به گزارش خبرنگار ایسکانیوز، آنچه بیشتر در باب فوتبال در رسانهها، از تلویزیون گرفته تا روزنامهها و مجلات ورزشی و غیرورزشی میشنویم بیشتر مباحث مربوط به جنبههای فنی این ورزش است و به جنبه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فوتبالبهندرت پرداختهشده است.
فوتبال جهانی مسطح را نشان میدهد و هرجایی از دنیا که پای میگذاری نشانی از آن را میبینی. اینکه فوتبال چگونه در جامعه مورد استقبال قرار میگیرد، چرا در یک جامعه ورزش فوتبال اشاعه و رونق بسیاری مییابد اما در جامعه دیگر موفقیت کمتری کسب میکند، پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فوتبال هرکدام میتواند نقطه آغاز خوبی برای یک پژوهش اجتماعی و برگزاری نشستهای علمی به شمار رود.
جام جهانی فوتبال بهانهای شد تا به فوتبال بهعنوان یک صنعت و پیامدها و چالشهای آن و زوایای مختلف این ورزش پرطرفدار بپردازیم
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان در نشست علمی، تخصصی «صنعت فوتبال و جامعه مدرن؛ چالشها و فرصتها» که به همت مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، و خبرگزاری ایسنا در همدان برگزار شد، به وجود دو الگو در اقتصاد سیاسی در عرصه جهانی اشاره کرد و گفت: هر یک از این الگوها یک شیوه مدیریت خاص است به طوری که در الگوی اقتصاد سیاسی «لیبرال» بخش خصوصی فعال بوده و صنعت فوتبال هم بخشی از آن است و درآمدزایی حائز اهمیت و رو به رشد است.»
علیرضا رضایی با اشاره به الگوی دوم تحت عنوان الگوی اقتصاد سیاسی «دولتی» افزود: «در این الگو بخش خصوصی فعالی وجود ندارد و دولت همهکاره است و الزاماًتمایل ورود به تمام حوزهها را ندارد مگر اینکه انتفاعی برایش ایجاد کند به عنوان مثال فوتبال در چنین الگویی بیش ازآنکه درآمدزا باشد، هزینهزا است.»
وی مدیریت در چنین الگویی را «گلخانهای» دانست که مقطعی رشد میکند و در بلندمدت رشد متناوبی از آن نمیبینیم و اظهار کرد: «بهعنوانمثال از 10 قدرت اول جهان8 مورد از الگوی اقتصاد سیاسی لیبرال تبعیت میکنند و تنها چین و روسیه الگوی دولتی را پیشگرفتهاند.»
رضایی بابیان اینکه رابطه تنگاتنگی بین سیاست و فوتبال وجود دارد، مثالهایی در این زمینه ذکر کرد:« «مارادونا» اسطوره جهان فوتبال عکس «چهگوارا» و «فیدل کاسترو» را روی بازوی خود حک کرده و «رونالدینیو» به حزب جمهوریخواه پیوسته که معنادار است.»
وی با اشاره به اینکه فوتبال متأثر از رسانهها است به طوری که از دهه 60 به بعد تلویزیون به کمک این حوزه آمد و اینک فضای مجازی کولاک میکند، افزود:« بهعنوانگروههای مرجع از این قدرت در مناسبات مختلف بهویژه سیاسی در بین توده مردم ورود میشود و جهتدهی میکنند در حوزه سیاسی هم اگر نگاه کنیم، سیاست به همه حوزهها بادید ابزاری نگاه میکند و فوتبال هم ازایندست است.»
این مدرس دانشگاه به پیامدهای الگوی اقتصاد سیاسی لیبرال اشاره و تصریح کرد: «وقتی اقتصاد خصوصی میشود بهتبع آن باشگاهداری خصوصی پا به عرصه میگذارد و موجب رشد و پیشرفت بیشتر خواهد شد چراکه بخش خصوصی حساب جیبش را دارد.»
وی افزود: «در الگوی اقتصاد سیاسی دولتی که ما هم این شیوه را در پیشگرفتهایم، گرچه باید طبق اصل 44 قانون اساسی رشد بخش خصوصی را مورد توجه قرار دهیم ولی آنطور که شایسته است به این بخش توجه نشده، در جایی که انتفاع حاصل شود دولت توجه میکند که صرفاً مالی نبوده و در کسب مشروعیت بیشتر و ایجاد هوادار نیز است.»
رضایی به پروژه «هنری کستینجر» با مضمون دموکراتیزه کردن جهان از دهه 60 میلادی و از طریق فوتبال اشاره کرد و به تشریح آن پرداخت و گفت: «رقابت بین دو تیم را در قالب کشورها مشاهده میکنیم کما اینکه عرصه رقابت در بین دو در تیم سیاست هم وجود دارد و قواعدی در آن حاکم است و داوری صورت میگیرد و اگر این قواعد شکسته شود، برخورد میشود به طوری که وقتی یک تیم میبازد، بلافاصله پیروزی رقیب را میپذیرد و در عرصه سیاسی هم باید این اتفاق بیفتد؛ به عنوان مثال در عرصه فوتبال و جام جهانی فعلی افراد سیاهپوست در تیمهای اروپایی بدون توجه به رنگ و نژاد بازی میکنند به طوری که تحقق فرآیند دموکراتیزه کردن را مشاهده میکنیم.»
وی تأکید کرد: «هر چه اقتصاد دولتیتر میشود زمینه برای رشد بخشهای مختلف کاهش مییابد مگر اینکه دولت بخواهد و اینزمانی محقق خواهد شد که انتفاع و بهره خاصی برایش ایجاد کند این در حالی است که تیمهای اروپایی خصوصی هستند و همین موضوع عامل رشد آنها است بنابراین باید تیمها کشورمان که از بیتالمال استفاده میکنند، به بخش خصوصی واگذار شوند تا علاوه بر رشد، درآمدزایی ایجاد نمایند.»
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی همدان با تأکید بر اینکه اقتصاد دولتی جلوی رشد فوتبال را میگیرد و اگر رشد میکند مقطعی و هیجانی است، اظهار کرد: «چرا باید ایران از اینکه در جام جهانی 2018 در برابر تیم اسپانیا و پرتغال ضعیف حضور نیافت، خوشحال باشد؟ این موضوع شاید خیلی جالب نباشد.»
وی به دیدگاهی همچون نظام سرمایهداری اشاره کرد:« که معتقد است فوتبال ایجادشدهتا ما را سرگرم کند و به سایر حوزهها وارد نشویم و از این طریق تولید انبوه غفلت، انحرافات اذهان، سلب اندیشه و ترویج فرهنگ وارداتی به عبارتی استعمار نو (دیدگاه چپ) انجام میگیرد.»
رضایی بابیان اینکه هواداری بازیکن فوتبال از یک جناح، گروه، فرد یا کاندیدا خیلی مهم است، به نظرسنجی بی. بی. سی در سال 2012 اشاره و خاطرنشان کرد: «در این نظرسنجی به دنبال شناسایی 100 چهره محبوب انگلستان بودند که «دیوید به کام» نیز در کنار چهرههای شاخص سیاسی چون «چرچیل» قرار گرفت که حمایتش میتواند بسیار تأثیرگذار شود.»
وی بابیان اینکه افراد برای حفظ قدرت به دنبال مشروعیت هستند، به حضور بسیاری رهبران جوامع در استادیومها و تماشای بازیها اشاره کرد و یادآور شد: «بر اساسآمارهای غیررسمی در سطح جهان 100 هزار بازیکن حرفهای و 250 میلیون غیرحرفهای وجود دارد که میتوانند در جامعه خود گروه مرجع شوند.»
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش گفت: «فوتبال برای عرصه سیاسی فرصتهای خوبی فراهم میکند به طوری که وقتی در جام جهانی سرود ملی یککشور خوانده میشود و هوادارانی بر روی صورت و بدن خود عکس پرچم کشورشان را حک میکنند درواقع به تقویت وحدت، هویت ملی و ناسیونالیسم و رشد قدرت ملی به دولت و ملتها کمک میشود.»
وی اضافه کرد: «درواقع فوتبال بهعنوان عناصر غیرمادی برای کشورهایی که ازنظرعناصر مادی و اقتصادی و قدرت خیلی مطرح نیستند، روحیه و اعتبار ملی است؛بهعنوانمثال در جام جهانی کشوری مانند اکوادور که اکثر مردمانش چوپان و ازنظرمادی ضعیف هستند با حضور خود اعتبار بینالمللی کشورشان را بالا میبرند.»
وی به بیان فرصتهای حوزه سیاسی برای عرصه فوتبال پرداخت و مهمترین فرصت را فراهم کردن زمینه لازم برای رشد بخش خصوصی برشمرد و گفت: «اگر اقتصاد خصوصی شود تمام حوزهها و بهتبع آن فوتبال رشد میکند.»
این مدرس دانشگاه افزود: «مشکل اقتصاد دولتی این است که مدیرانی غالباً ناکارآمد پرورش میدهد چراکه انگیزه و فضای فعالیت ندارند و همین امر باعث میشود ازنظرکاری افرادی ضعیف باشند مگر اینکه خود مدیر تدبیر و جرأت و شایستگی داشته باشد.»
وی تغییر و تحول در عرصه فوتبال را بیشتر سیاسی ارزیابی کرد و فوتبال را کاملاًسیاسی دانست و یادآور شد: «بهعنوانمثال تیم فوتبال بارسلونا نمادی برای اعتراض به حکومت اسپانیاست به طوری که کاتالونیا از دههها پیش به حکومت مرکزی معترض بودند و تیم رئالمادرید بهمنظور حمایت از سلطنتطلبها شکل گرفت بنابراین میتوان گفت فوتبال نقش مهمی در ایجاد صلح و درگیری دارد.»
این عضو هیئتعلمی واحد همدان اظهار کرد: «غالب جامعهشناسان معتقدند فوتبال عرصهای است که خشونت واقعی را به خشونت نمادین تبدیل و به حوزه سیاسی هم کمک میکند.»