مطهرنیا: ترامپ در «مسیر اوباما» است/ آمریکا از روسیه برای ضربه زدن به رقبای خود استفاده می کند

آمریکا در تلاش است از روسیه به عنوان کارتی علیه رقبای اصلی خود یعنی اتحادیه اروپا و چین استفاده کند اگرچه واشنگتن با درگیرسازی هرچه بیشتر مسکو در بحران های بین المللی و تحمیل هزینه های سنگین به این کشور، برای فرسوده سازی روسیه تلاش می کند.

آرام ولدبیگی- دیدار روسای جمهور آمریکا و روسیه در فنلاند اگرچه به شدت مورد توجه رسانه ها، خبرگزاری ها و اندیشکده ها قرار گرفت و در چند روز متوالی تیتر اول روزنامه های بین المللی بود اما انتقادات از عملکرد دونالد ترامپ و سیاست وی در قبال ولادیمیر پوتین آنچنان سایه بزرگی بر این دیدار ایجاد کرد که مانع از تحلیل و بررسی دقیق این نشست از زوایای مختلف و با عینک های متفاوتی شد. هنوز سوالات بسیاری در ارتباط با هدف و یا اهداف آمریکا از این دیدار وجود دارد. چرا آمریکایی ها در زمانی که روسیه و اتحادیه اروپا روابط خود را بهبود می بخشند در تلاش برای عادی سازی روابط خود با مسکو هستند، آیا ارتباطی میان عادی سازی روابط با کره شمالی و نزدیکی به روسیه وجود دارد؟ آیا احتمال استفاده آمریکا از مسکو علیه رقبایی همچون چین و اتحادیه اروپا وجود دارد؟ ایسکانیوز برای پاسخ به این سؤالات و روشن سازی هرچه بیشتر دیدار تاریخی روسای جمهور آمریکا و روسیه با دکتر مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل بین المللی گفت‌و‌گو کرده است که در ادامه خواهید خواند.

* روز دوشنبه 25 تیر ماه روسای جمهور آمریکا و روسیه در هلسینکی پایتخت فنلاند باهم دیدار کردند، بسیاری از این به عنوان دیداری تاریخی یاد کردند و برخی نیز عملکرد دونالد ترامپ در قبال ولادیمیر پوتین را مورد نقد قرار دادند، واشنگتن و یا به عبارتی تیم جدید کاخ سفید از این دیدار چه هدفی را دنبال می کرد، ارزیابی شما از این مساله چگونه است؟

باید این نکته را در نظر داشت که ایالات متحده آمریکا امروزه به عنوان یک ابرقدرت دارای توان بسیار بالا در جهان، شناخته می شود و روسیه نیز در چارچوب تطبیق میزان قدرت با آمریکا و اندازه گیری قدرت این کشور تنها یک دهم قدرت آمریکا را داراست، به عبارت دیگر آنچه که اهمیت دارد، جایگاه روسیه به عنوان وزنه تعادل در میان آمریکا و اتحادیه اروپا و از طرف دیگر آمریکا و چین است. به باور من آنچه برای روسیه اهمیت استراتژیک ایجاد می کند جدای از جایگاه این کشور در دارا بودن بالاترین میزان قدرت هسته ای و بمب اتمی در چارچوب سلاح های متعارف و غیر متعارف، جایگاه روسیه در ارتباط با چین و اتحادیه اروپا برای آمریکا است.

ماجرای اوکراین و جزیره کریمه و مطالبی که همواره در میان چین و روسیه وجود داشته است موجب می شود هم‌صدایی با روسیه بر علیه ایالات متحده آمریکا شکل نگیرد. بنابراین آمریکا در تلاش است از روسیه به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به رقبای خود استفاده کند.

لذا آمریکایی ها در سیاست های خود همواره در تلاش هستند میان مسکو و پکن و همچنین مسکو و پایتخت های اروپایی اختلافات خاص خودشان را ایجاد کنند و بر آن دامن بزنند. ماجرای اوکراین و جزیره کریمه و مطالبی که همواره در میان چین و روسیه وجود داشته است موجب می شود هم‌صدایی با روسیه بر علیه ایالات متحده آمریکا شکل نگیرد. بنابراین آمریکا در تلاش است از روسیه به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به رقبای خود استفاده کند.

* در دهه هفتاد، آمریکایی ها در قالب دکترین نیسکون رئیس جمهور وقت و هنری کیسینجر مشاور عالی امنیت ملی، به رقیب کمونیستی خود یعنی چین نزدیک شدند. تا پیش از این دوره آمریکایی ها با شوروی در رقابت شدیدی بودند و با چینی ها نیز مناسبات خصمانه ای داشتند. اما در قالب دیپلماسی پینگ پنگ به چینی ها نزدیک شدند و مناسبات خود را با پکن عادی کردند این مساله باعث هراس شوروی شد. شوروی ها نیز برای نزدیکی به آمریکا تلاش کردند. یعنی آمریکا با یک تیر دو نشان زد و باعث نزدیکی هر دو قدرت کمونیستی به خود شد حتی به نوعی این دو کشور برای نزدیکی به واشنگتن تلاش می کردند، آیا می توان گفت آمریکایی ها دوباره چنین سیاستی را با نزدیک شدن به روسیه دنبال می کنند؟

یکی از سناریوهای موجود همین نکته ای است که به دقت به آن اشاره کردید. اکنون نزدیکی به روسیه باعث چالش آفرینی برای دو رقیب اصلی ایالات متحده یعنی چین و اتحادیه اروپا می شود. از طرفی دیگر باید این نکته را در نظر داشت که آمریکا امروز یک قدرت جهانی و بین المللی است نه یک کشور به تنهایی. لذا آمریکا از دهه هشتاد و نود تاکنون تلاش کرده است راه را برای نفوذ اقتصادی کشورهایی همچون چین و ژاپن در اقتصادی ایالات متحده حتی دولت های عربی و هر کشور دیگری که بخواهد در اقتصاد این کشور فعالیت داشته باشد باز کند اما به گونه ای آنان را در اقتصاد آمریکا مستحیل کند که اقتصاد آمریکا بتواند از درون اقتصاد آن کشورها را در چارچوب این سناریو، مدیریت و هدایت کند. باید گفت آمریکایی ها در این زمینه موفق بوده اند و یکی از نمودها بارز این معنی را می توان در بحران اقتصادی سال 2008 دید. در این سال اقتصاد آمریکا دچار بحران شد اما در عین حال این اقتصاد کشورهای رقیب است که برای نجات دلار آمریکا به میدان می آیند.

لذا در دوره کنونی نیز نمی توان گفت آمریکا تنها یک کشور است و این کشور در رقابت با سایر کشورهای قرار دارد بلکه باید گفت آمریکا یک قدرت بین المللی است که تا حدود زیادی رهبری قدرت های بزرگ را برعهده دارد و تثبیت این جایگاه اکنون در دوره ترامپ و در دوره ریاست وی بر کاخ سفید صورت می گیرد.

آن چه که ترامپ انجام می دهد ادامه مسیری است که اوباما به تحکیم آن پرداخت و آنچه که اوباما انجام داد ادامه راهی است که در آغاز قرن بیستم، بوش اول تاسیس کرد.

آن چه که ترامپ انجام می دهد ادامه مسیری است که اوباما به تحکیم آن پرداخت و آن چه که اوباما انجام داد ادامه راهی است که در آغاز قرن بیستم، بوش اول تاسیس کرد. نگاه های تقلیل گرایانه به حوزه سیاست این سه رئیس جمهور را در یک مسیرهای مخالفت و متضاد تحلیل می کند. اگرچه آنها در حوزه های تکنیکی و تاکتیکی و گاه حتی در استراتژی اختلاف سلیقه هایی دارند اما در عمل یک سیاست کلان و یک دکترین خاص را در جهت تثبیت هژمونی ایالات متحده در در عرصه سیاسی، امنیتی و اقتصادی را در جهان دنبال می کنند. آنان یکدیگر را تکمیل می کنند و این ترامپ است که باید به تثبیت هژمونی آمریکا در جهان نائل آید و از این منظر نیز وی باید نقش بازیگرانی که قدرت آمریکا را به چالش می کشند را مدیریت کند و برخورد با کره شمالی و حتی ایران نیز در این راستا قابل تحلیل است.

* تاکنون به نقش روسیه در استراتژی جدید آمریکا اشاره کردید، آمریکایی ها با نزدیک شدن به روسیه چه سیاستی را در قبال مسکو پیاده می سازند؟ آیا واشنگتن در تلاش است با فعال سازی نقش روسیه در جهان امروز این کشور و منابع محدود اقتصادی آن را بیشتر فرسوده سازد؟

آمریکا خواستار مشغول شدن روسیه در بحران های بین المللی است، به عبارتی دیگر روس ها باید در وضعیت مستمر در بحران های بین المللی حضور داشته باشند و چنین بحران های بین المللی با توجه به قدرت اقتصادی متکی به نفت و انرژی روسیه و با توجه به پیشینه تاریخی در چارچوب اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، به اتلاف قدرت روسیه و هزینه های بالا برای این کشور منجر خواهد شد. آنچه در سوریه رخ داده است ناشی از همین مساله است.

آمریکایی ها با پخش دانه روسیه را به سوریه را کشاندند و روسیه هزینه های بسیاری در ارتباط با خاورمیانه را تحمل کرده است.

آمریکایی ها با پخش دانه روسیه را به سوریه را کشاندند و روسیه هزینه های بسیاری در ارتباط با خاورمیانه را تحمل کرده است. اگرچه روسیه مانوری از قدرت و نمایشی از توان را در سوریه به نمایش گذاشتد، اما لبه های اصطکاک آن ها با مجموعه ای که غرب خوانده می شود در سوریه افزایش پیدا کرده است و می تواند در آینده نیز استمرار پیدا کند. لذا آمریکایی ها برخلاف آنچه در ظاهر دیده می شود با برنامه ای مدون و از پیش تعیین شده در چارچوب جهت گیری های آینده پژوهانه با روس ها برخورد می کنند.

* آیا این دیدار پیامدهایی برای خاورمیانه در بردارد و اینکه آمریکایی ها از خاورمیانه نیز به عنوان بخشی از برنامه جهانی خود برای مهار چین و اتحادیه اروپا استفاده می کنند؟

در ارتباط با خاورمیانه بی تردید خاورمیانه عربی یا هارتلندنو چندان برای آمریکایی ها جذابیت ندارد آنها در تلاش هستند بر نوهارتلند؛ یعنی خلیج فارس و فلات ایران حاکم شده و زمینه های یک نوع محاصره آسیای شرقی به ویژه چین را رقم بزنند.

خاورمیانه عربی یا هارتلندنو چندان برای آمریکایی ها جذابیت ندارد آنها در تلاش هستند بر نوهارتلند یعنی خلیج فارس و فلات ایران حاکم شده و زمینه های یک نوع محاصره آسیای شرقی به ویژه چین را رقم بزنند.

حتی خارج از خاورمیانه، کره شمالی از آن جهت برای آمریکا اهمیت پیدا می کند که بتواند زمینه های معامله با چین در ارتباط با جزایر تایوان و مراکز محل اختلاف با پکن و به طور ملی مهار این کشور فراهم کند. لذا ایالات متحده اکنون با جهت گیری دنیای چندقطبی با رقبای خود تعامل می کند، و این نشست از آن جهت اهمیت می یابد که آمریکا نشان می دهد روس ها در این زمینه مهم هستند و با برجسته کردن جایگاه روس ها و پوتین نقش کشورهای اروپایی را کاهش می دهند چرا که رقیب اصلی ایالات متحده آمریکا برای نقش دادن به نظم نوین جهانی بیش از آنکه روسیه باشد اتحادیه اروپا و چین هستند.

* اما برخلاف آنچه که شما تاکنون اظهار داشتید و این دیدار را بخشی از برنامه کلان و دکترین ایالات متحده قلمداد کردید بسیاری حتی در آمریکا از عملکرد ترامپ در قبال روسیه و رئیس جمهور این کشور انتقاد کردند دیدگاه شما در این ارتباط چگونه است؟

این نقدها در لایه لیتانی یا لایه رویین و اتفاقات و رخدادهای برونی سیاست قرار دارد، آن چیزی که من تاکنون به آن اشاره کردم در لایه درونی مدیریت می شود. به هر تقدیر هر چهار سال یک بار رئیس جمهور و رهبر ایالات متحده تعیین می شود و او باید نقش خود را در این پست ایفا کند و در وضعیت کنونی ترامپ به عنوان مجری دکترین های سیاسی و امنیتی آمریکا نقش آفرینی کرده و سپس از صحنه خارج شود. در حال حاضر وی در حال اجرای نقش خود است و این نقش را نیز به خوبی ایفا می کند.

ترامپ به عنوان مجری دکترین های سیاسی و امنیتی آمریکا نقش آفرینی کرده و سپس از صحنه خارج شود. در حال حاضر وی در حال اجرای نقش خود است و این نقش را نیز به خوبی ایفا می کند.

اما باید این مساله را نیز قبول کرد که در جامعه ای همچون ایالات متحده روسای جمهور زیر ذره بین رسانه ها، فعالین سیاسی و احزاب قرار دارند و رقابت های موجود در میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه و همچنین با توجه به جایگاه ترامپ در این حزب که حتی توسط ژنرال های حزب جمهوری خواه نیز مورد نقد بوده است و به عبارتی خود را بر حزب جمهوری خواه دیکته کرده است، همواره مورد توجه بوده و این نیز فرصت هایی را برای مخالفین وی چه در حزب خود و چه در حزب دمکرات فراهم می آورد او را به باد انتقاد بگیرند.

اما در عین حال باید این مساله را نیز پذیرفت که در این کشور این دانشگاه ها و اتاق های فکر هستند که مملو از دانشمندانی هستند که اشراف کاملی بر مباحث روابط بین المللی، آینده پژوهشی، مسائل مرتبط با کنسرسیوم های بین المللی... دارند و آنان این کشور را اداره و مدیریت می کنند.

کد خبر: 962543

وب گردی

وب گردی