رقابت 7 هزار فرمانده  و سرباز کوچک

نسل امروز آنقدر با دنیای مجازی و بازی در گیم نت ها خو گرفته که کمتر می تواند در دنیای واقعی زندگی کند. برای کاهش این آسیب اجتماعی مسئولان می بایست با آگاهی از علایق بچه ها و  دیدی خلاقانه برنامه های متنوعی  را در  مجموعه های فرهنگی هنری و ورزشی  اجرا کنند.

به گزارش خبرنگار ایسکانیوز شاید هرگز تصورش را هم نکنید که در میان زندگی پر هیاهوی شهری و بچه هایی که به جای بازی و شیطنت در کوچه و خیابان، بیشتر سرشان در گوشی های تلفن همراه و بازی های گیم نت است؛ عده ای از دانش آموزان در کانون شهید مفتح سرگرم شرکت در برنامه ای به نام «تکاوران کوچک» هستند. آنها ابتدا آموزش تکاوری می بینند و بعد مسابقه می دهند.

پرده اول

فضایی شبیه به لوکیشن فیلم های جنگی

محوطه کانون فرهنگی و تربیتی شهید مفتح که قدیمی ها هنوز هم با نام قدیمی «کاخ جوانان» می شناسند بیشتر شبیه به باغی دلگشاست که می توان از ظرفیت های آن برای اجرای برنامه های متنوع به ویژه برای پر کردن اوقات فراغت بچه ها بهره برد. اجرای برنامه «تکاوران کوچک» هم نیاز به فضایی وسیع دارد که محوطه کانون شهید مفتح بهترین فضا برای برگزاری این گونه برنامه هاست. نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم با آوردن بعضی از تجهیزات، محوطه کانون را به بخش های گوناگونی تقسیم کرده و روی دالان هایی که بخش های مختلف را به هم متصل می کند را با تور های ترمال (تور حرارتی) پوشانده است تا بیشتر شبیه به لوکیشن فیلم های جنگی شود آنقدر که شرکت کنندگان با عبور از موقعیت های مختلف نظامی، یک روز پر فراز و نشیب زندگی تکاوری را تجربه کنند.

پرده دوم

تجربه پناهگاه های درختی و تله شکار پرندگان

دانش آموزان ابتدا در کارگاه های تیراندازی، کار با اسلحه های لیزری را می آموزند و بعد در کارگاه اعتماد به نفس تعادل، دقت، سرعت و تمرکز در تصمیم گیری های آینده شان را می آموزند. سپس نوبت به مرحله هیجانی «کارگاه عبور» می رسد و دانش آموزان با شور و شوق آن را پشت سر می گذرانند. لباس تکاوری می پوشند، کلاه ضربه گیر می گذارند و با تشویق والدینشان کارگاه 2 و 3 طنابه، پل معلق، عبور از رودخانه، پناهگاه درختی و تله های شکار پرندگان و حیوانات را پشت سر می گذرانند. آنها همه این موارد را بارها به شکل مجازی در گیم نت ها بازی کرده اند و یا فیلم هایش را دیده اند اما این بار در نقش قهرمان های فیلم یا بازی های کامپیوتری قرار دارند تا از حداکثر تلاششان در رقابت با دیگر هم تیمی های خود استفاده کنند. اوج هیجان و تلاش آنها هم زمانی است که عکاس از آنها عکس می گیرد و خانواده هایشان هم با کف و سوت تشویقشان می کنند، آن وقت است که از همه توانشان برای بهتر دیده شدن بهره می گیرند.

پرده سوم

آشنایی با مخابرات جنگال

آموزش دانش آموزان بر عهده تکاوران نیروی زمینی ارتش است. مسئول یکی از بخش ها که به بچه ها آموزش «مخابرات در جنگال» و درجه های ارتش را می دهد، می گوید:« دانش آموزان با رشته های نیروی زمینی ارتش و درجه های نظامی آشنا می شوند.»

«سروان فردین حسینی» به تجهیزات مخابراتی اشاره می کند و ادامه می دهد:« این دستگاه تلفن جنگی است و این یکی هم دستگاهی به نام مورس نوری یا هشدار دهنده در زمان جنگ است که کار با آن بیشتر شبیه به تلگراف است.»

او می افزاید:«تور های ترمال یا حرارتی هم که همه در فیلم های جنگی دیده اید به خاطر اینکه در تهیه آن از الیاف پشم شیشه استفاده شده است مانعی برای عبور امواج الکترو مغناطیس و مادون قرمز است و باعث می شود تا در زمان جنگ دشمن نتواند از روی دمای حرارت بدن یا امواج تانک، آنها را ردیابی کند چرا که امواج از آن عبور نمی کنند.

پرده چهارم

نبرد تن به تن

پس از گذر از فضاهای متفاوت که عکس یادگاری و فروش نارنجک و پلاک و مین های نمادین و... است به محوطه بزرگی می رسیم که میدان جنگ است.

دانش آموزان لباس و جلیقه هایی مجهز به سیستم های کامپیوتری می پوشند و اسلحه های لیزری به دست می گیرند. 2 تیم 2 یا 3 نفره که از روی کلاه های چپی سبز و مشکی می توانی آنها را تشخیص بدهی، با هم مسابقه می دهند . پشت سنگر ها پنهان می شوند و خانواده ها هم در فضایی که برای آنها در نظر گرفته شده از آنها فیلم و عکس می گیرند و با تشویق های پی در پی سعی می کنند تا به فرزندانشان روحیه خوبی برای ادامه مسابقه دهند. آنقدر این مسابقه مهیج است که بچه ها را نمی توانی به راحتی از میدان مسابقه بیرون بکشی.

«محمد مهدی گرمابدری» از دانش آموزان هنرستان خلبانی است و مسئول اسلحه و جلیقه هایی که بر خلاف تصور چینی نیست! بلکه از ساخته های وطنی و شهر تبریز و با دقت 100 درصد است.

«گرمابدری» پشت سیستم نشسته و مبارزه بچه ها و تعداد گلوله های لیزری را ثبت می کند:« 8 هزار دانش آموز برای شرکت در این برنامه ثبت نام کرده اند. 543 گروه 2 و 3 نفره تاکنون با هم مسابقه داده اند که در مجموع 1800 نفر می شود.» در این فضا سنگرهای پراکنده و خمپاره و خلاصه هر آنچه که در فیلم ها ی جنگی دیده ایم و تصور از فضاهای جنگی را داریم به چشم می خورد.

فرمانده میدان می گوید:« نوع نبردهای امروزی با جنگ های کلاسیک فرق کرده و جنگ از مرزها به داخل شهر ها کشیده شده است. نبرد تن به تن تکاوران کوچک چند فاکتور مهم دارد، جسارت ، قدرت مدیریت و رهبری و دیگری سنجش قوای بدنی آنهاست. در اینجا می بینیم بعضی ها خلاقیت به کار می برند و آنقدر قدرت رهبری خوبی دارند که بقیه را هم هدایت می کنند.»

«سرهنگ علی کرمی» ادامه می دهد: «بعد از مسابقه بچه ها رتبه بندی می شوند و خوشبختانه تا امروز با استقبال والدین از این طرح مواجه بوده ایم چرا که فرزندانشان از ساکن بودن در آمده و در برنامه ای پر تحرک و پرهیجان شرکت می کنند که به خوبی توان و قوای بدنی آنها را مورد ارزیابی قرار می دهد.»

خیلی هیجان داشت!

«پارسا ناز پرور» 13 ساله از مدرسه «تربیت» نفس نفس زنان بعد از پایان مسابقه خودش با اشتیاق می خواهد صحبت کند. چشمانش پر از شیطنت های کودکانه است و دوست دارد تا ساعت ها در این فضا بماند. خودش در مدرسه ثبت نام کرده و بعد شرکت در مسابقه را با خانواده اش در میان گذاشته است.

پدر پارسا «علیرضا ناز پرور» می گوید:« خوشحالم که پارسا در این برنامه شرکت کرده و خودم هم چون این فضا را دوست دارم همراهش آمده ام.» پدرش کم صحبت می کند و همه حواسش به میدان و مسابقه است و آنقدر با لذت نگاه می کند که احساس می کنی بدش نمی آید جای بچه ها اسلحه را به دست بگیرد و پشت سنگرها مبارزه کند. «پارسا» هم می گوید:« خیلی هیجان داشت . خیلی زیاد. اما حیف که زود تمام شد. دوست دارم باز هم بیایم و مسابقه بدهم.»

قهرمان زندگی ام یک تکاور است

از ابتدای گزارش می خواستم تا با دانش آموزی صحبت کنم که پدرش جنگ را دیده باشد و در فضایی از عکس و خاطرات پدر، بزرگ شده تا باور فضا و درک شرایط برایش ملموس تر باشد. در این بین شور و شوق یکی از مادرها من را به سمت خودش می کشاند . وقتی با او گرم گفت و گو شدم دیدم که سوژه در همین نزدیکی بوده و من غافل.

«کاوه سلیمان فلاح» 12 ساله به خاطر این در مسابقات شرکت می کند که قهرمان زندگی اش یک تکاور است. مادرش می گوید:« پدر بزرگش شهید عزت الله سلیمان فلاح که تکاور و نیروهای مخصوص بود در جنگ شهیده شده. پدرش هم در جنگ شرکت کرده و کاوه در فضایی از خاطرات جنگ و قاب عکس های آن دوران بزرگ شده است.»

«مهناز حسین زاده» ادامه می دهد:« پدر بزرگش یکی از قهرمان های زمان جنگ بوده که خاطره دلاوری ها و شجاعت هایش آنقدر در خانه زنده است که انگار در همین نزدیکی است به نوعی که هیچوقت احساس سال ها دوری از او را نداریم. کاوه دوست دارد که مثل پدر بزرگش قهرمان باشد او امروز قهرمان بودن را درک و تجربه کرد.»

کانون شهید مفتح بزرگترین کانون کشور است

کانون شهید مفتح به عنوان بزرگترین کانون فرهنگی و تربیتی کشور برای نخستین بار برنامه تکاوران کوچک را برگزار می کند. این کانون که چند استان کشور را هم زیر پوشش دارد این روزها به محلی مهیج برای تمرین و بازی پسر بچه ها تبدیل شده که اوقات فراغت متفاوتی را در فصل تابستان تجربه کنند.

رئیس کانون فرهنگی و تربیتی شهید مفتح اجرای این برنامه را با همکاری سازمان دانش آموزی، نیروی زمینی ارتش و دانشگاه افسری جمهوری اسلامی عنوان می کند و می گوید:« دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم و ششم و همچنین دوره متوسطه اول از سراسر تهران برای شرکت در این برنامه ثبت نام کرده اند که در مجموع 8 هزار نفر هستند.»

محمود پور ادامه می دهد: « دانش آموزان هر روز از ساعت 8 تا 19 در قالب تیم های3 نفره با هم مسابقه می دهند و نفرات برتر در یادواره شهدای تکاور که در هفته دفاع مقدس در کانون شهید مفتح برگزار می شود، تقدیر می شوند همچنین از مربیان و مدارس برتر هم قدردانی خواهد شد.»

خبرنگار: اکرم فراهانی

700

کد خبر: 963405

وب گردی

وب گردی