سیاست موازنه استراتژیک روسیه علیه آمریکا

درگیری نظامی تنگه «کرچ» در شبه جزیره کریمه از یک طرف نشانگر منطقه تحمیل قدرت روسیه بر همسایگان و از طرف دیگر سیاست موازنه استراتژیک مسکو علیه واشنگتن را به نمایش می گذارد.

یک بار دیگر بحران در شبه جزیره کریمه و درگیری نظامی روسیه و اوکراین باعث صف‌آرایی مسکو و بلوک کشورهای غربی شد. اگرچه مسکو از سال 2014 تاکنون شبه جزیره کریمه را به خاک خود ضمیمه کرده و فضایی از آرامش و امنیت در شرق اروپا حاکم شده بود؛ اما درگیری تنگه «کرچ» نشان داد ثبات در این منطقه شکننده و همچنان به مثابه آتش زیر خاکستر است. در حال حاضر اوکراین با اعلام شرایط جنگی یک ماهه و روسیه با هشدار به کی‌یف برای دوری از اقدامات نسنجیده فضای ملتهب میان دو کشور را بیش از پیش تشدید کرده اند. روسیه با درگیری در شبه جزیره کریمه و آتش گشودن به قایق های اوکراینی درصدد بود چه پیامی به کی یف یا کشورهای غربی مخابره سازد؟ آیا احتمال دارد روسیه دامنه اقدامات موزانه ساز خود را گسترش دهد؟ اوکراین و ناتو در طرف مقابل چه گزینه هایی برای مقابله با مسکو در اختیار دارند؟ آیا این اقدمات مسکو می تواند روند الحاق اوکراین به ناتو و یا حتی اتحادیه اروپا را تسریع سازد؟ یا اینکه کی یف با اتخاذ موضعی تدافعی تر برای عادی سازی نسبی روابط خود با مسکو تلاش خواهد کرد؟ برای بررسی این پرسش ها و چندین سوال دیگر خبرنگار بین الملل ایسکانیوز به دکتر «بهرام امیر احمدیان» کارشناس مسائل روسیه گفت‌وگو کرده است که در ادامه خواهید خواند.

* در روز 25 نوامبر در تنگه کرچ در شبه جزیره کریمه درگیری در میان ناوهای روس و چند قایق اوکراینی رخ داد این مسئله یک بار دیگر آتش درگیری و تنش را در میان دو همسایه مشتعل ساخت، چرا پس از چهار سال از الحاق کریمه به روسیه این مناقشه همچنان ادامه دارد؟ چه عامل یا عوامل تاریخی و سیاسی همچنان زمینه تداوم این تنش را فراهم می کند؟
برای پاسخ به این سوال ما نیازمند بررسی تحولات شبه جزیره کریمه در یک بستر تاریخی هستیم. مسئله کریمه به عنوان یک موضوع مورد مناقشه بین روسیه و اوکراین در دوره کنونی دارای ریشه های تاریخی بسیار عمیق و طولانی است. در قرن 18 این شبه جزیره به یک منازعه دامنه دار در میان امپراتوری های روسیه و عثمانی تبدیل شد. این شبه جزیره در آن زمان یک ترکیب دمگرافیگ تاتار مسلمان داشت و حاکمیت خانات در آنجا مستقر بود؛ اما سپس امپراتوری روسیه آنجا را کنترل کرد در آن دوره به واسطه مسلمان بودن تاتارها و اینکه آنان به جهان اسلام گرایش داشتند روسیه به یک پاکسازی قومی علیه آنان دست زد و روس های را در آنجا اسکان داد. با روی کار آمدن «نیکیتا خروشچف» در سال 1953 به واسطه اینکه وی خود اوکراینی بود این شبه جزیره را به خاک جمهوری سوسیالیستی اوکراین ملحق کرد. با فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوری های کریمه نیز به عنوان بخشی از اوکراین از شوروی جدا شد؛ اما به واسطه اینکه پایگاه ناوگان دریایی روسیه در این منطقه قرار داشت روس های بندر «سواستوپول» کریمه را اجاره کردند. با روی کار آمدن دولت های غربگرا در اوکراین تمدید اجاره این بندر برای روسیه مشکل ساز شد و توافق دو طرف با موانعی روبرو شد. در پایان و پس از بحران سال 2014 روسیه این منطقه را اشغال کرد و با برگزاری یک همه پرسی در آنجا این منطقه را به خاک خود ضمیمه کرد.

* آیا می توان گفت روسیه با الحاق دوباره شبه جزیره کریمه به اقدام الحاقی خروشچف پایان داد؟ آیا این دیدگاه با اصول حاکم بر حقوق بین الملل مطابقت دارد؟ یا روسیه نمی تواند برای اقدام خود به این توجیه متوسل شود؟
خیر این توجیه هیچ گونه انطباقی با مبانی حقوق بین الملل ندارد. علاوه براین روسیه در سال 1991 استقلال و تمامیت ارضی این کشور را به رسمیت شناخته است همچنین در سال 1994 اوکراین سلاح های هسته ای مستقر در این کشور را به روسیه تحویل داد. در این قرارداد که با وساطت آمریکایی ها امضا شد روسیه تمامیت ارضی اوکراین و یکپارچگی سرزمینی این کشور را به رسمیت شناخت؛ بنابراین این اقدام روسیه ضمن آنکه مخالف حقوق بین الملل است مخالف توافقات صورت گرفته در میان دو کشور نیز هست. کشورهای غربی و به ویژه اتحادیه اروپا نیز بلافاصه پس از این اقدام مسکو این کشور را تحریم کردند؛ زیرا از این بیم دارند این اقدام روسیه به رویه ای در نظامی بین الملل تبدیل شود بنابراین به شدت به آن مخالفت می کنند. از طرفی دیگر اقدامات روسیه در اوکراین تنها به مداخله در کریمه منتهی نمی شود بلکه روسیه متهم به حمایت از روس تباران شرق اوکراین نیز شده است. اکنون در شرق اوکراین جدایی طلبان با ایجاد جمهوری های خودخوانده همچون جمهوری «دونتسک» به طور عملی استقلال و حاکمیت اوکراین را در این منطقه نقض کرده اند که این مسئله نیز اروپایی ها را به شدت نگران کرده است.


* اما بسیاری براین باور هستند اقدامات روسیه بیش از آنکه در قالب کنش قابل تحلیل باشند بیشتر واکنشی هستند؛ یعنی در واکنش به گسترش ناتو و رسیدن کشورهای غربی به دروازه های مسکو هستند. با این دیدگاه موافق هستید؟
روسیه از گسترش مرزهای ناتو و رسیدن آن به مرزهای خود خود نگران است و همواره براین امر تاکید دارد که در مقابل این سیاست سکوت نخواهد کرد و به شدت به آن پاسخ می دهد. اگرچه در حال حاضر ناتو به مرزهای روسیه رسیده است سه کشور حوزه بالتیک یعنی «استونی»، «لتونی» و لیتوانی به ناتو ملحق شده اند و لهستان به عنوان یک کشور نزدیک به روسیه نیز بخشی از ناتو است؛ اما روسیه در تلاش است با مجموعه از اقدامات موازنه ساز مانع از رسیدن بیشتر ناتو به مرزهایش شود. به طور کلی و در یک قالب کلان روسیه امنیت خود را در خارج از مرزهایش جست‌و‌جو می کند و در تلاش است با مداخله در محیط پیرامونی خود محیط درون خود را ایمن سازد. اقدامات نظامی و امنیتی مسکو در این چارچوب قر ار دارد. چند ماه پیش روسیه یکی از بزرگ‌ترین مانورهای نظامی تاریخ خود را با مشارکت 300 هزار سرباز برگزار کرد اگرچه در این مانور چینی ها نیز با 3000 سرابز حضور داشتند؛ اما روس ها با این مانور بزرگ این پیام را منتقل کردند در حال ایجاد «موازنه استراتژیک» با آمریکا هستند. اما به لحاظ حقوق بین الملل هر کشوری که مایل باشد به یک پیمان یا کنوانسیون بین المللی ملحق شود می تواند این کار انجام دهد و هیچ کشور دیگری نمی تواند آن را منع کند اما روسیه در قبال محیط پیرامونی خود براساس منطق زور و معادله فرادست و فرودست عمل می کند و با این استدلال که امنیت مسکو به مخاطره خواهد افتاد مانع از ورود کشورهایی همچون اوکراین به ناتو یا حتی اتحادیه اروپا می شود. به عبارتی دیگر روسیه مسکو نیز تدافعی نیست بلکه در بسیاری از موارد تهاجمی است مسکو در تلاش است با استفاده از ابزارهای در دسترس خود غرب را از پروژه نزدیکی به محیط پیرامونی خود منصرف سازد.

*روسیه در این راستا چه ابزارهایی در اختیار دارد؟ یعنی روسیه چه ابزارهای موزانه ساز سخت و نرمی برای مقابله با غرب و کشورهای نزدیک به این محور در محیط پیرامونی خود در اختیار دارد؟
اقتصاد روسیه در مقابل اقتصادی کشورهای غربی بسیار ضعیف و شکننده است اقتصاد این کشور یک دهم اقتصاد آمریکا را تشکیل می دهد به لحاظ ایدئولوژیک نیز روسیه جذابیت خاصی برای محیط پیرامونی خود ندارد به همین دلیل روسیه برای مقابله با غرب بیشتر از ابزار و اهرم های سخت افزاری استفاده می کند. ورود به موضوع گرجستان و مداخله در این کشور در سال 2008 و انفصال دو جمهوری خودمختار «اوستیای جنوبی» و «آبخازیا» از گرجستان حضور در منطقه قره باغ و تاجیکستان و در آخر کنترل و اشغال شبه جزیره کریمه همگی حکایت از این راهبرد سخت افزاری روسیه دارد. مانور نظامی این کشور در ماه های گذشته در شرق نیز در همین چارچوب قرار دارد؛ بنابراین به عنوان یک الگو می توان گفت روسیه در آینده نیز از کارت و اهرم نظامی برای به کرسی نشاندن دیدگاه های خود در محیط پیرامونی‌اش استفاده خواهد کرد.

* اوکراین و کشورهای غربی چگونه با این مسئله تعامل می کنند؟ آیا در این فضا احتمال توقف درگیری های و فروکش کردن تنش وجود دارد؟
غرب در مقابل روسیه از یک مجموعه ابزارهای سخت و نرام افزاری سود می جوید. تحریم روسیه پس از اشغال کریمه شروع شده و تاکنون نیز ادامه دارد و احتمال تشدید و دامنه دار ساختن آن نیز وجود دارد. به لحاظ سخت افزاری برگزاری مانور بزرگ ناتو در نروژ در شمال غرب اروپا یکی از این راهبردها بود؛ همچنین احتمال استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در لهستان نیز بخش دیگری از این پروژه کلان غرب را شامل می شود. در مورد خود اوکراین نیز کشورهای غربی و به ویژه آمریکا از الحاق اوکراین به ناتو استقبال می کنند و دولت غرب‌گرای کنونی اوکراین نیز به شدت از این سیاست حمایت می کند در چنین فضایی احتمال تشدید تنش ها وجود دارد؛ زیرا روسیه حاضر به پذیرش و قبول الحاق اوکراین به ناتو نیست و دولت کنونی اوکرانی نیز حاضر به پذیرش منطقه امنیتی مسکو نخواهد بود.

کد خبر: 977939

وب گردی

وب گردی