بررسی اهداف ترکیه در شمال شرق سوریه

ترکیه با عملیات جدید در شرق فرات درصدد دستیابی اهداف عمده ای همچون تضعیف روابط آمریکا با کردها تقویت نقش خود در فرآیند تدوین قانون اساسی سوریه است؛ اگرچه مسائل داخلی ترکیه نیز نقش مهمی در این عملیات ایفا می کنند.

پس از عملیات سپر فرات، شاخه زیتون و استقرار در ادلب، در اقدامی جدید ترکیه تلاش می کند دامنه حضور نظامی خود در سوریه را به شمال شرق این کشور گسترش دهد و به بازیگر اصلی این منطقه تبدیل شود؛ اما این بار و برخلاف سه تجربه دیگر ترکیه، این کشور با سد محکم، حضور آمریکا در شمال شرق سوریه و جبهه مستحکم تر کردها روبرو شده است. در هفته های گذشته نیز به رغم فشارهای همه جانبه ترکیه به آمریکا و نمایش نظامی در مرزهای مشترک با شمال شرق سوریه تاکنون موفق به ورود به این منطقه نشده است. آیا ترکیه در پایان موفق به کنترل این منطقه استراتژیک از سوریه خواهد شد یا اینکه این منطقه همچنان به عنوان منطقه نفود ایالات متحده باقی می ماند؟ آیا آمریکا می تواند به تجمیع مصالح کردها با ترکیه دست یابد یا اینکه شمال سوریه معادله همکاری دو جانبه واشنگتن با کردها و دولت ترکیه را به هم خواهد ریخت؟ موضع دولت روسیه و سوریه در این باره چگونه است؟ آیا مسکو و دمشق از اقدامات نظامی آنکارا حمایت می کنند یا خیر؟ برای بررسی این سوالات و چندین موضوع دیگر خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز با «رحمان قهرمانپور» کارشناس مسائل ترکیه گفت و گو کرده است که در ادامه خواهید خواند.

* فشارهای دولت ترکیه برای آغاز عملیات جدیدی در شرق فرات در سوریه به طور فزاینده ای افزایش یافته است، هدف ترکیه از این عملیات جدید چیست و چه دلیل یا دلایلی باعث می شود که آنکارا بر انجام این عملیات تاکید داشته باشد؟

ترکیه بر انجام این عملیات جدید تاکید دارد و حتی در روز یکشنبه نیروهای این کشور در نقطه صفر مرزی با سوریه حضور بسیار گسترده ای داشتند و به نمایش قدرت در این منطقه پرداختند. به نظر می رسد آنکارا با شروع عملیاتی جدید در شرق فرات برای دستیابی به سه هدف عمده و استراتژیک تلاش می کند. به عنوان هدف اول ترکیه درصدد کاهش حمایت آمریکا از کردهای سوریه است. روابط آمریکا و کردهای سوریه از سال 2015 تاکنون افزایش خیره کننده به خود دیده است و در هفته های گذشته نیز آمریکایی ها با ایجاد پایگاه های دیده بانی در مرز ترکیه و سوریه این حمایت ها را افزیش داده است؛ بنابراین ترکیه می خواهد با یک تیر دو نشان را بزند با ورود به شرق فرات کردها را تضعیف کند و از طرفی دیگر نیز سطح روابط کردها و آمریکا را نیز کاهش دهد. هدف دوم ترکیه به مسائل کلان سوریه بازمی گردد. پس از حل و فصل نسبی مسئله ادلب ترکیه احساس می کند فاز جدیدی در مسئله سوریه ایجاد شده است که همانا موضوع تدوین قانون اساسی این کشور می باشد و شاید با این عملیات می خواهد نفوذ و سهم خود را در آینده سوریه افزایش دهد. این مسئله زمانی خود را به خوبی نشان می دهد که در روز سه شنبه در ژنو اجلاس سه جانبه ایران، ترکیه و روسیه با حضور نماینده سازمان ملل «استفان دی مستورا» برای تدوین قانون اساسی سوریه برگزار شد. به عبارتی دیگر انجام عملیات ترکیه در شرق فرات قدرت چانه زنی و توان مانور و تحرک ترکیه در فرایند تدوین قانون اساسی سوریه را نیز افزایش می دهد.

* مسائل داخلی ترکیه در این عملیات چه نقشی ایفا می کند آیا یک نوع از رابطه و همبستگی در میان انتخابات فروردین ماه ترکیه با شروع عملیات در شمال سوریه وجود دارد؟ یعنی دولت با این عملیات برای بهبود جایگاه خود در انتخابات آتی استفاده می کند.

با این دیدگاه موافق هستم می توانیم نوعی از رابطه و همبستگی را در میان عملیات جدید ترکیه در شرق فرات و انتخابات محلی فروردین ماه را شاهد باشیم. در این انتخابات نیز رجب طیب اردوغان و حزب وی همچون انتخابات ریاست جمهوری با حزب ناسیونالیست حرکت ملی به رهبری «دولت باغچلی» ائتلاف کرده است و برای و برای حفظ این ائتلاف و حفظ حمایت افکار عمومی از این ائتلاف یک سری اقدامات ناسیونالیستی انجام می دهد از جمله همین عملیات جدید ارتش ترکیه در شرق فرات می تواند فضای افکار عمومی را به نفع این دو حزب تغییر دهد و باعث شود بخش قابل توجهی از آرای ملی گرایان ترکیه به این دو حزب متمایل شود بنابراین این اقدام می تواند ضمن تامین منافع راهبردی ترکیه در قبال کردها و کل بحران سوریه منافعی را نیز برای هر دو حزب عدالت و توسعه و همچنین حزب حرکت ملی ایجاد کند.

* در عملیات های سپر فرات، شاخه زیتون و حتی حضور ترکیه در ادلب شاهد نوعی از هماهنگی مسکو و آنکارا بوده ایم، روسیه در حال حاضر چگونه به این عملیات جدید ترکیه نگاه می کند؟ آیا نوعی از همسویی در میان دو کشور برای حضور ترکیه در شرق فرات نیز وجود دارد یا اینکه روسیه دیگر از بلندپروازی های ترکیه در سوریه حمایت نمی کند؟

روسیه در این زمینه مواضع دوپهلویی دارد و باید این مسئله را نیز مد نظر قرار داد که موضع رسمی این کشور چندان مهم نیست. از نظر روس ها و براساس تقسیم وظایف و تقسیم مناطق نفوذی که انجام داده اند، نمی خواهند در شرق فرات چندان خود را با آمریکا و کردها درگیر کنند، ضمن آنکه می خواهند یک روابط نسبتا خوبی را هم با کردها داشته باشند و کردها به آنها بدبین نشوند و از طرفی دیگر با آمریکا نیز به طور مستقیم درگیر نشوند و هزینه نپردازند. بنابراین این منطقه برای روسیه اولویت و اهمیت مناطقی همچون ساحل سوریه، مرکز این کشور و دمشق را ندارد. همچنین اگر ترکیه در این عملیات ها تضعیف شود به نفع روسیه است و اگر آمریکا هم در آنجا تضعیف شود دوباره به نفع روسیه است بنابراین روسیه با نوعی از ظرافت و سکوت دیپلماتیک در تلاش است شرق فرات را به میدان تقابل و برخورد آمریکا و ترکیه تبدیل شود تقابل این دو بازیگر نیز به نفع روسیه و برنامه های این کشور در سوریه خواهد بود.

* دولت سوریه چگونه به این مسئله نگاه می کند آیا آنان از حضور ترکیه در شمال شرق فرات واهمه ندارند؟

دولت سوریه براساس یک راهبرد کلان تلاش کرده است در ابتدا مناطقی همچون حلب، حما، حمص و جنوب و شرق سوریه را از وجود گروه هایی همچون داعش و سایر مخالفان پاکسازی کند و سپس برای حل و فصل مسئله کردی در سوریه اقدام کند. این سیاست همچنان ادامه دارد و اولویت کنونی دولت سوریه نیز حل و فصل وضعیت ادلب و بخش های دیگری از استان حلب است و امیداوار است پس از حل و فصل این مسائل به حل مسئله کردها مبادرت ورزد. اما دولت سوریه از عملکرد کردها راضی نیست و مخالف عملکرد دولت ترکیه نیز هست بنابراین دولت سوریه از تضعیف هر دو طرف بهره مند می شود به عبارت دیگر هم اگر کردها تضعیف شوند به نفع دولت سوریه است و هم اگر ترکیه تضعیف شود به نفع دولت مرکزی خواهد بود.

* در این میان اما آمریکا در یک وضعیت بسیار شکننده قرار گرفته است از یک طرف با حمایت از کردها، ترکیه را از خود دور خواهد ساخت و با نزدیک شدن به مواضع ترکیه در سوریه، مهمترین متحد خود یعنی کردها را از دست می دهد به باور شما آیا آمریکایی ها در پایان می توانند به یک تجمیع مصالح در میان دو استراتژی متضاد و دو منافع مخالف دست یابند یا خیر؟

وضعیت آمریکا در سوریه وضعیت آسان و ساده ای نیست. به تعبیر برخی از منتقدین دولت «دونالد ترامپ» در سوریه، آمریکا اساسا در سوریه سیاست روشن و مشخصی ندارد تا بگوئیم براساس این سیاست عمل می کند. سیاستش نه مماشات با دولت مرکزی سوریه است نه حمایت تمام عیار از کردهاست نه تقابل با ترکیه است نه تقابل تمام عیار با روسیه است؛ یعنی در این مدت آمریکا سیاست روشن و مشخصی در سوریه نداشته تا براساس آن بگوئیم خط قرمز آمریکا این است. در دوران «باراک اوباما» نیز این مسئله وجود داشت. اوباما اعلام کرد که استفاده از سلاح های شیمایی خط قرمز ماست و اگر استفاده شود علیه دولت سوریه وارد جنگ می شویم و این اتفاق نیفتاد. آمریکایی ها همچنین می خواستند در قضیه ادلب وارد این مسئله شوند اما در پایان در این مسئله هم توفیقی به دست نیاروند. بنابراین اولاً امریکا سیاست شفافی در مورد سوریه ندارند دوما در عرصه عمل و عرصه میدانی نیز دست آمریکا هم بسته است. بازیگر اصلی در این کشور روسیه، ایران، سپس ترکیه و پس از آن آمریکاست و آمریکا هم نفوذ عملیاتی و میدانی چندانی ندارد که مانع از این کارها شود. سوماً چیزی که از گذشته می دانیم این است که آمریکا یکی از مدافعان کردها و مسئله کردی در منطقه است اما حاضر نیست برای حمایت از این مسئله هر هزینه ای بپردازد و کما اینکه در مورد مسئله رفراندوم اقلیم کردستان نیز این مسئله را دیدیم که آمریکا در تقابل کردها با ترکیه قرار گرفت و سعی کرد دل هر دو طرف را به دست بیاورد نه از رفراندوم حمایت کرد و نه با ترکیه تقابل پیدا کرد علاوه براین در این موضوع هم نه ترکیه تمایل دارد با آمریکا روبرو شود و در روزهای گذشته نیز اعلام کرده که در این عملیات برخوردی با نیروهایی آمریکایی نخواهند داشت. آمریکا نیز نمی خواهد بخاطر مسئله کردها با ترکیه درگیر شود و با دست خودش ترکیه را به سمت روسیه و ایران سوق دهد. لذا مثل عملیات سپر فرات سعی می کند کج دار و مریض رفتار کند و نقاطی را مشخص کند و به ترکیه اعلام می کند با این مناطق و پایگاه ها کاری نداشته باشید و در مابقی مناطق اقدامات لازم را انجام دهید و از این طریق مسئله را حل کند.

انتهای پیام /

کد خبر: 990251

وب گردی

وب گردی