انصارالله پیروز بی چون و چرای معادلات یمن

مذاکرات صلح استکهلم در سوئد، پیروزی میدانی و سیاسی جنبش مردمی یمن «انصارالله» در مقابل عربستان و متحدینش را تثبیت کرد اگرچه ریاض همچنان برای تغییر معادله شکست خود در یمن و نابودسازی انصارالله تلاش می کند.

با گذشت یک ماه از پایان مذاکرات صلح یمن در استکهلم سوئد، این کشور همچنان آبستن تحولات و درگیری های جدیدی است. اگرچه به باور بسیاری از کارشناسان و ناظران مسائل یمن، مذاکرات صلح در استکهلم باعث شناسایی و مشرعیت بین المللی برای جنبش مردمی یمن شده است و آنان را در معادلات یمن به بازیگری اصلی و استراتژیک تبدیل کرده اما متحدین عربستان به رغم حضور در میز مذاکره همچنان رویای حذف و نابودی جنبش انصارالله را در سر می پرورانند و در تلاش هستند با خریدن وقت خود را برای حملات جدید به مواضع نیروهای انصارالله آماده سازند. یمن به کجا می رود؟ آیا عربستان به سیاست تهاجمی و رادیکال خود در قبال این کشور پایان می دهد؟ یا اینکه واقعیت های جدید جامعه یمن را خواهد پذیرفت؟ شکست های عربستان در سطح منطقه و همچنین قتل روزنامه نگار منتقد سعودی «جمال خاشقجی» چه تاثیری بر سیاست عربستان در یمن خواهد گذاشت؟ آیا ریاض و متحدینش پس از مذاکرات صلح یمن حملات نظامی بزرگ خود را متوقف می کنند یا خیر؟ برای پاسخ دادن به این پرسش ها و بررسی چندین موضوع دیگر خبرنگار گروه بین الملل ایسکانیوز با «حسن هانی زاده» کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و کرده است که در ادامه خواهید خواند.

* در روز 15 آذر مذاکرات صلح یمن پس از دو سال از توقف دوباره در استکهلم سوئد آغاز شد و پس از یک هفته گفت و گوهای فشرده به چندین توافق درمورد آینده یمن دست یافت. خروجی این مذاکرات را چگونه ارزیابی می کنید؟

در روزهای اولیه مذاکرات در سوئد و همچنین پس از توافقات صورت گرفته بسیاری براین باور بودند که نباید به پیش داوری زودهنگام از این مذاکرات و نتایج آن دست زد. اما اکنون با گذشت چند هفته از این گفت و گوها می توان به یک جمع بندی جامع و همه جانبه از آن پرداخت. براین باور هستم خروجی و نتیجه کلی این مذاکرات در راستای پیروزی سیاسی و میدانی جنبش مردمی یمن «انصارالله» قرار دارد. عربستان از ماه مارس 2015 با صرف هزینه های سنگین نظامی و مادی و ایجاد یک ائتلاف بزرگ منطقه ای علیه جنبش انصارالله در یمن مداخله کرده است. آنان درصدد حذف حوثی­های از ساختار قدرت در یمن بودند. این مساله از یک طرف دارای ریشه های تاریخی نیز هست. در طی سال های 2004 تا 2011 نیز عربستان به کمک دیکتاتور سابق یمن «علی عبدالله صالح» 6 بار حملات گسترده نظامی به حوثی ها در شمال یمن داشت. سیاست کنونی عربستان و استراتژی این کشور یک تداوم را در قبال جنبش انصارالله نشان می دهد. اما در چهار سال گذشته حوثی ها با اتکا به نیروها و توانایی محدود خود توانستند یک موازنه قدرتمند در مقابله عربستان ایجاد کنند و همچنین با پرتاب موشک های بالستیک ساخت این کشور به سمت عربستان و امارات عملا یک موازنه وحشت نیز در مقابل ریاض و ابوظبی ایجاد کردند و به این ترتیب توانستند ابتکار عمل تحولات یمن را به دست بگیرند. این مساله در زمان برگزاری مذاکرات صلح یمن در سوئد نیز خود را به خوبی نشان داد زیرا گروهی که به لحاظ میدانی، نظامی و سیاسی در یمن دست بالا را دارد قطعا در مذاکرات نیز این مساله خود را نشان می دهد بنابراین این مذاکرات با پیروزی قاطع انصارالله و کسب مشروعیت بین المللی این گروه خاتمه یافت.

* دلیل یا دلایل تضاد عربستان با جنبش مردمی یمن چیست؟ آیا تنها دلایل ایدئولوژیک و عقیدتی در این مساله مهم هستند یا مسائل استراتژیک نیز نقش مهمی در این معادله ایفا می کنند.

به صورت توأمان هم مسائل ایدئولوژیک و هم مسائل استراتژیک در این معادله نقش آفرینی می کنند. به لحاظ استراتژیک یمن از یک جایگاه بسیار مهمی برخوردار است که اگر توسط گروه ها و نیروهایی اداره شود که با عربستان مناسبات خوبی ندارند و یا با عربستان در یک جبهه قرار ندارند قطعا مرزهای جنوبی عربستان و حایگاه این کشور در دریای سرخ و تنگه باب المندب در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. عربستانی ها به خوبی می دانند نقش استراتژیک آنان در تحولات دریای سرخ کاهش یافته است. به لحاظ عقیدتی نیز عربستان به لحاظ داخلی توسط نحله تندرو وهابیت و وهابی اداره می شود که به شدت با تمامی گروه ها و مذاهب اسلامی در تضاد هستند بنابراین در همین راستا از هرگونه ظهور، قدرت گیری و یا حضور مذاهب و گروهای دیگر اسلامی ناراضی هستند. این معادله و الگوی رفتاری سعودی ها علیه انصارالله نیز به کار گرفته شده است یعنی عربستان از هرگونه قدرت گیری جنبش حوثی های یمن نگران زیرا قدرت گرفتن آنان امواج وهابی گری را نه تنها در یمن بلکه در عربستان را نیز دچار اختلال می کند.

* باتوجه به این معادله ای که شما ترسیم کردید چرا گروه های متحد عربستان سعودی در میز مذاکره با جنبش مردمی یمن در سوئد حاضر شدند چه مسائلی باعث تغییر دکترین و استراتژی سعودی شده است؟

عربستان زمانی که جنگ را در یمن آغاز کرد در سطح منطقه ای و بین المللی از یک قدرت نسبی متناسب برخوردار بود. بحران سوریه همچنان در اوج قرار داشت عربستانی ها در لبنان و عراق نیز همچنان به بازیگری ادامه می دادند. و از حمایت روزافزون غرب نیز بهره مند بودند. اما تحولات چهار سال گذشته به طور کامل در قالب شکست عربستان قابل تعریف است. آنان در سوریه شکست را پذیرا شدند و دولت مرکزی پس از هفت سال دوباره بخش اعظم خاک این کشور را کنترل کرد. دولت مرکزی عراق نیز داعش را از بین برد و انتخابات این کشور باعث تقویت هرچه بیشتر گروه های وابسته به محور مقاومت شد. این مساله در لبنان نیز به خوبی خود را نشان داد. به طور کلی معادله قدرت در منطقه خاورمیانه و موازنه قوا به ضرر عربستان تغییر کرده است. از طرفی دیگر مرگ روزنامه نگار منتقد سعودی «جمال خاشقجی» نیز نگاه بین المللی به این کشور را تغییر داد تا پیش از این عربستان در صحنه بین المللی دارای یک اعتبار بزرگ بود اما قتل خاشقجی ماهیت واقعی این رژیم جنایتکار را نشان داد و این مساله نیز بیش از پیش عربستان را در موضع ضعف قرار داد علاوه براین واقعیت های میدانی جنگ یمن نیز این نکته را به خوبی به سعودی ها گوشزد می کرد که قابلیت و توانایی شکست جنبش مردمی یمن را ندارند. این سه مساله باعث تغییر رویه و رویکرد عربستان شده است. اگرچه امکان تغییر در آن وجود دارد.

* به امکان تغییر سیاست و استراتژی عربستان اشاره کردید یعنی ممکن است یمن دوباره به صحنه درگیری های خونین بزرگ تبدیل شود؟

عربستان به عنوان یک رژیم جاهلی نشان داده آماده خلف وعده است. و درگیری های چند هفته گذشته در اطراف الشبوه، تغز و الحدیده نیز این مساله را به خوبی نشان می دهد که عربستان از هر فرصتی برای تغییر ساختار قدرت و موازنه قوا در یمن استفاده می کند. از طرفی دیگر و بنابر برخی از گزارش ها عربستان درتلاش است در روزهای آتی پروژه قتل و ترور برخی از رهبران و شخصیت های برجسته انصارالله و گروه های وابسته به این جنبش را در پیش گیرد. یعنی با شکست در عرصه رویارویی نظامی اکنون عربستان تلاش می کند از طریق حذف فیزیکی رهبران جنبش انصارالله آنان را تضعیف کند که این مساله نیز ابعاد خطرناک برنامه های عربستان برای آینده یمن را به نمایش می گذارد.

* با این اوصاف آینده سیاست های عربستان در منطقه و به ویژه یمن را چگونه پیش بینی می کنید؟ آیا عربستان واقعیت های جدید موازنه قوا را خواهد پذیرفت یا همچنان بر سیاست های رادیکال و تهاجمی خود ادامه می دهد؟

روی کارآمدن ملک سلمان در عربستان را باید به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ شکست و ناکامی های این کشور قلمداد کرد. زیرا این پادشاه عربستان و ولیعهد جوان و کم تجربه اش، سیاست های تهاجمی را درپیش گرفتند که چیزی جزء شکست را برای ریاض به همراه نداشتند. آنان در طول چند سال گذشته تمامی اعتبار و جایگاه عربستان را از بین بردند. آنان حتی در این راستا متحدان سنتی خود را نیز از دست دادند. سیاست رادیکال عربستان باعث دور شدن آنان از قطر و ترکیه شد ریاض را از کویت و عمان نیز دور ساخت. تنها چیزی که عربستان به دست آورده است ائتلاف با منفورترین رژیم جهان یعنی رژیم صهیونیستی است. عربستان اکنون و در امتداد همان سیاست های تهاجمی در تلاش است از طریق ائتلاف با تل آویو جایگاه از دست رفته خود را بازیابد. بنابراین احتمال درگیری های جدیدی هم در یمن و هم در منطقه وجود دارد. تیم تهاجمی حاکم بر ریاض همچنان از منطق نظامی گری و تهاجم به معادلات پیچیده یمن و خاورمیانه نگاه می کند.

کد خبر: 992346

وب گردی

وب گردی