سازش یا مذاکره؛ کدام هزینه بیشتری دارد؟

اقدامات آمریکا در طول تاریخ نشان داده است که هزینه های سازش با این کشور بسیار بیشتر از مقاومت در برابر خواسته های زیاده خواهانه آن است.

به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، این روزها صحبت از مذاکره با آمریکا به یکی از موضوعات پرحرف و حدیث رسانه های داخلی تبدیل شده است؛ طیف اصلاح طلب در روزنامه های زنجیره ای خود در مصاحبه با کارشناسان بین المللی و نیز گزارش های گوناگون پیرامون مذاکره با آمریکا، تمایل خود را نسبت به این موضوع نشان داده اند .

در این ارتباط یکی از فعالان جریان اصلاحات «صادق زیبا‌کلام» است؛ چهره ای که همواره به عنوان پیاده نظام، مواضع استراتژیک این جریان را تبیین می کند؛ وی در واکنش به اعلام نظر ترامپ مبنی بر مذاکره بدون پیش شرط با ایران، طی انتشار مطلبی در صفحه توییتر خود چنین گفت:«اگر ترامپ ما را تهدید کند می شود قمارباز و هرزه؛ اگر به ما احترام گذارده و بگوید حاضر است بی قید و شرط با ما مذاکره کند، می شود به زانو در آمدن شیطان بزرگ؛ مهم نیست آمریکایی ها چه بگویند یا چه بخواهند. مهم تداوم قهرمانانه دشمنی با آمریکا می باشد».

همچنین «مصطفی تاجزاده» نیز به عنوان یکی از تئوریسین های اصلاح طلبان، از قاعده ذوق زدگی در قبال پیشنهاد مذاکره ترامپ مستثنی نبود. وی در صفحه توییتر خود نوشت: «یکسان پنداشتن ترامپ با آمریکا خطاست. باید از ظرفیت های ایالات متحده برای مهار جنگ افروزی کاخ سفید استفاده کرد. فراکسیون امید از نمایندگان مخالف ماجراجویی های ترامپ از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه دعوت کند و دانشگاه تهران میزبان آکادمیسین های صلح طلب آن کشور شود».

روزنامه های اصلاح طلب نیز در صفحه نخست خود، تیترهایی که نشان دهنده تمایل آن ها برای انجام مذاکره مجدد با آمریکا هست، منتشر کردند.

ابتدا باید دید مذاکره با آمریکا می تواند چه تبعاتی داشته باشد و آیا مذاکره با این کشور به نفع مردم است و تا چه اندازه می تواند مشکلات کشور را حل کند یا اینکه مشکلی بر مشکلات کشور اضافه خواهد کرد که دیگر راه بازگشتی از آن نخواهد بود .

در طول تاریخ کشورهایی بوده اند که با ایالات متحده آمریکا مذاکرات گوناگون و گسترده ای داشته اند و در مواردی حتی تسلیم خواسته های او شده اند؛ اما اگر نگاهی به سرانجام و خروجی این مذاکرات داشته باشیم متوجه خواهیم شد که نه تنها نتیجه مطلوبی حاصل نشده است بلکه هزینه ای که بابت مذاکره داده اند به مراتب بیشتر از هزینه ای بوده است که با مقاومت در برابر آمریکا باید پرداخت می کردند.

«لیبی» و مذاکره با آمریکا

کشور لیبی سال های بسیار طولانی به دلیل انجام فعالیت های هسته ای مورد تحریم شدید و گسترده غرب قرار گرفته بود. «معمر قذافی» از طرفی مورد فشارهای دیپلماتیک قرار داشت و از طرف دیگر کشورش در لیست سیاه کشورهای حامی تروریسم بود. از سال 1979 که آغاز فشارها بر علیه لیبی بود تا سال 2001 همچنان این فشارها باقی مانده بود؛ سال 2001 اولین دوره مذاکرات لیبی با غرب آغاز شد و این مذاکرات تا سال 2003 ادامه داشت.

قذافی تصمیم گرفت ضمن پذیرفتن مسئولیت حمله به هواپیمای خطوط هواپیمایی پان‌آمریکن و یا به‌قول رسانه‌ها‌، «حادثه هوایی لاکربی» خسارت خانواده‌های قربانیان را بپردازد و از سوی دیگر در مذاکرات با آمریکا برای برداشته شدن تحریم‌ها از تمام حق این کشور در داشتن برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز نیز گذشت.

لیبی در آن زمان با کلیه مطالبات و خواسته های آمریکا موافقت کرد؛ قذافی طبق خواسته آمریکایی ها کلیه تجهیزات مرتبط با صنعت هسته ای خود را از کشورش خارج کرد و اجازه دسترسی بازرسان سازمان انرژی اتمی از مکان های استراتژیک را میسر کرد؛ پس از این که لیبی تمامی خواسته های آمریکا را انجام داد چندین تحریم بین المللی علیه این کشور از سوی آمریکا لغو شد اما همچنان رئیس سازمان سیا و سفیر آمریکا در اسرائیل با لغو همه جانبه تحریم ها مخالفت می کردند.

در همان زمان که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به تبادل اطلاعات هسته ای لیبی مشغول بودند، رسانه های لیبیایی فاش کردند که در میان این تبادلات بسیاری از اطلاعات محرمانه نقاط حساس و استراتژیک لیبی از کشور خارج شده است.

اما سرانجام با تمامی امتیازاتی که قذافی به آمریکایی ها داد پس از گذشت حدود 5 سال از مذاکرات و واگذاری تمامی زیر ساخت های هسته ای، ایالات متحده آمریکا به همراه ناتو حمله هوایی و همه جانبه ای را به لیبی را آغاز کرد که با ویرانی کامل لیبی همراه بود. در حال حاضر نیز کشور لیبی با داشتن 3 ایالت به تجزیه کامل نزدیک می شود.

به ارمغان آورن صلح در «عراق»!

زمانی که رژیم بعث عراق در جریان جنگ 8 ساله با جمهوری اسلامی ایران، علیه مردم عادی و بی دفاع از سلاح شیمیایی استفاده می کرد، دنیای غرب و به ویژه آمریکا هیچ گاه انتقادی نسبت به این اقدام نکردند و همواره بی تفاوت به این موضوع نگاه می کردند. در جریان 8 سال جنگ ایران و عراق دنیای غرب به سرکردگی آمریکا از هیچ کمکی از اعم از تسلیحاتی و مادی به صدام حسین دریغ نکرد.

در سال 1991 که عراق به کویت حمله، ماجرای استفاده صدام از سلاح های شیمایی و بازرسی های آمریکا از این کشور آغاز شد. صدام در سال 1998 شروع به همراهی با آمریکا کرد‌ و اجازه داد در برخی از مراکز حساس این کشور دوربین نظارتی کار گذاشته شود‌، وی همچنین اجازه بازدید از 8 سایت نظامی متعلق به ریاست‌جمهوری را صادر کرد و قانون آزادی عراق را برای تغییر رژیم در این کشور به اجرا گذاشت.

اما با تمامی این امتیازاتی که صدام به آمریکایی ها داد، بازرسان سازمان انرژی اتمی اعلام کردند که دولت عراق همکاری های لازم را با سازمان انرژی اتمی ندارد. سر انجام در سال 1998 آمریکا حملات گسترده ای را به عراق آغاز کرد که دومین جنگ در خلیج فارس بود. صدام حسین بار دیگر اجازه دسترسی بیشتر بازرسان انرژی به نقاط حساس و محرمانه عراق را صادر کرد اما در سازمان ملل متحد قطعنامه های زیادی علیه عراق به تصویب رسیده بود. بار دیگر جورج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در سال 2003 دستور حمله به عراق را صادر و رژیم بعث را نابود کرد.

پیش از این جورج بوش اعلام کرده بود که برای به ارمغان آوردن صلح به افغانستان وعراق حمله کرده است! این در حالی است که تا بدین لحظه همچنان این کشورها با جنگ و خون ریزی و ناامنی دست و پنجه نرم می کنند.

رویای آمریکایی در «مصر»

پس از اعتراضات گسترده مردم مصر علیه حکومت حسنی مبارک و تلاش برای تشکیل دولتی دموکراتیک و غیر نظامی، محمد مرسی با اکثریت رای مردم رئیس جمهور این کشور شد؛ اما این پایان ماجرا نبود، تلاش دولت مرسی برای نزدیکی به آمریکا رویای مردم مصر برای رسیدن به دولتی دمکراتیک را به کابوسی پایان ناپذیر مبدل کرد.

تلاش مرسی برای نزدیکی به آمریکا در راستای کاسته‌نشدن از میزان کمک‌های اقتصادی این کشور به مصر و ارتش آن، باعث شد آمریکایی‌ها به یار جدید خود در منطقه نیز پشت کرده و در حالی که هیلاری کلینتون در سفر به مصر گفته بود برای تشکیل دولت دموکراتیک تمام تلاش خود را به کار می‌بندد، چند ماه بعد با کودتایی نظامی‌، رییس‌جمهور منتخب به زندان افتاد و دوباره نظامیان اوضاع را در دست گرفتند‌.

امضای « کری» تضمین است!

پس از گذشت حدود 10 سال مذاکرات میان ایران و کشورهای غربی بر سر موضوع هسته ای، سرانجام در تیرماه سال 94 برنامه جامع اقدام مشترک یا همان «برجام» میان ایران و کشورهای 1+5 به امضا رسید.

طبق برجام قرار بود آمریکا کلیه تحریم های خود از جمله تحریم های فروش نفت، فلزات گران بها، پتروشیمی، بانکی ، بیمه و کشتیرانی را از روز اجرای توافق هسته ای لغو کند.

بر اساس این توافق، ایران متعهد شده بود ذخایر اورانیم غنی شده متوسط خودش را پاکسازی و ذخیره‌سازی اورانیوم با غنای کم را تا ۹۸ درصد قطع کند. همچنین تعداد سانتریفیوژها را حدود دوسوم و حداقل به مدت ۱۵ سال کاهش دهد. ۱۵ سال بعد، ایران موافقت کرد که اورانیوم را بیش از ۳٫۶۷درصد غنی‌سازی نکند یا تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم جدید یا راکتور آب سنگین جدیدی را نسازد. فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم به مدت ۱۰ سال به یک تک ساختمان که از سانتریفیوژهای نسل اول استفاده می‌کند محدود خواهد بود. برای نظارت و تأیید اجرای توافق‌نامه توسط ایران سازمان بین المللی انرژی اتمی به تمام تأسیسات اتمی ایران دسترسی منظم خواهد داشت. در نتیجه این توافقنامه که تاییدیه پایدار متعهدین آن را به همراه دارد، ایران از شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و ایالات متحده (تحریم‌های ثانویه) خارج شد.

اما این پایان ماجرا نبود، در روزهای ابتدایی توافق بلافاصله آمریکایی ها چندین فرد و نهاد ایرانی را در لیست تحریم های خود قرار دادند و همچنین قانون داماتو یا قانون تحریم های 10 ساله ایران بار دیگر توسط کنگره آمریکا تمدید شد.

با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ کماکان تحریم های علیه برخی شرکت ها و افراد ایرانی ادامه پیدا کرد و مشکلات بانکی ایران برای مبادلات پولی با کشورهای اروپایی به دلیل ترس از تحریم های آمریکا همچنان پا برجا بود.

سرانجام در تاریخ 18 اردیبهشت ماه سال 97 دونالد ترامپ اعلام کرد که از توافق هسته ای خارج می شود و تحریم های شدید تر و همه جانبه علیه ایران آغاز خواهد شد؛ موج اول این تحریم ها 15 مرداد و موج بعدی آن 13 آبان شروع خواهد شد.

تاریخ اثبات کرده است که ایالات متحده آمریکا پایبند به هیچ نوع توافق و تعهد بین‌المللی نیست و صرفا به دنبال رسیدن به اهداف خود که مهم ترین آن استعمار کشورهای در حال توسعه است خواهد بود. تجربه برجام نشان داد که 10 سال مذاکرات پی در پی با غرب و آمریکا هیچ گونه خروجی مثبتی برای کشور به ارمغان نیاورده است و لذا مذاکره مجدد با آمریکا آن هم با دولتی که خوی گرگ بودن خود را اثبات کرده و به دیگر کشورها همانند گاوی شیر ده نگاه می کند نه تنها به نفع امنیت ملی کشور نخواهد بود بلکه کشور را در سراشیبی سقوط، تجزیه و جنگ قرار خواهد داد.

با این اوصاف هزینه مقاومت در برابر زیاده خواهی های آمریکا بسیار پایین تر از سازش در برابر این کشور خواهد بود.

انتهای پیام/

کد خبر: 964004

وب گردی

وب گردی