ایجاد جنگ خارجی یکی از گزینه‌های ترامپ است

اگر تنش میان کنگره و رئیس جمهور آمریکا از جمله بودجه ساخت دیوار مکزیک، طرح استیضاح «دونالد ترامپ» و ... ادامه داشته باشد به نظر می رسد در آینده، ترامپ یک جنگ بیرونی را برای برون رفت از وضع موجود به راه خواهد انداخت.

از زمان روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در ایالات متحده آمریکا، این کشور در عرصه سیاست خارجی راهبرد ایجاد تنش و اصطکاک های جدید را در پیش گرفته است و در این راستا حتی متحدین واشنگتن نیز از گزند این سیاست در امان نبوده اند؛ اما در ماه های گذشته و در چرخشی جدید تنش در عرصه داخلی آمریکا و اصطکاک در میان قوه مجریه با قوه مقننه در دستور کار ترامپ قرار گرفته است. این مسئله از روز 22 دسامبر تاکنون باعث تعطیلی دولت در آمریکا شده و تنش میان رئیس جمهور و رئیس مجلس نمایندگان را به طرز چشمگیری افزایش داده است. چرا دو قوه از دستیابی به یک مصالحه در زمینه ساخت دیوار در مرز دمکزیک ناتوان هستند؟ آیا تنها رئیس جمهور و راهبردهای وی باعث این مسئله شده است یا تاریخ آمریکا مملو از منازعه در میان قوه مقننه و مجریه است؟ در صورت تداوم این بحران، رئیس جمهور چگونه به آن پایان خواهد داد و از چه استراتژی یا استراتژی هایی بهره خواهد گرفت؟ آیا این مسئله علاوه بر تبعات داخلی بر جهان خارج و سیاست خارجی آمریکا نیز تاثیر خواهد گذاشت؟ برای بررسی این پرسش ها و چندین موضوع دیگر خبرنگار بین الملل ایسکانیوز با دکتر «مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل بین الملل گفت و گو کرده است که در ادامه خواهید خواند.


* اصطکاک و تنش در میان کنگره ایالات متحده و رئیس جمهور این کشور ابعاد جدیدی به خود گرفته و از روز 22 دسامبر تاکنون نیز باعث تعطیلی دولت شده است، چرا دو طرف از دستیابی به یک مصالحه در این باره ناتوان هستند؟ آیا تنها راهبرد و رویکرد ترامپ باعث این مسئله شده است یا قوه مقننه نیز در این مسئله نقش مهمی دارد؟
دونالد ترامپ یک عاملیت دیوانه است به عبارتی دیگر او نقش بازیگر دیوانه «هنری کیسنجر» را در ساختار سیاسی آمریکا بازی می کند و آمده است تحکیم هژمونی امنیتی ایالات متحده را در قرن بیست و یک میلادی رقم بزند و براساس ماموریت خود باید به عنوان یک مرد قدرتمند و دارای نقش هژمونیک عمل کند. فردی که به هر تقدیر در زوایای گوناگون حرکت خود به دنبال ایجاد یک فضای معنادار برای سلطه بیشتر رئیس جمهور بر ارکان دیگر قدرت در ایالات متحده قرار دارد. اساسا رئیس جمهور آمریکا براساس قانون اساسی این کشور در عین حالی که رئیس جمهور است رهبر آمریکا و دولت فدرال نیز محسوب می شود؛ اما براساس نظریه های موجود تفکیک قوا و نظارات قوا بر یکدیگر در ایالات متحده از سوی کنگره کنترل می شود و از این جهت است که کنگره همواره سعی داشته است رئیس جمهور را در یک وضعیت دموکرات قرار دهد و از استبداد رئیس جمهور در یک نظامی سیاسی دمکراتیک جلوگیری کند. از اینرو زمانی که قانون اساسی آمریکا بر مبنای ایجاد یک فدرالیسم نگاشته می شود بین «جرج واشنگتن» آزادی خواه که طرفدار دولت فدرالی بود و «توماس جفرسون» که یک آزادی خواه طرفدرا کنفدرالیسم بود در این زمینه بحث­‌هایی در گرفت و در نهایت منجر به اضافه شدن دیدگاه های حقوق بشری جفرسونی به قانون اساسی ایالات متحده آمریکا شد و از این جهت باید بگوییم تا حدود زیادی آمریکا هنوز هم درگیر نوعی از اصطکاک در میان یک رئیس جمهور قدرتمند در دولت فدرال با یک قانون اساسی دموکراتیک است که اکنون زوایای جدید خود را به نمایش می گذارد و در این زوایای معنی دار، اصطکاک ترامپ و کنگره قابل تحلیل و بررسی است و بدون توجه به این بسترهای تاریخی و معادلات قدرت نمی توان به درک جامعی از این تنش دست یافت.


* براین باور هستید شخصیت چیره محور ترامپ و تلاش وی برای کنترل بیشتر قدرت در دولت ایالات متحده آمریکا سرمنشاء این اختلاف عمیق است؟
ترامپ براساس اندیشه های کاری خود و رویکردهای چیره محورانه اش در حوزه تجارت، درصدد استفاده از بازی های تجاری در حوزه سیاسی است و از همان روش ها برای ایجاد یک فضای چیرگی و تسلط بهره می برد. مسائل عمده­ای در میان وی و کنگره دموکرات وجود دارد اساسا کنگره دموکرات و دموکرات ها او را به عنوان یک رئیس جمهور مشروع نمی پسندند و همواره نسبت به کمپین انتخاباتی وی و رفتارهای وی تشکیک هایی را وارد کرده اند که اکنون به پرونده استیضاح وی نزدیک شده است. اما از سوی دیگر دمکرات ها اکثریت قاطع را در کنگره در اختیار ندارند یعنی تمایز در میان دمکرات ها و جمهوری خواهان در کنگره زیاد نیست به رغم این مسئله، شخصیت های برجسته حزب جمهوری خواه چندان موافق حرکت های تسلط طلبانه ترامپ نیستند چرا که ترامپ را اساسا یک موجودیت ضد دمکراسی و ضد جمهوری محسوب می کنند و بدین ترتیب باید بگوئیم وی در حزب جمهوری خواه نیز به نوعی تنهاست یعنی اگرچه رفتارهای ترامپ زمینه ساز بخش بزرگی از این تنش بوده است اما شاید تشکیک های حزب دمکرات نسبت به وی و همچنین انزوا در حزب جمهوری خواه در رادیکال شدن رفتارهای وی نقش قابل توجهی ایفا کرده اند.


* به این مسئله اشاره کردید که ترامپ هم از سوی دمکرات ها و هم از سوی رهبران برجسته جمهوی خواه تحت فشار است؛ اما با این وجود برخی از کارشناسان معتقد هستند ترامپ با استفاده از دستاوردهای انتخاباتی اش این موازنه علیه خود را متعادل تر و متوازن تر خواهد ساخت با این دیدگاه موافق هستید؟
در یک عرصه ترامپ برگ برنده را در اختیار دارد وی نسبت به سایر روسای جمهور آمریکا پس از دو سال از ریاست جمهوری اش و در راستای عملیاتی سازی شعارهای انتخاباتی اش برای مردم آمریکا موفق بوده است. او توانسته است اقتصاد ایالات متحده را به حرکت درآورد تا حدود زیادی بیکاری را کاهش دهد. همچنین تغییر قدرت و توان ایالات متحده را در عرصه بین المللی در قالب جدیدی به نمایش بگذارد به گونه ای که قدرت چالش گری همچون کره شمالی را به میز مذاکره فراخواند در برخورد با مسائل متعدد در خارومیانه با ادبیات قدرتمندتر عمل می کند. به این ترتیب در افکار عمومی دیدگاه مثبت تری از خود ایجاد کرده و رئیس جمهور براین باور است با تحقق شعارهای انتخاباتی خواهد توانست زمینه های موفقیت بیشتر خود را در آینده فراهم سازد و به این ترتیب از سد کنگره بگذرد و لذا بر سر یک مسئله دون تر و کم ارزش تر همچون دیوار مکزیک اکنون در حال نبرد با کنگره است تا کنگره را به یک نبردی سخت وارد کند یا اینکه اساسا کنگره عقب نشینی کند.


* استراتژی ترامپ برای عقب نشینی یا به طور کلی نبرد بزرگ با کنگره چگونه خواهد بود؟
پارادایم حاکم بر رفتار ترامپ پاردایم آشوب، دکترینش دکترین بازیگر دیوانه، سیاست کلانش ابهام، پیچیدگی و استراتژی اش مبتنی بر تحریک، جاخالی و پرتاب است. اکنون نیز این تاکتیک را در مقابل کنگره به کار می گیرد. بر سر تعطیلی دولت، کنگره را تحریک کرده است به موقع تلاش می کند جاخالی دهد و کنگره را روی تشک یا کنار آمدن یا درگیری نهایی وارد سازد و آنجا ضربه خود را به زعم خود به کنگره نیز وارد سازد. لذا همان گونه از در عرصه سیاست خارجی از این مسئله و تاکتیک نهفته در آن استفاده می کند اکنون نیز در حوزه سیاست داخلی از آن بهره می گیرد.


* آیا این مسئله یعنی تنش کنگره و کاخ سفید و تعطیلی دولت، پیامدهایی برای سیاست خارجی و یا کشورهای خارجی در پی خواهد داشت یا خیر؟
اگر تنش در میان کنگره و ترامپ ادامه داشته باشد بیش از هر چیز در عرصه سیاست خارجی ایالات متحده می تواند پیامدهایی منفی برای کشورهای رقیب ایالات متحده داشته باشد. به عبارت دیگر کنگره با ترامپ کنار نیاید و نپذیرد ترامپ را استیضاح نکند و بازی مربوط به دیوار مکزیک و یا مسائل دیگر در عرصه سیاست داخلی تنش در میان کنگره و کاخ سفید را افزایش دهد به نظر می رسد در آینده، ترامپ یک جنگ بیرونی را به راه خواهد انداخت تا در پرتو ایجاد یک جنگ خارجی، افکار عمومی را به سمت و سوی حمایت از خود در زمان جنگ سوق داده و به این ترتیب کنگره را وادار به سکوت کند. لذا این بازی در درون ایالات متحده بیش از آنکه برای ترامپ و کنگره و مخاطره آمیز باشد برای طرف‌های سیاست خارجی آمریکا در مرحله کنونی نیز مخاطره آمیز است و می تواند یک جنگ بیرونی، سنتز آن در جهت مدیتریت این اصطکاک درونی باشد.

کد خبر: 993412

وب گردی

وب گردی