانی دچار فقر هستیم، ما باید در زمینه نظریه پردازی زمان بیشتری صرف کرده و فعالیت بیشتری داشته باشیم.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، توجه به حوزه علوم انسانی یکی از موارد مهم و مورد نیاز کشورمان است، بیشتر دانش آموزان و دانشجویان برای حفظ شان اجتماعی رشته تحصیلی و آینده شغلی شان که شده ترجیح می دهند در رشته های فنی مهندسی و یا علوم پزشکی به تحصیل بپردازند و از رشته های علوم انسانی استقبال چندانی نمی کنند.

توجه به حوزه علوم انسانی همراه مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است به طوری که در بسیاری از سخنرانی های ایشان بر اهمیت توجه به این حوزه تاکید بسیاری شده است. در این راستا با دکتر رحیم سرور استاد بسیجی، عضو هیات علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات به گفت و گو نشسته ایم که مشروح آن به شرح زیر است:

به اعتقاد شما چرا از رشته های علوم انسانی کمتر استقبال می شود؟

من از چند منظر مطالعاتی در حوزه علوم انسانی داشته ام که آن را خدمت شما عرض خواهم کرد. به عنوان نکته اول، رویکرد اجتماعی و انسانی نسبت به توسعه در کشور نهادینه نشده است. نگاهی که به این توسعه در طول یک قرن اخیر داشته ایم، یک رویکرد متکی بر پند سالاری و تکنوکراتیک بوده است بنابراین وقتی شاهد پیشروی توسعه بر این اساس هستیم بیشتر به سراغ علومی جذب خواهیم شد که از ماهیت تکنیکی،فنی و مهندسی برخوردار هستند.

به اعتقاد شما چرا امروزه علوم تکنیکی نسبت به علوم انسانی ارجحیت دارند؟

از جمله مواردی که امروزه در دانشگاه ها و محافل عمومی مورد توجه قرار گرفته است می توان به انتخاب رشته ها بر مبنای پول درآوردن و پرستیژ اجتماعی اشاره کرد، در چنین شرایطی علومی مورد توجه قرار می گیرند که توسعه آن از ماهیت تکنیکی و فرد سالاری برخوردار باشند. در چنین شرایطی توسعه علوم انسانی کنار گذاشته می شود و در برخی موارد این علوم با توسعه ارتباط نزدیکی برقرار نمی کند، به نوعی می توان گفت توسعه در تعریف خود در این حوزه ناقص بوده است، این توسعه در ابعاد خود کوچک شده است و بیشتر به موضوعات فنی و تکنیکی می پردازد که نمی تواند ارتباط صحیحی با مباحث علوم انسانی داشته باشد.

چرا برخی اعتقاد دارند مطالعه در حوزه علوم انسانی زمان زیادی می خواهد؟

آموزه های علوم انسانی در کوتاه مدت قابل لمس نیست یعنی کار بر روی مسائل حوزه علوم اجتماعی و انسانی صبر و حوصله بیشتری را می طلبد. به عنوان مثال معرفت شناسی مساله ای نیست که یک شبه بتوان به عمق آن دسترسی پیدا کرد، مانند فرمول فیزیک و شیمی نیست، ساختن وسیله و یا جنس سختی نیست که فردی طی آن بیاید، بتن ریزی کند برود و نتیجه کار وی به طور عینی و در زمان کم مشاهده شود. به طور کلی می توان گفت مطالعات در علوم انسانی حول محور انسان ها می چرخد و به گونه ای تحلیل نفس محسوب شده و منجر به تربیت نسل می شود.

در گذشته پرداختن به این علوم به چه صورتی بود؟

تحقق تمامی مواردی که پیش تر به آن اشاره شد مستلزم زمان مشخصی است، جامعه یک قرن پیش ذاتا جامعه ای عقب افتاده در حوزه علوم انسانی محسوب می شد، در شرایطی که این علوم نیز قصد پر کردن خلاء ایجاد شده در جامعه را داشتند، به طور کم حوصله با آن برخورد می شد. در چنین شرایطی معمولا دستاوردهای مشخصی به طور موقتی و کوتاه مدت در اختیار مدیران ارشد قرار می گرفت. به همین منظور دستاورد های حوزه علوم انسانی به دلیل اینکه زمان بر هستند و در کوتاه مدت به نتیجه ملموس نمی رسند، نتیجه آن کنار گذاشته خواهد شد، تا حدی که خود وارثان حوزه علوم انسانی به نوعی دچار شک و شبهه می شدند که علوم انسانی در جریان توسعه از چه جایگاهی برخوردار است و با موضوعاتی از این دست ارتباط پیدا خواهد کرد؟

به اعتقاد شما حوزه علوم انسانی تا چه اندازه ای در توسعه و تمدن سازی ایفای نقش می کند؟

نگاهی که پیش تر به آن اشاره شد نوعی نگاه تقلید گرایانه به موضوع علوم انسانی، اجتماعی، جریان توسعه و تمدن سازی محسوب می شود زیرا ما اعتقاد داریم اساس تحقق توسعه با مقوله انسانی و اجتماعی مرتبط است، در صورتی که توسعه راستین و پیشرفت الگوی ایرانی و اسلامی تحقق پیدا کند، تنها از طریق حوزه علوم انسانی و اجتماعی می توان به شاکله آن دست یافت و مفهوم آن را استخراج کرد، باقی علوم چه علوم سخت و چه علوم نرم نیز باید برای تحقق علوم انسانی وارد میدان شوند.

به نظر شما تقلید گرایی و ماهیت شناسی در علوم انسانی از چه جایگاهی برخوردار است؟

موضوع بعدی که باید به آن بپردازیم در زمینه تقلید گرایی فلسفه و ماهیت شناسی علوم انسانی است، ما در فلسفه هرکدام از رشته های علوم انسانی، باید زمان بیشتری صرف کنیم برای مثال در برخی از رشته های بسیاری از اساتید ترجیح می دهند بر روی مدل های کاربردی کار کنند، در چنین شرایطی معمولا این افراد حوصله نمی کنند بر روی مسائلی مانند چیستی، ماهیت و معرفت شناسی رشته مربوطه کار کنند. شناخت فلسفه و ماهیت تک تک علوم انسانی و اجتماعی، نوع نگاه دانشجویان و دانش آموزان و پس از آن جامعه نسبت به اهمیت، جایگاه و اثر علوم انسانی در تمدن سازی، پیشرفت و توسعه نشان می دهد.

علوم انسانی ما متاثر از چه مواردی است؟

اصولا پایه های دانشگاه در کشور ما بر اساس بنیان های علوم غربی ساخته شده است، ما در حالی دانشگاه ساختیم که در اروپا حدود 400 سال بود که دانشگاه ساخته شده بود. دانشگاه در اساس نه به تولید علم بلکه به دنبال تقلید علم از غرب بوده است، در برخی موارد نظریه هایی وارد علوم انسانی کرده ایم، در برخی موارد دیگر این نظریه ها به طور ناقص و دست و پا شکسته وارد شده به طوری که به اصل آن نظریه توجه چندانی نداشته ایم. در چنین شرایطی طبیعتا فرصت اندیشیدن چندانی وجود نداشته و بیشتر نظریات و اصول حوزه علوم انسانی عاریه ای بوده است به طوری که می توان گفت فرصت چندانی برای اندیشه در مبانی معرفت شناسی در حوزه علوم انسانی نداشته ایم.

در زمینه نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی وضعیتمان چگونه است؟

در زمینه نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی دچار فقر هستیم، ما باید در زمینه نظریه پردازی زمان بیشتری صرف کرده و فعالیت بیشتری داشته باشیم. امروزه در دانشگاه ها شاهد جزم اندیشی هستیم، همچنین در حوزه های علوم اجتماعی و انسانی با تعصب برخورد می کنیم، امروزه ابطال پذیری نظریه ها حتی در نظریه های دانش های سخت ملاک عمل شده است یعنی به ظاهر به ثابت ترین قوانین فیزیک با شک و شبهه نگریسته می شود زیرا ممکن است دچار تغییر شود. در حوزه علوم انسانی شاهد آن هستیم که به یک نظریه با تعصب خاصی نگریسته شده است. محیط های دانشگاهی باید از جزم اندیشی در حوزه علوم انسانی خارج شوند.

چندی پیش به دیدار مقام معظم رهبری رفته بودیم، ایشان نیز به این نکته تاکید بسیاری داشتند که جزم اندیشی در حوزه علوم انسانی باید کنار گذاشته شود. ابطال پذیری نظریه ها مبنایی برای تحول، پیشرفت، آزاد اندیشی علمی و فکری در نظر گرفته شود.

به اعتقاد شما باید با چه دیدگاهی به نظریه های علوم انسانی داشته بنگریم؟

باید با موضوعات و نظریه های علوم انسانی به طور اثباتی برخورد کرد، ما در حوزه های آموزشی اکثرا ترجیح می دهیم موضوعات را به اثبات برسانیم گویی وجاهت، هویت و شخصیت علمی را گره زده ایم تا بتوانیم این موضوع را به اثبات برسانیم در صورتی که نقد نظریه ها معیار ارزش محسوب می شود به گونه ای که نقد پذیری، ابطال پذیری و میزان مقاومت نظریه ها در مقابل این عوامل باید ملاک عمل قرار داده شوند.

چه آینده ای را برای حوزه علوم انسانی در صورت رفع آسیب های آن متصور می شوید؟

تمامی مواردی که پیش تر به آن اشاره شد از جمله آسیب هایی هستند که ما در وادی علوم انسانی و اجتماعی با آن مواجه هستیم، البته طی یک دهه اخیر اقدامات بزرگی در حوزه علوم انسانی توسط سازمان هایی که در عرصه های مختلف دارای مسئولیت هستند صورت گرفته است. همچنین کرسی های آزاد اندیشی فکری در دانشگاه ها تا حدود بسیار زیادی توانسته است در بنیان این آسیب ها نوعی باز اندیشی ایجاد کند. همان طور که می دانید دستاورد حوزه علوم انسانی نیازمند صبر و حوصله است و ممکن است یک نسل بر روی آن کار کند تا به مرور شاهد شکوفه دادن و تحول فکری در خصوص نوع نگاه به آموزه های علوم انسانی و مبانی معرفتی و اجتماعی آن باشیم.

به اعتقاد شما چرا تا به امروز نابغه چندانی در حوزه علوم انسانی نداشته ایم؟

ما در این زمینه اقدامات لازم را دیر آغاز کرده ایم و زمان چندانی را پشت سر نگذاشته ایم. توسعه پس از تعریف دانشگاه برای ما به عنوان دغدغه محسوب می شود اما این توسعه از جنس غربی یا تکتوکراتیک بود یعنی به گونه ای توسعه دچار تقلید گرایی شده بود. ما در این زمینه تصور کردیم اگر راه آهن و اتوبان بسازیم و بتوانیم خودرو مونتاژ کنیم، به معنای توسعه است، تمامی مواردی که پیش تر به آن اشاره شد ابزاری برای توسعه محسوب می شوند، توسعه را باید از رهگذر انسان و مبانی معرفت شناسی اصیل انسانی و اسلامی استخراج کرد.

به اعتقاد شما چرا اقدام چندانی در این حوزه صورت نگرفته است؟

ما در این زمینه بیشتر به دنبال دغدغه های خودمان رفته ایم و بیشتر به علومی پرداخته و به آن ها بها داده ایم که در این وادی رفع دغدغه هایمان کاربرد داشته اند. بخشی از آسیب های اجتماعی که در حال حاضر شاهد آن هستیم نتیجه آن نگاه بود که نوعی کنار گذاشتن و کم اهمیت تلقی کردن آموزه های علوم انسانی و اجتماعی بوده است.

201

کد خبر: 957874

وب گردی

وب گردی