بیش از سه ماه از مرگ شاعری خوب و جوان گذشته. عمید صادقینسب از شاعران بیحاشیه و جدی بود که فقط به شعر میپرداخت؛ مثل برخی شاعران، خبرسازیهای کاذب! و ایجاد حواشی نداشت و فقط شعر مینوشت و گاه و گاه کتابی منتشر میکرد.
شعرهای او گاه تغزلی و رمانتیک و گاه سویه اجتماعی داشت؛ زبان شعرهایش نه خیلی ساده نه چندان پیچیده و متشخص بود؛ زبان شعرهایش حد وسط سادهگی و زبانگرایی بود و شاید همین موجب میشود هم مخاطب خاص هم مخاطب عام بتوانند با شعرش ارتباط بگیرند.
از او پنج شش دفتر شعر از در دهه هشتاد و نود منتشر شده و میتوان او را از «شاعران جدی» معاصر دانست.
جای تاسف دارد که ادبیات کشورمان تا این حد جزیرهای است که وقتی شاعری جدی هم میمیرد کمترین میزان واکنش و همدلی و کوشش ادبی را درباره او میبینیم! به یاد دارم شاعر خوب معاصر «صمد تیمورلو» وقتی مرد در سکوت محض خبری و ادبی مراسمش برگزار شد و تا دو سه سال اصلاً انگار نه انگار که اوهم شاعری مهم و خاص از شعر معاصر بوده! چند سال بعد از مرگش بود که اسمش رو آمد و به شعرهای خاصش توجه شد.
درباره عمید صادقینسب هم متاسفانه همینطور شده و تلاشی از سمت رسانههای ادبی و شاعران برای پرداختن به او نبوده...
متانت و اخلاق و صمیمیت از ویژهگیهای این شاعر بود که موجب دوستی و حس خوب دیگر شاعران به او میشد و او را در ذهن ماندگار میکرد.