تاریخ پرفراز و نشیب میهن سرفراز و شکوهمند ما، سرشار از موقعیتهای ماندگار و تاریخساز است. مرور غنیترین موقعیتهای تاریخی، وجود یک امر ثابت و مشترک را بین همه ماندگاریهای نیک سرزمین خجسته ایران نشان میدهد و آن، تلاقی و همبودگی معرفت دینی و تشخص ملی است. از این رو، رمز تعالی آدمیان در این سرزمین کهن، جهد در حصول معارف دینی از یکسو و خدمت ایثارگرانه و صادقانه به ابنای وطن از سوی دیگر است. همین موقعیتهای تاریخی که بارها در ایران رخ داده، موجب توالی و اعتبار همزمان دین و وطن گشته و ایرانیان را در تعاطی اسلامیت و ایرانیت مصممتر کرده است.
سیام دیماه، سالروز صدور حکم مقام معظم رهبری برای انتصاب دکتر علیاکبر ولایتی به سمت رئیس هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1395 است که به دلایل متعدد، نقطهعطفی اساسی در تاریخ این دانشگاه است که منش مدیریتی جدیدی را بر این دانشگاه حاکم کرده است؛ منش مدیریتیای که میتواند یکی از رویدادهای تاریخساز در کشورمان متاثر از همبودگی معرفت دینی و تشخص ملی توام با عقلانیت انقلابی در یک محیط دانشگاهی باشد. تحلیلهای روندی، بهخوبی میتواند وضعیت دانشگاه آزاد اسلامی در شاخصهای مرسوم و استاندارد آموزشی و پژوهشی طی دو سال تغییر شیوههای مدیریتی این دانشگاه را تبیین کند. ازجمله مقایسه جایگاه دانشگاه آزاد اسلامی در نظامهای رتبهبندی جهانی دانشگاهها و علمسنجی هم در سطح عمومی و هم در سطح حوزههای تخصصی علم، مقایسه روند کیفیسازی آموزش و پژوهش با رویکرد دانشگاههای دولتی، اهتمام به هدفمندکردن تحقیقات در جهت مسائل کشور در قالب طرح «پایش» و... میتواند توفیقات حاصلشده را نشان دهد. اگرچه تجمیع تحلیلهای جزءنگرانه، درنهایت تصویری کلان از وضعیت کلی دانشگاه آزاد اسلامی ارائه میدهد، اما این نگاه جزءنگر، ابزار مناسبی برای درک سطح کلان تغییر رویکرد، گفتمان، پارادایم یا جهاننگری حادثشده در این دانشگاه نیست.
برای ارزیابی و همچنین ارزشیابی دو سال اخیر و تاثیر گفتمانی و جهاننگرانه تغییرات مدیریتی حاصلشده بر زیست جهان دانشگاه آزاد اسلامی، باید با عبور از تحلیلهای جزءنگر و همچنین صرفنظر از هیجانات سیاسی و اجتماعی که منشأ واکنشهای احساسی و بازتابی است، دو محور را بهدقت واکاوی کرد: نخست، نقش و جایگاه مدیریت جدید دانشگاه در سپهر علمی و سیاسی ایران معاصر و دوم، تاثیر گفتمانی این تغییرات مدیریتی بر زیست جهان دانشگاه آزاد اسلامی. از این طریق، حتی نشان داده خواهد شد که این گفتمان جدید چرا و چگونه بر شتاب رشد علمی و توفیقات حاصلشده تاثیر سازنده داشته است. در محور نخست، با توجه به سوابق مدیران جدید دانشگاه بعد سیاسی این تغییر مدیریتی را باید با مفهوم «عقلانیت انقلابی» و «نهادینگی سیاسی» توضیح داد. عقلانیت انقلابی، ثبات رویکرد و معرفت سیاسی، خصوصا در شرایط تاریخ پرحادثه پس از انقلاب اسلامی ایران، همزمان که نشان از ژرفناکی، پرهیز از افراط و تفریط و سابقه سازنده این نوع تفکر مدیریتی دارد، مهمترین و در عین حال ضروریترین خصیصهای است که جامعه امروز ایران بهشدت به وجود آن نیازمند است. ثبات نظری و پایایی عملکرد در این شیوه مدیریت متاثر از دکترین تثبیتشدهای دارد که منشأ قابلیتهای بسیار در تقویت همگرایی سیاسی در سطح ملی و همچنین هدایت سیاست خارجی کشور در عرصه بینالمللی فارغ از افراطها و تفریط معمول بین گروههای سیاسی بوده است. این خصیصه، مشخصا همان شأنی است که تمایل بسیاری از نهادهای جمهوری اسلامی به بهرهمندی از این نوع تفکر مدیریتی در شوراها، نهادها و سازمانهای مختلف را توضیح میدهد. عنصر نهادینگی، پیشران همه حوزههای علمی، فرهنگی– اجتماعی، اقتصادی، فناورانه، حقوقی و غیر آن است و صرفا محدود به حوزه سیاسی نیست. با این حال، تا پیش از این تاثیر این نهادینگی و عقلانیت انقلابی بر حوزه علم چندان بارز نبوده است. گذشته از تبلور عقلانیت انقلابی و نهادینگی سیاسی در شیوه مدیریتی جدید دانشگاه، همچنین جایگاه منحصربهفرد مدیران جدید در حوزه علمی و دانشگاهی نیز، محور ارزشمند دیگری در این موقعیتسازی تاریخی است. صرفنظر از سابقه علمی چشمگیر و آموزش و تحقیق در دانشگاههای مطرح جهان، حضور این مدیران بهعنوان روسای سابق دانشگاههای مطرح دولتی و مدیران بخشهای حیاتی آموزش عالی و آموزش پزشکی، یکی دیگر از امتیازات تاریخساز است.
سه خصیصه «عقلانیت انقلابی»، «نهادینگی در رویکرد و عملکرد» و «تشخص علمی مدیران جدید» تجمیعشده در شیوه مدیریتی جدید، بهنحو موثر و مشهود بر نظام مدیریت و رهبری دانشگاه آزاد اسلامی تاثیر داشته است. تغییرات بارز محققشده ازجمله توقف توسعه کمی و تمرکز بر توسعه کیفی، توسعه رشتههای پرحاصل، توسعه مطالعات بینرشتهای، اتخاذ رویکرد علم نافع و ممانعت از پرورش دانشجو در رشتههایی که برای حل مشکلات کشور سودمند نیستند، افزایش بودجه پژوهشی و در نگاه کلاننگر، حرکت بهسوی دانشگاه مسالهمحور و نسل سوم با ماموریت اصلی حل مشکلات، همان تاثیرات کلانی است که بهعنوان نیروی پیشران، توفیقات حاصلشده دو سال اخیر را موجب شده است. این اتفاقات، خود نتیجه بازتعریف هویت دانشگاه آزاد اسلامی بهعنوان گستردهترین نهاد علمی کشور در سپهر گفتمانی نظام جمهوری اسلامی ایران است. در ابتدای تغییرات مدیریت عالی بر دانشگاه آزاد اسلامی، تحول در دانشگاه آزاد اسلامی را با خلق مفهوم خاص «دانشگاه انقلاب اسلامی» بهعنوان عنصر محوری در هویتیابی «بزرگترین دانشگاه حضوری جهان» کلید زدند. این مفهوم، بهطور همزمان سه خصیصه انقلاب اسلامی ایران، یعنی مردمیبودن، تحولپذیربودن و حاکمیت عقلانیت را بهعنوان ارزشهایی مشخص بر دانشگاه مستولی کرد. در عمل، این بازتعریف هویت بهعنوان ابتکار عمل خاص مدیران جدید بهخصوص با حضور دکتر طهرانچی بهعنوان مدیری همگفتمان و همپارادایم با دکتر ولایتی و تفکر مدیریتی جدید، دانشگاه را به مسیری همراستا با وظیفه ملی و نهادی آن بازگرداند.
دانشگاه آزاد اسلامی، اکنون در مسیر آرمان انقلاب اسلامی قرار دارد. این مسیریابی صحیح و موثر، مرهون شناخت صحیح وضعیت توسط رهبر معظم انقلاب و در نتیجه اقدام بهموقع و استقرار شیوه مدیریتی جدیدی است که نماد همبودگی معرفت دینی، تشخص ملی و عقلانیت انقلابی است. نتایج این تغییر پارادایم، در همین زمان کوتاه دوساله، در سطوح مختلف عملکرد کلان و خرد دانشگاه مشهود و بارز است و در عین حال، آینده پرثمر و امیدبخشی را نیز نوید میدهد.