به گزارش خبرنگار گروه علم وفناوری ایسکانیوز، جهان پیرامون ما مملو از شگفتیها است، برخی از اسرار آن برای ما روشن شده است و بسیاری دیگر تا سالیان دراز کابوسی برای بشر خواهد بود. محققان بر این باورند که موجوداتی زنده جایی در این جهان نامتناهی زندگی میکنند اما هر تلاشی برای یافتن نشانههایی از آنها خود به اسراری جدیدتر ختم میشود.
به نظر شما آیا فرازمینیها از سیارهی ما دیدن کردهاند؟ آیا حیات از نقطهی دیگری از فضا به زمین انتقال یافته است؟ آیا دولتها با بیگانگان در ارتباط هستند؟ یا شاید درمعادلات بینالمللی بازیگران دیگری نیز وجود دارند که ما از آنها بیاطلاعیم! برای دریافت پاسخ سوال های مطرح شده می توانید این گزارش را مطالعه کنید.
تحقیقات علمی برای یافتن موجودات هوشمند فرازمینی از دوران جنگ سرد شروع شده؛ زمانی که سایه وحشت جنگ جهانی دوم هنوز روی سر مردم بود و مردم امریکا از دیدن اجسام ناشناخته در آسمانشان حسابی ترسیده بودند، در همین زمان محققان وارد عمل شد و معادله مشهور خود را عرضه کردند یکی از محققان پروفسور دریک بوده است که او در دهه شصت میلادی معادله ای را عنوان کرد که از هفت فاکتور تشکیل شده و معتقد بود ضرب آن ها در یکدیگر، احتمال وجود حیات هوشمند فرازمینی را در کهکشان راه شیری به دست می دهد. هر چند این معادله مستقیما پاسخ نهایی را در چنته نداشت اما مسئله یافتن حیات فرازمینی را به شکل علمی و مناسبی فرمول بندی می کرد.
پروفسور دریک در آن زمان نتوانست مقدار دقیقی را براساس فرمول خود به دست بیاورد، اما ارزش کار او در واقع این بود که راه رسیدن به پاسخ این سوال را در یک قالب قابل بررسی بیان کرد که هنوز هم برخی دانشمندان در حال مطالعه روی آن هستند. معادله پروفسور دریک صورت مسئله را برای ما فراهم کرد تا بفهمیم برای پاسخ دادن به این سوال باید دنبال پاسخگویی به چه سوالات ریزتری برویم. اما معادله از چه پارامترهایی تشکیل شده بود و این سوالات ریزتر چه چیزهایی بوده و هستند؟
پارامتر اول عبارت است از تعداد ستاره هایی که هر سال در کهکشان راه شیری متولد می شوند و به آن آهنگ زایش ستارگان گفته می شود.
پارامتر دوم این است که اصلا و با چه احتمالی یک ستاره می تواند سیاره ای دور و بر خودش داشته باشد؟ زیرا برای این که حیات وجود داشته باشد طبعا باید سیارهای به دور ستاره بگردد.
پارامتر سوم این است که به فرض وجود، این سیاره با چه احتمالی در ناحیه مناسبی از ستاره خودش واقع است که نه خیلی سرد باشد و نه خیلی گرم تا بتواند شرایط مناسبی را برای پیدایش حیات فراهم کند.
پارامتر چهارم به ما می گوید با چه احتمالی در سیاره ای که در فاصله مناسبی قرار دارد، حیات بروز خواهدکرد؟
پارامتر پنجم این سوال را مطرح می کند: حیاتی که ایجاد شده با چه احتمالی به بروز یک موجود هوشمند منجر می شود؟ چون شما می بینید روی سیاره زمین، جز انسان، هیچ موجودی نداریم که توانایی حل مسائل پیچیده داشته باشد.
پارامتر ششم این است که این موجودات هوشمند با چه احتمالی خواهند توانست تمدن خلق کنند و آیا این موجودات هوشمند الزاما می توانند به تمدن برسند؟
درمورد پارامتر چهارم با چالش هایی مواجه هستیم؛ زمین در فاصله یک au (واحد نجومی) یا همان 150 میلیون کیلومتر از خورشید واقع است. با این وجود، از زمان شکل گیری این سیاره تا زمانی که حیات میکروسکوپی در آن بروز کند، دو میلیارد سال طول کشیده است و گویا فاصله بین حیات میکروسکوپی تا حیات یک مقدار پیشرفته پرسلولی باز هم به یک میلیارد سال می رسد.
بنابراین این سوال در میان محققان مطرح شد که با فرض مهیا بودن شرایط با چه احتمالی این حیات واقعا بروز خواهدکرد؟ ایده ای که پشت این مطلب وجود دارد این است که وقتی شرایط مناسب باشد حیات باید بروز کند.
دریک نیز بر این عقیده بود که اگر سیاره ای در منطقه زیست پذیر ستاره خودش واقع باشد، حیات بالاخره باید در آن بروز کند. از طرفی این فرض که سیاره باید در فاصله معینی از ستاره اش باشد تا حیات در آن شکل گیرد، ممکن است درست نباشد. حیات معمولا سرسخت تر است؛ ما موجوداتی در کف اقیانوس ها داریم که در کنار محل خروج گدازه ها از پشته های میان اقیانوسی زندگی می کنند؛ جایی که دمای چند صد درجه سلسیوسی و فشار صدها اتمسفری دارد. همین طور در اعماق یخ های قطب جنوب همین میکروارگانیسم ها وجود دارند.
حتی موجوداتی داریم که در غارها زندگی می کنند؛ در جاهایی بسیار تاریک و نمور که اساس سیکل انرژی آنها براساس انرژی زمین گرمایی است. همچنین تمام حیاتی که ما می شناسیم، کربن بنیاد است در حالی که سیلیس هم می تواند چنین شرایطی را فراهم کند و ممکن است ما زیستی برمبنای سیلیسیم داشته باشیم؛ یعنی ما موجوداتی کربنی و بیشتر شبیه زغال هستیم و آن ها ممکن است موجوداتی سیلیسیمی و شبیه شیشه باشند!
به خصوص در مورد فاکتور نهایی بحث های فراوانی مطرح است. واقعا عمر یک تمدن پیشرفته چقدر خواهدبود؟ بر فرض برای تک تک آن 6 پارامتر دیگر بتوانیم به طریقی پاسخی پیدا کنیم، اما برای فاکتور آخر واقعا نمی توان عدد دقیقی ارائه کرد، چون هیچ درک و دریافتی از سرنوشت خودمان به عنوان نوع بشر متمدن روی زمین نداریم. همواره تهدیدهایی برای نابودی تمدن بشری که در دوران جنگ سرد به اوج خود رسیده بود، هنوز منتفی نیست و ابرقدرت های دنیا سلاح هسته ای فراوان در اختیاردارند.
از سویی دیگر درست است که ما تمدن پیشرفته ای هستیم اما هنوز مشخص نیست به درایتی رسیده باشیم که بتوانیم از پدیده هایی که به نابودی تمدن ما منجر می شوند، جلوگیری کنیم مانند افزایش گازهای گلخانه ای که هنوز با آن درگیر هستیم و هیچ توافق بین المللی جدی در این زمینه وجود ندارد. بنابراین مخاطرات زیادی دنیای ما و تمدن انسان را تهدید میکند. با این حال مسئله نامعلوم بودن عمر تمدن بشری، مانع تحقیقات و گمانه زنی ها نشده است.
اشخاصی هستند که معتقدند تمدن پیشرفته ما یعنی از آن زمان که سیگنال های رادیویی و نجوم درک شد و دریافتیم کهکشان ها وجود دارند چیزی کمتر از صد سال نمی تواند بیش از چند سال دوام بیاورد و این برمبنای بررسی های فرهنگی است که فرهنگ شناسان و تاریخدانان از تمدن های بزرگ جهان مثل تمدن چین، ایران، مصر باستان، آرتک و... انجام داده اند. همه این ها مثال هایی هستند از تمدن هایی که روزی به اوج رسیدند و بعد افول کردند. پس تمدن صنعتی ما هم از این قاعده مستثنا نیست.
دیدگاه خوش بینانه دریک در مورد پارامترها منجر شد تعداد سیارات دارای موجودات هوشمند پیشرفته در کهکشان ما دقیقا برابر باشد با مدتی که یک تمدن برحسب سال می تواند دوام بیاورد. یعنی اگر تمدن پیشرفته ما بتواند هزار سال ادامه پیدا کند، آن وقت در کهکشان هزار تا از این سیارات وجود دارد. با این همه یک مقدار بازی کردن با اعداد می تواند این رقم را خیلی جا به جا کند؛ به خصوص پارامترهای بسیار حساسی هستند که ما اطلاعاتی از آن ها نداریم. مثل این که حیات در سیاره ای که ماهیتا زیست پذیر است، با چه احتمالی بروز می کند؟
به اعتقاد برخی از دانشمندان این وسط یک پارادوکس وجود دارد. فرض را بر این بگذارید که تمدن های بسیاری در جهان موجود هستند در آن صورت حتما تمدن های عقب مانده تر و پیشرفته تر از ما وجود دارند میزان فعالیت علمی چنین تمدن هایی به اندازه ای است که زمینی ها اصولا نمی توانند از آن ها بی خبر باشند از آن جا که زمینی ها هنوز چنین چیزی را کشف نکرده اند، پس وجود ندارند در نتیجه بحث حیات هوشمند فرازمینی هم منتفی است چون در غیر این صورت باید بعضی از این تمدن ها به تمدن های بسیار پیشرفته تبدیل می شدند. شاید هم آن ها از ما می ترسند.
بر طبق فیزیک امروز آن ها قادر به ارتباط پیوسته با ما نیستند اگر فرض کنیم نزدیک ترین تمدن پیشرفته با ما هزار سال نوری فاصله داشته باشد که چی بعیدی نیست یعنی هزار سال طول می کشد تا سیگنالش به ما برسد و هزار سال هم طول می کشد تا ما جواب آن ها را بدهیم پس ارتباط به چه معنا وجود خواهدداشت؟ تنها امکانی که باقی می ماند این است که مسافرانی از کهکشان خود به اینجا بیایند.
جمع بندی
این مسئله که آیا زیست آلی در جای دیگری از جهان وجود دارد و اینکه آیا ممکن است تمدن ماورای زمینی وجود داشته باشد، موضوع مهمی برای دانشمندان و عموم مردم بوده است با وجود چنین واقعیتی که هیچ موجود زندهای در خارج از سیاره ما کشف نشده، علوم طبیعی جدید بهقدری پیشرفت نمودهاند که اکنون میتوان این مسئله را بر مبنای علمی استواری بنیان نهاد پژوهشهایی در این مورد به وسیله بیشتر فیزیکدانان و زیستشناسان فضایی و دانشمندانی که در زمینههای مرتبط فعالیت دارند، در دست اجراست به عقیده کیهانشناسان، احتمال وجود حیات در دیگر سیارات محدوده منظومه شمسی بسیار ضعیف است، زیرا عطارد و زهره بسیار سوزان و خفهکننده، مریخ سرد و مشتری و زحل در «آمونیک» و «متان» غوطهورند، ولی این نوع داوریها درباره کرات منظومه شمسی نیز چندان منطقی نیست، زیرا اگر خود را در یکی از این سیارات قرار دهیم، درباره زمین میگوییم زمین از گاز کشنده اکسیژن احاطه شده است و نمیتوانیم بفهمیم که چگونه ساختمان بدن انسان با اکسیژن سازگاری دارد.
ابتدا بهنظر میآید که اطلاعات علمی موجود، امکان پخش گسترده حیات هوشمند در جهان را کاملاً تصدیق مینماید؛ زیرا اولاً اگر موجودات زنده بهطور طبیعی ضمن تکامل سیاره ما در زمین بهوجود آمدهاند، چنین تصوری منطقی است که تکامل مشابهی میتواند در اجسام فضایی دیگر از نوع زمین صورت گیرد زمانی که بشر زمینی در علوم ارتباطات آنقدر پیشرفت نکرده است که بتواند بیرون از محیط زیست خودش را ببیند و بتواند با آن محیط رابطهای برقرار کند، صرفاً به این دلیل نمیتواند بگوید در آن بیرون هیچکس نیست چنین تفکری ناشی از نخواستن و نتوانستن و فرار از دانستن است، بلکه بهتر آن است که بگوید هنوز چشم و گوش بشر آنقدر قوی نشدهاند تا آن بیرون را ببینند و درک کنند. اما واقعیت چیست؟
واقعیت این است که تکنولوژی ارتباطات ما هنوز بهقدری پیشرفت نکرده که بتوانیم جهان اطرافمان را به خوبی بشناسیم در این راستا باید بگویم سرعت نهایی ارتباطات ما سرعت نور است که در مقیاس فضایی، تقریبا فاقد ارزش است چون در ارتباط با نزدیکترین ستاره (آلفا قنطورس) ارسال و دریافت یک پیام حدود نه سال به درازا میکشد اما در همین حال اگر پیاممان را بخواهیم بهسوی دیگری از کهکشان خودمان ارسال کنیم هزاران سال زمان خواهد برد و در نتیجه چنین تکنولوژی در ارتباطات فرازمینی ناکارآمد است و مانند این است که ما بایستیم و همانند صدها سالِ پیش، فردی را از فاصله چندصد کیلومتری با فریادزدنمان باخبر کنیم پس در اینجا بهتر است تصور کنیم که موجودات فرازمینیِ پیشرفته، پیامشان را فراتر از سرعت نور و با سامانههای پیشرفتهتر از ما به فضا میفرستند که ما به علت ندانستن این فناوری نسبت به آن، کورایم و قادر به دریافت آن نیستیم؛ کما اینکه در حال حاضر نیز ممکن است در معرض پیامهای بیشمار اینچنینی از فضا باشیم.
انتهای پیام/