چرا پسر مومن در «سریال پدر» از پنجره پرید؟/ بخش هایی از سریال زندگی خودم است

نویسنده سریال پدر معتقد است که اگر برای حامد عنقا به دنبال مابه ازای بیرونی باشیم که در 20 سالگی هم دانشجو بود و هم طلبه، حامد تهرانی سریال پدر می تواند مابه ازای خوبی باشد.

به گزارش گروه فرهنگی اسکانیوز؛ حامد عنقا نویسنده سریال پدر در مصاحبه تفصیلی با ایسکانیوز به سوال های خبرنگار گروه فرهنگی پاسخ گفت که مشروح آن در ادامه تقدیم می شود.

چرا پدر؟ چرا اسم پدر را انتخاب کردید؟

جزو معدود دفعاتی هست که داریم به قصه ای با محوریت یک پدر می پردازیم، کاراکتر حاج علی تهرانی و موضوعیت کار حول این شخصیت هست و فکر کردیم که نام پدر مناسب این سریال باشد.

در ابتدا اسم این کار، حرمت بود، چرا که عروسی وارد خانواده ای می شود و بعد از دست دادن شوهرش، صاحب حرمتی است اما وقتی قصه جلو رفت، اینقدر همه فلش های قصه به سمت پدر و متأثر از او بود که تشخیص دادیم نام پدر مناسب تر است.

شما به دنبال تصویر پدر بودید یا عشق؟

لزوما پدر تنافر و تناقضی با عشق ندارد. چون عشق فقط عشق بین حامد و لیلا نیست، عشقی که میان حاج علی به عنوان یک پدر با عروسش لیلا می بینیم جلوه ای از عشق است و شاید از کم بختی ماست که عشق را فقط بین دو جوان جست‌وجو می کنیم.

مخاطب مردد است که کاراکتر اصلی حامد است یا لیلا؟ منظور پررنگ بودن نقش این دو کاراکتر نسبت به پدر است.

چرا باید چنین انتخابی کند، مگر در فیلم کازابلانکا اگر مخاطب بخواهد بین ریک و السا انتخاب کند، می تواند یکی را به عنوان کاراکتر اصلی انتخاب کند؟

پررنگ بودن به معنی لید بودن کاراکتر نیست، در عین حال مخاطب نقش اصلی را پیگیری نمی کند داستانی را پیگیری می کند که برخی از کاراکتر ها در آن فعالیت بیشتری دارند. در این مقطع از داستان و کمالی که شخصیت ها طی می کنند، پدر بیشتر مورد توجه درام بوده است. البته لزوما مخاطب با ذهنیتی که ما ترسیم می کنیم با داستان مواجه نمی شود.

از حامد عنقا فاصله نگرفته اید؟ حامدی که همواره شخصیت های کاملی نداشته ولی درام کاملی شکل داده است؟

شخصیت است که متوجه اشتباه کاراکتر نشده ایم. حاج علی هم اشتباه دارد، وقتی که می گوید نمی خواهم جهیزیه بیاورد، دارد قضاوت می کند. اگر من امروز آن گناهی که از منظر تو گناه است را نکرده ام به معنی خوب بودنم نیست به معنی این است که هنوز نوبتم نشده. آقا در سخنرانی خودشان چندسال پیش در مورد دختر خانم های به اصطلاح بی حجاب و دلبستگی آنها به جریان انقلاب صحبت می کنند و تاکید می کنند که اگر او یک گناه ظاهر دارد من هزار تا گناه نهان دارم.

خرده روایت های سریال چه شده اند؟ با سایر کاراکترها به غیر از حامد و لیلا و حاج علی چقدر آشنا می شویم؟

خب برای این امر باید تا انتهای سریال صبر کرد. کاراکتر از نقطه ای آغاز می کند، سیر تکاملی خودش را طی می کند تا یک نقطه پایانی. آنوقت می توانیم بگوییم که کاراکتر درآمده یا درنیامده. به وجود آمدن شخصیت یعنی اینکه وقتی شخصیت غم دارد با او غم داشته باشی و وقتی حس شادی دارد با او خوشحال باشی. این نشانه به وجود آمدن شخصیت است.

تا کنون به این ایده رسیده اید که همه حرف ها را ابتدای کار نگویید؟

هر درام نویسی بعد از سال ها به یک سبک یا اسلوبی می رسد و حسش می کند و با واکنشی که از مخاطب می گیرد تکمیل تر و تکمیل ترش می کند. تا امروز همه کارهایی که من انجام داده ام به غیر از نردبام آسمان بر این سبک بوده اند.

تا امروز سریال هایی که از من پخش شده به عنوان سریال های زمان خودش پرمخاطب ترین سریال های سال بوده است، شناخته شده و این نشان دهنده این است که این روش جواب داده. اگر در سریال پدر و در جذب مخاطبم شکست بخورم که واکنش های رسمی و غیر رسمی رسانه ها و مردم و توییت ها و دابسمش ها و حتی این مصاحبه هم شکل نمی گرفت و همچنین نظر سنجی ها که نشان دهنده تعداد زیاد مخاطب است.

علاوه بر این، آنچه که در ابتدای داستان به مخاطب نشان داده شده، لزوما پایان داستان نیست، در تنهایی لیلا هم همین اتفاق افتاد.

چرا اینقدر غمناک شروع کردید؟

این کار به دلیل تم روایی خود دارای یک غم درونی است، اما لزوما غم به معنای تنهایی و سیاهی نیست. غم روضه سید الشهداء با غم زلزله ثلاث باباجانی یکی نیست. یکی باعث سبکی می شود، یکی باعث سنگینی می شود غم درون سریال پدر نیز که غمناک تر از تنهایی لیلا هم می تواند باشد، غمی است که چند صد هزار پیامی که در صفحه رسمی پدر از طرف مردم گذاشته شده و در آنها مخاطبان از احساس آرامش خودشان بعد از تماشای سریال گفته اند. این غم به معنای آسوده شدن و آرامش پیدا کردن است.

تصویری که از دانشگاه می بینیم کلیشه ای است. سریال به ماهیت دانشگاه ورود نکرده است؟

خب نمونه موفق این کار چه بوده تا اکنون؟

دارید سوال را با سوال جواب می دهید!

میخواهم بگویم نمونه خوبی نداریم، آرمانی به این قضیه فکر نکن. وقتی میخواهیم به چیزی برسیم، محدودیت هایی داریم.

ما در انقلاب زیبا عنقا را اینگونه نشناخته ایم. حسی از قبل انقلاب به دست آوردیم که در سریال های دیگر نداشتیم.

آفرین، چطور حس کردیم؟ ما توافق کردیم که اینقدر می توانم نشان بدهم و مابقی آن را مخاطب در ذهن می پذیرد و می سازد. ما توافق کردیم که زن را در فیلم ها و سریال هایمان در خانه با حجاب نشان می دهیم و مخاطب هم از ما پذیرفته و سوال نمی کند که چرا حجاب دارد. در دانشگاه هم ما نمی توانیم به همه وجوه دانشگاه بپردازیم.

فضایی که ما در سریال پدر از دانشگاه تصویر کردیم و خودم به عنوان کسی که در دانشگاه درس خواندم، کار می کنم، تقریبا به خیلی از واحدهای دانشگاه آزاد سر زده ام و به جرات می گویم که یک قدم جلوتر از دانشگاهی است که قبل از این تصویر شده است.

در موقعیت های مشابهِ اتفاقی که برای حامد افتاد، مانند حضرت یوسف، شیخ رجبعلی خیاط، سید بن طاووس و امثالهم؛ هیچکدام از این بزرگواران خطر جانی را برای خودشان ایجاد نکرده اند. به سختی افتاده اند تا گناه نکنند اما هیچکدام خود را در خطر جانی قرار نداده اند، نمی گویم که ایراد است اما چرا پنجره؟ چرا راه دیگری را انتخاب نکردید؟

خب حامد از نظر معرفتی اندازه هیچکدام از این هایی که نام بردی نیست. پسری که خام و بی تجربه است در یک موقعیتی قرار می گیرد و دست به اقدامی می زند، مثل حضرت یوسف هم برهان رب را به چشم ندیده، هیچوقت با چنین دخترهایی تنها نبوده، هنگ می کند. منهای اینکه من به عنوان نویسنده برای بالا بردن جذابیت درام چنین قاعده ای را استقاده می کنم. حامد از پنجره طبقه اول پایین پرید.

من به عنوان اجرا کننده ضامن بی اطلاعی کسی نیستم وقتی من دارم لانگ شاتم را نشان می دهم. لزومی ندارد که من جواب حس مخاطب را بدهم و تو باید برگردی و آن قسمت را دوباره ببینی. چون مامور حراست از پایین و نقطه دید او روی حامد از پنجره نشان داده شده است.

من باید قواعد را بفهمم، فضای داستان رئال بوده است یا نه؟ برخی سایت ها تیتر فراتخیلی برای این مورد قید کرده اند.

نه تو در فضای رئال زندگی نمی کنی در فضای درامی که طراحی شده، به جلو می روی. واقعیت این است که ماشینی را سوار می شوی و می روی. اما درام این است که سوار می شوی و آن ماشین به یک کامیون برخورد می کند و در صندوق عقبش باز می شود و 10 کیلو کوکائین داخلش پیدا می شود.

ممکن است دونفری که سریال را دیده اند آن قواعدی که تو حاکم می دانی را حاکم بر درام ندانند. چیزی به اسم قواعد رئال نداریم. ما قواعدمان، قواعد درام است. یکی از ماندگارترین فیلم های سینمای جهان، «شجاعت واقعی» که دوباره هم ساخته شده. قصه ی یک دختر 14-15 ساله ای هست که با یک کابوی همسفر می شود و هیچ کس هم نمی گوید که نمی شود و چطور ممکن است.

پس شما معتقدید قواعدتان را تعریف کرده اید، حامد بی تجربه است و تعریف شده که پریدن از طبقه اول بوده است؟

لزوما تعریف نکرده ام. من از زبان شریفه خطاب به حاج علی گفته ام که حامد بی تجربه و خام است. این پسر حتی پس از ازدواج هم در رابطه با همسرش خیلی طبیعی نیست تا حدی که لیلا به او معترض می شود.

واریز پول هنگفت به حساب حامد و اعتقاد به اینکه حامد باید خودش خشت روی خشت بگذارد، تناقضات نوشته شما نیست؟

تناقضش کجاست؟ این که یک پدر سرمایه داری می خواهد پسرش را صاحب پولی کند تا شروع به کاری کند. در ادامه هم می بینیم، که چرا این پول را به حساب حامد واریز کرده است.

التماس لیلا از حاج علی تهرانی برای ازدواج با حامد، دور از شان زن ایرانی مسلمان نیست؟

روزنامه جوان مطلبی منتشر کرد، البته فردایش مطلب دیگری زد و جالب بود که یک رسانه حرف خودش را نقض کند و دو حرف متفاوت می زند، من حرفی بیشتر از مطلب جوان آنلاین در دفاع از سریال پدر نمی توانم بزنم.

البته این بحث نیز مانند بحث کاملا اشتباه کاراکتر باید خاکستری باشد، است. فیلم های دهه شصت فیلم های قهرمان پروری بود. وقتی جمشید هاشم پور خلبان ایرانی که هواپیمایش سقوط کرده را می گذارد ترک موتور و با خودش می آورد اینطرف و همه در سینما کف و سوت می زنند. آخرین باری که در سینما کف و سوت شنیدید کی بوده؟ یادمان می رود سینما را برای چه می خواهیم.

داستان سریال برداشتی از داستان فیلم دلشکسته بوده است؟

داستان و کاراکترهای سریال پدر و دلشکسته هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند به جز وضعیت نمایشی دختری که از یک طبقه فرهنگی عاشق پسری از طبقه دیگری می شود. حتی صاحب فیلم دلشکسته هم چنین تصوری پیدا نکرده که برخی دوستان دارند. شاید دلیلش این بود که خیلی ها گمان می کردند که فیلمنامه دلشکسته را هم حامد عنقا نوشته است، نه من ننوشتم، اثر خوب علی رویین تن است.

داستان سریال داستان زندگی شماست؟

آن مطلب اینطور القا می کرد که آن اتفاقات عینا برای من هم افتاده است. اما در حقیقت داستان سریال به بخشی از زندگی من شباهت دارد و طبیعی است که هر داستان نویسی از حواشی زندگی خودش گرته برداری می کند و تاثیر می گیرد. اما اگر برای حامد عنقا به دنبال ما‌به ازای بیرونی باشیم که در 20 سالگی هم دانشجو بود و هم طلبه، حامد تهرانی سریال پدر می تواند مابه ازای خوبی باشد.

چرا تکذیب کردید؟

دوستی زنگ زد و گفت این حرف درست است که روایت زندگی خودت است و من گفتم نه چنین چیزی نیست و آن دوست این حرف را نشر داد. در واقع من قصد تکذیب این حرف را نداشتم.

بسیارخب، چطور به انتخاب سینا مهراد رسیدید؟

ما سینا مهراد را می شناختیم. آقای توفیقی به من پیشنهاد داد، البته من نمی دانستم که پسر سعید سهیلی است. جلسه ای در دفترم داشتیم و احساس کردم که خیلی نزدیک به شخصیت است و قرارداد امضا کردیم.

خانم پارسا چطور انتخاب شد؟

اگر بگویم کاملا خواست خدا بود می ترسم متهم به ریاکاری بشوم، ما خیلی از دخترخانم ها را برای این نقش تست کردیم. روزانه بیش از 10 تا دختر خانم تست می گرفتیم. به انتخاب هم رسیدیم، اما ایده آل ذهنی من و بهرنگ توفیقی نبود. شاید سینا مهراد با بیش از 100 تا از آن ها سناریو خوانی و تمرین و تست موقعیت رفت. خانم پارسا شب قبل از اجرا انتخاب شد. دستیار آقای توفیقی گفت چندنفر دیگر هم بوده اند که دیگر نگفتیم بیایند. عکس هایشان را به ما نشان داد، یکی از آنها به نظر چهره معصوم و دخترانه ای برای کار داشت که خانم پارسا بود. با اینکه با بازیگر نقش لیلا پیش قرار داد هم امضا کرده بودیم. با خانم پارسا تماس گرفتیم، با پدرشان ساعت 1 شب آمدند دفتر من تست گرفتیم و دیدیم که همان لیلایی است که ما نیاز داشتیم. تا سه و چهار صبح تمرین دیالوگ کرد و ساعت 7 صبح هم رفت برای تست گریم.

خانم پارسا تجربه بازیگری در تئاتر هم داشت؟

خیر، نه به آن صورت. تقریبا اولین تجربه بازیگری او بود. البته کلاس بازیگری رفته بود و قرار هم بوده در فیلمی بازی کند اما به دلایلی به سرانجام نرسیده بود.

تصویربرداری شما در کجا بود؟

واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد

چطور هماهنگ کردید؟

من از یکی از دوستان مدیرکل حراست درخواست کردم و بعد هم گفت و گویی با دکتر طهرانچی داشتم. خود ایشان هم علاقه مند هست به فضای هنری و بعد هم مکاتبات با دفترشان انجام دادیم.

نظر شما به عنوان مشاور هنری دکتر ولایتی در مورد فضای دانشگاه آزاد در زمان مدیریت دکتر ولایتی چیست؟

گمان نکنم من برای جواب به این سوال ذی صلاح باشم. چون ممکن است متهم به ریاکاری یا هر چیز دیگری بشوم. اما گمان کنم نگاه دکتر ولایتی به دانشگاه آزاد دانشگاهی تر است و دانشگاه آزاد به سمت مولفه های انقلاب اسلامی حرکت کرده است.

توییتها و دابسمش های سریال را دیده اید؟

با همه آنها کِیف کردیم.

بچه های روابط عمومی سریال پدر روز تولد امام رضا علیه السلام به همه عزیزانی که ویدئو ساخته بودند هدیه هایی را تقدیم کردند و در مناسبت های پیش رو هم این کار را باز هم انجام خواهند داد.

روند سریال سازی تلویزیون و رویکرد مدیران سازمان برای تولید به چه صورت است؟

خیلی دوست ندارم در این مورد صحبت کنم، فقط می شود تحلیل کرد. ما خودمان برای سریال پدر هیچ چیزی کم نگذاشتیم. اما امروز که داریم حرف می زنیم، تلویزیون کمتر از یک سوم برآوردش برای سریال را پرداخت کرده. خب همه این ها روی کیفیت کار اثر می گذارد.

برای تولید محصول خوب باید حمایت خوب انجام داد. امروز طبیعتا تلویزیون مشکلات مالی دارد و تعهدات صدا و سیما و بدهی ها در حال اضافه شدن است و این کیفیت کارها را کاهش می دهد.

شما تعهداتتان را پرداخت کرده اید به عوامل؟

بله البته سازمان صدا و سیما با من تسویه نکرده است.

مشغول کار جدیدی هستید؟

بله.کار جدیدی را به عنوان تهیه کننده دارم شروع می کنم که اگر اجازه بدهید خبر آن بماند برای یک وقت دیگر.

انتهای پیام/

کد خبر: 963814

وب گردی

وب گردی