خاشقجی به حیات سیاسی بن سلمان پایان می دهد / عربستان آبستن تغییرات استراتژیک

قتل «جمال خاشقجی» به عنوان بخشی از یک سیاست دامنه دار و همیشگی دولت عربستان، علاوه بر تحولات عمیق، اساسی و استراتژیک، چهره ریاض و سپهر سیاست و قدرت در این کشور را نیز تغییر خواهد داد.

پرونده قتل روزنامه نگار منتقد سعودی «جمال خاشقجی» به یک رسوایی تمام عیار برای پادشاه و ولیعهد این کشور تبدیل شده است. موضع گیری های اولیه دولتمردان سعودی و رد هرگونه دست داشتن در پرونده ناپدید شدن خاشقجی و سپس اعتراف به قتل وی، باتلاق این پرونده را برای ولیعهد جوان سعودی «محمد بن سلمان» عمیق‌تر ساخت. عربستان که ید طولایی در سرکوب مخالفان و کشورهای منطقه دارد درپایان چگونه با این پرونده برخورد خواهد کرد؟ آیا پس‌لرزه‌های این زلزله بزرگ باعث تغییر شطرنج سیاست و قدرت در این کشور می شود؟ یا اینکه سناریو ساخته و پرداخته شده آمریکایی ها مبنی بر متهم کردن افراد خودسر باعث تبرئه شدن محمد بن سلمان خواهد شد؟ آیا می توان گفت قتل خاشقجی باعث کنار گذاشته شدن بن سلمان می شود؟ چه گزینه یا گزینه هایی برای دوران پسا بن سلمان وجود دارد؟ برای بررسی این مسئله و چندین موضوع دیگر خبرنگار گروه بین الملل ایسکانیوز با «حسن عابدینی» کارشناس مسائل خارومیانه گفت و گو کرده است که در ادامه خواهید خواند.

* با قتل جمال خاشقجی در ساختمان کنسولگری عربستان در استانبول اکنون برخی از کارشناسان مسائل عربستان از وقوع تغییرات استراتژیک و حتی به نوعی زلزله سیاسی در ریاض خبر می دهند! آیا احتمال دارد مرگ این روزنامه نگار منتقد شطرنج سیاست و قدرت در عربستان را تغییر دهد؟
به نظر می رسد قتل بی رحمانه جمال خاشقجی سبب ایجاد یک زلزله سیاسی در عربستان خواهد شد به گونه ای که حتی حمایت های رئیس جمهور آمریکا «دونالد ترامپ» و دامادش «جراد کوشنر» نخواهد توانست تاثیر تعیین کننده ای در قبال این موضوع داشته باشند و زلزله شدیدی ریاض را دربر خواهد گرفت. بی تردید از این به بعد باید فضای سیاسی عربستان و جامعه جهانی در قبال ریاض را به دو دوره تقسیم کنیم یکی دوران پیش از قتل خاشقجی و دوران پسا قتل خاشقجی. که این دو دوره به لحاظ ماهیت تفاوت های عمیق و بنیادینی با همدیگر دارند. اهمیت این مسئله را هم نباید به نادر بودن قتل این روزنامه نگار مرتبط دانست؛ زیرا این یک اتفاق نادر نبوده است. دولت قبیله ای عربستان سعودی به صورت مستمر و در دوران حیات خود ید طولایی در به خاک و خون کشیدن مردم این کشور و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه داشته است. آنان در چهار سال گذشته جنگ خانمان سوزی را به ملت یمن تحمیل کرده اند. و شرارت های شاهزاده شرور این کشور سایر کشورهای منطقه را نیز به خاک و خون کشیده است. آنان مهم‌ترین حامیان تروریسم به ویژه گروه تکفیری و تروریستی داعش بوده اند، قطر را محاصره کرده اند سوریه و عراق را نا امن ساخته اند. پس دولت عربستان همواره یکی از عوامل و مجریان خونریزی در منطقه خاورمیانه بوده است؛ اما این موضوع به خاطر اینکه در یک مکان ویژه اتفاق افتاده است اهمیت یافت. یعنی یک روزنامه نگار را به درون کنسولگری که در واقع یک سیاه چاله بوده است کشیده اند و وی را کشته اند و براساس آخرین اطلاعات وی را قطعه قطعه نیز کرده اند و این موضوعی نیست که جامعه جهانی به آسانی از آن بگذرد. این نماد یک جنایت خطرناک و دردناک بوده است. علاوه براین سیاست عربستان در قبال این مسئله نیز باعث تشدید توجه ها به این پرونده شد. آنان در ابتدا هرگونه ارتباط با این قتل را انکار کردند و حتی مدعی خروج خاشقجی از ساختمان کنسولگری بودند؛ اما اکنون به قتل وی اعتراف کرده اند.

*سرنوشت این پرونده چگونه خواهد بود؟ آیا این سناریو که گروه های خودسر این قتل را انجام داده اند باعث می شود قاتلان اصلی این پرونده و به ویژه شخص بن سلمان از این پرونده رهایی یابد؟
به طور کلی اکنون دو سناریو در این رابطه وجود دارد. در سناریو اول قرار است گناه این پرونده به گردن افراد و نیروهای نزدیک به بن سلمان انداخته شود و شخص ولیعهد از این پرونده تبرئه شود. این سناریو ساخته و پرداخته آمریکایی ها بوده و آنان در پشت این سناریو قرار دارند. شخص رئیس جمهور آمریکا با طرح این مسئله که خاشقجی توسط گروهی خودسر کشته شده است معمار این سناریو بود. بعدا نیز با اعزام وزیر خارجه خود «مایک پمپئو» به ریاض درمورد جزئیات این پرونده با طرف سعودی به توافق رسیدند. سعودی ها نیز در راستای این سناریو حرکت کردند و دو نفر از نزدیکان بن سلمان یعنی «سعود القحطانی» و «حمد العسیری» را که دو نیروی برجسته امنیتی بودند را به عنوان دو مسئول این جنایت معرفی کردند؛ اما با این شرط که موضوع به بالاتر از این ها کشیده نشود و منجر به متهم کردن عامل اصلی این پرونده یعنی محمد بن سلمان نشود. اما اکنون همه براین امر معترف هستند که بن سلمان در پشت این مسئله قرار دارد. این نکته را باید مورد توجه قرار دارد در قالب این سناریو میلیاردها دلار جابه جا شده است و اکنون گزارش هایی مبنی بر پرداخت ده ها میلیارد دلار به آمریکا از طرف عربستان منتشر شده است تا از این طریق بر اصل مسئله سرپوش گذاشته شود.

* شما به دو سناریو اشاره کردید، در سناریو دوم چه مسئله یا مسائلی وجود دارد؟ آیا در این سناریو احتمال کشیده شدن مستقیم پای محمد بن سلمان به این پرونده وجود دارد یا اینکه وی در هر دو سناریو از مخمصه نجات خواهد یافت؟
در سناریوی دوم اما بازیگرانی وجود دارند که این بازیگران از قبل با دولت بن سلمان، با روی کار آمدن، رفتار و رویکرد وی چه در داخل عربستان و چه در سطح منطقه همسویی نداشته اند. این بازیگران اکنون درصدد هستند از این پرونده برای پایان کار بن سلمان استفاده کنند. در میان این کشورها می توان به ترکیه اشاره کرد. که این کشور از چهار سال پیش تاکنون در یک تضاد عمیق ایدئولوژیک و استراتژیک با عربستان قرار داشته است. قطر نیز یکی دیگر از این کشورهاست. قطر از خرداد 96 تاکنون توسط عربستان محاصره شده است و دوحه در یک تنگنای شدید ژئوپولیتیکی قرار دارد. اکنون آنان تلاش می کنند از این روزنه برای فشار به عربستان و به ویژه ولیعهد جاه طلب این کشور استفاده کنند. در این میان موضع کانادا و همچنین سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس نیز برای بن سلمان امیدوار کننده نیست؛ زیرا آنان نیز در سه هفته گذشته به شدت از عملکرد عربستان انتقاد کرده اند. در این میان باید به نقش موثر رسانه های اروپایی و حتی آمریکایی در این پرونده نیز اشاره کرد. اکنون این رسانه ها، تحلیل ها و گزارش هایی را منتشر می کنند که می توان از محتوی آنان، کدهای سناریو دوم را به خوبی دید و بازگشایی کرد. براساس گفته ها و نوشته های این روزنامه و رسانه ها دوران بن سلمان باید تمام شده تلقی شود. اما چگونه؟ اکنون بحث درمورد چگونی این فرآیند است نه بحث در باره تغییر دادن یا ندادن بن سلمان. حتی این رسانه ها محمد بن سلمان را به «اره استخوان بر» ملقب کرده اند؛ یعنی وی به نماد سلاخی و از بین بردن مخالفان و منتقدان تبدیل شده است و با این اره استخوان بر استخوان های خاشقجی را بریده اند؛ بنابراین به نظر می رسد اکنون افراد و بازیگران مخالف برای دوران پسا بن سلمان برنامه ریزی می کنند و اینکه چگونه این مسئله را حل و فصل کنند.

* در صورت پایان حیات بن سلمان چه گزینه یا گزینه هایی برای جایگزینی وی وجود دارد؟ آیا اکنون اخباری در این زمینه از مراکز های قدرت و تصمیم گیری به بیرون درز کرده است؟
اکنون از سه گزینه برای پایان دوران محمد بن سلمان سخن به میان آمده است. تعدادی از گزینه «احمد بن عبدالعزیز» سخن می گویند وی تنها فرزند باقی مانده از آل سعود است که هنوز به قدرت نرسیده و اکنون در لندن است. بعضی ها معتقدند وی باید جایگزین ملک سلمان شود و یک پادشاه باشد. در چهار سال گذشته، آرام آرام قدرت از آل سعود به آل سلمان منتقل شده بود اکنون دوباره باید به آل سعود بازگردد. بسیاری از این سناریو حمایت می کنند. در ماه های گذشته نیز احمد بن عبدالعزیز به تدریج خود را به عنوان یکی از مهره های شناخته شده قدرت در عربستان معرفی کرده است. وی حتی مدتی پیش اعلام کرده بود جنگ یمن جنگ آل سعود علیه یمن نیست بلکه جنگ ملک سلمان و فرزندش علیه مردم یمن است. این اظهارات خشم محمد بن سلمان را درآورد و از آن زمان تاکنون احمد بن عبدالعزیز به عربستان بازنگشته است و برخی از گزارش ها از بازداشت خانگی چهار فرزند وی در عربستان خبر می دهند. این مسئله باعث تقویت جایگاه عموی بن سلمان برای جانشینی ملک سلمان شده است و اکنون بسیاری وی را به عنوان نماد پادشاهی میانه رو تلقی می کنند که عربستان را به کشوری به دور از تنش های منطقه ای و داخلی تبدیل خواهد کرد.

*اما بسیاری معتقدند شانس برادر محمد بن سلمان برای جانشینی وی بیشتر است؟ با این دیدگاه موافق هستید؟
این نیز یکی از دیدگاه ها در این زمینه است. دیدگاه دومی هم وجود که معتقد هستند باید «خالد» پسر ملک سلمان به عنوان ولیعهد دوم منصوب شود و وی به عنوان جانشین محمد بن سلمان جای وی را بگیرد. اکنون نیز «شورای بیعت» در حال بررسی این مسئله هستند اگر آنان در مورد خالد به توافقی برسند احتمال جانشینی وی به جای محمد به شدت قوت خواهد گرفت. در این میان گزینه سومی نیز وجود دارد. سناریو سوم هم به بازگشت «محمد بن نایف» ولیعهد سابق عربستان است. در هر صورت هرکدام از این سه سناریو محقق شود این موضوع قابل کتمان نیست که دوران بن سلمان به تدریج در حال پایان است و حتی مقام های کاخ سفید نیز بیش از نیز نمی توانند بابت فشاری که افکار عمومی در موضوع قتل خاشقجی به آنان وارد می کنند هزینه بپردازند. اکنون حتی در میان سناتورهای دو حزب جمهوری خواه و دموکرات نیز افراد زیادی وجود دارند که مخالف بن سلمان هستند و از دولت خواسته اند واکنش تندی علیه سیاست های اقتدارطلبانه ریاض داشته باشند؛ اما به طور کلی عربستان آبستن یک سری تحولات عمیق، اساسی و استراتژیکی است که چهره ریاض و سپهر سیاست و قدرت در این کشور را به طور کامل تغییر خواهد داد. توجه داشته باشید که اگر بن سلمان از قدرت خلع شود پرونده بعضی از مشکلات منطقه همچون بحران های قطر، یمن، بحرین ... تا حدود زیادی حل و فصل خواهد شد.

انتهای پیام /

کد خبر: 974433

وب گردی

وب گردی