مهرماه که بیاید دلت دچار شوری شیرین می شود/ هم‌شاگردی سلام

صد ساله هم بشوی باز نمی توانی انکار کنی. مهرماه که بیاید دلت دچار شوری شیرین می شود و هوای  نشستن پشت نیمکت های چوبی مدرسه می ریزد توی دلت .

به گزارش خبرنگار ایسکانیوز روز بازگشایی مدارس درست مثل روزهای کودکی که صبح زود برای رفتن به مسافرت بیدارت می کنند یک جور خاصی شور می زند... . شوری شیرین که همه جانت را فرا می گیرد و یک چیزی توی سینه ات می لرزد.

دلت هوای شخصیت درسی کتاب های دوران ابتدایی را می کند دلت برای حسنک تنگ می شود و صدای حیوانات گرسنه که منتظرش بودند در گوش‌‌ات می پیچد.دلت برای کوکب خانم که زن باسلیقه ای بود و مهمانان ناخوانده اش تنگ می شود .

ناخودآگاه یاد خانواده آقای هاشمی می افتی که می خواستند از نیشابور به کازرون بروند. یاد عمو حسین که گاو شیرده بزرگی داشت و یادت می افتد که آن روزها چقدر غصه ات می گرفت که تعداد صفحات درس دو صفحه و نیم است و نمی دانستی چطور این همه مشق را بنویسی و کی باید بنویسی تا به بازی گل کوچک یا خاله بازی کردن در کوچه برسی ؟

یاد کبری که تا آخرش هم نفهمیدی تصمیمش چه بود؟ یاد دو کاج که در کنار خطوط سیم روییدند و سال ها رهگذران آن دو را چون دو دوست می دیدند و به آخر شعر که می رسیدی بغضی مبهم گلویت را می فشرد که چرا کاج همسایه پشت دوست خود را خالی کرد؟

یاد کاکلی و دوستانش، یاد چوپان دروغگو، یاد بازرگان و طوطی اش که خود را به مردن زد تا آزاد شود و... قبول دارید این شخصیت ها تا آخر عمر از ذهن من، تو و همه کسانی که یک روز پشت نیمکت های چوبی مدارس نشسته ایم پاک نمی شود؟

این روزها 10 سال، 20 سال و برای بعضی از ما شاید بیش از 40-30 سال از آن روزها گدشته و با نزدیک شدن به باز گشایی مدارس دوباره خاطرات‌مان زنده می شود و هوای مدرسه می زند به سرمان.

انتهای پیام/

کد خبر: 970398

وب گردی

وب گردی