ویژگی‌های دو شهید خانواده دانشگاه آزاد اسلامی به روایت مادر

مادران شهید حسین مشتاقی و شهید عباس آسمیه زندگی فرزندانشان را روایت می‌کنند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، حدود 300 تن از شهدای جمهوری اسلامی ایران متعلق به خانواده دانشگاه آزاد اسلامی هستند و از این تعداد بیش از 50 شهید در دفاع از حرم حضرت زینب (س) دور از وطن به شهادت رسیدند. شهید حسین مشتاقی 16 اردیبهشت 1395 در منطقه خان طومان سوریه به شهادت رسید و بیش از یک ماه بعد در شهر نکا تشییع و به خاک سپرده شد. وی دانشجوی کارشناسی رشته تربیت‌بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی سواد کوه بود.

مادر شهید روایت می‌کند: «وقتی که به دنیا آمد، دقیقاً صبح ســوم شعبان و دوم اردیبهشت بود. صبح که اذان شد، حسین به دنیا آمد. اول اینکه بگویم بعضی‌ها فکر می‌کنند که شهدا خیلی خاص هستند، ولی حسین فردی عادی بود، مثل بقیه افراد. ولی به نظام اعتقاد داشت، ولایی بود، رهبر را دوست داشت و به امام زمان(عج) علاقه زیادی داشت. بار اولی که از سوریه آمد، خانمش از نگهداری بچه‌های دوقلو خسته شده بود و گفت نرو، وی با یک حالتی گفت بچه‌های من که کوچک بودند، آن‌ها را نذر امام زمان(عج) کردم و به همســرش گفت از شما توقع نداشــتم که چنین حرفی بزنید؛ اگر شما بدانید در سوریه چه خبر است و ســر شیعه‌ها و زنان و دختران در بازار چه بلاهایی می‌آورند، این حرف را نمی‌زدید.»

می‌گفت: «آنجا زمینه ظهور آقا امام زمان(عج) مهیا می‌شود. الآن نگذاری من بروم، بدان فردا که امام زمان ظهور کند، همان بهانه‌ها را می‌آوریم و نمی‌رویم و نمی‌توانیم در رکاب آقا بجنگیم. حسین(ع) هم می‌توانست برگردد و بماند، ولی به خاطر عقیده‌ای که داشت، نمی‌خواست میدان را خالی کند و جنگید. همیشه می‌گفت ما ایرانی‌ها قدر رهبرمان را نمی‌دانیم، بیایید ببینید آن‌هایی که در آنجا می‌جنگند، چقدر به رهبر احترام می‌گذارند و ارزش قائل هستند. نمازش را همیشــه اول وقت می‌خواند. وقتی که دبیرستانی بود، من می‌دیدم که بعد از نماز صبح دعای عهدش ترک نمی‌شود و شب‌ها موقع خواب زیارت عاشورا می‌خواند و این دو خصلت در ایشان بود. اهل غیبت نبود. آدم خاصی نبود، ولی حلال و حرام را رعایت می‌کرد و به این چیزها اعتقاد داشت. در تمام عکس‌هایش می‌خندد. بدون استثنا عکس‌های حسین در حال خندیدن اســت. این‌قدر خوش‌رو و خوش‌برخورد بود که وقتی وارد خانه می‌شد، خنده هم وارد خانه می‌شد. با خانمش که عالی رفتار می‌کرد. یک پســر خیلی خوب برای پدر و مادرش، یک برادر خوب برای برادرانش و یک همسر خوب برای خانمش بود. چون دوقلو داشتند، به خانمش خیلی کمک می‌کرد. صبح می‌رفت سرکار و وقتی برمی‌گشت، همپــای خانمش بچه‌ها را نگه می‌داشت و به بچه‌ها رسیدگی می‌کرد. بچه‌هایش دوساله بودند. در عرض این دو سال به‌اندازه کافی برای بچه‌هایش پدری کرد.»

با برادرانش خیلی خوب بود و همیشــه به من می‌گفت غصه نخور و نگران نباش. همیشــه از برادرانش حمایت می‌کرد. وقتی از سوریه آمد، بچه‌ها پیش من بــازی می‌کردند، گفت اگر ما نرویم ســوریه، می‌آیند ســر امیرمهدی و نازنین زهرا را جلوی چشم شما می‌برند و هیچ کاری نمی‌توانید بکنید. اگر ما نرویم، دشــمن به ایران می‌آید. ما نمی‌گذاریم دشــمن به ایران بیاید. هنوز که هنوز اســت صبح‌ها که برای نماز بیدار می‌شوم، به یاد حسین میافتم که بیدار می‌شد و نماز صبح می‌خواند، صبحانه می‌خورد و می‌رفت و ســاعت سه که می‌شود، نگاهم به ساعت است که ساعت سه می‌آمد و ناهار می‌خورد..

یکی دیگر از شهدای مدافع حرم دانشگاه آزاد اسلامی شهید عباس آسمیه است. دانشجوی کارشناسی رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی قزوین بود. مدافع حرم شد و در 21دی 1394 در حلب سوریه به شهادت رسید و پیکرش هیچگاه به خانه برنگشت و جاویدالاثر شد.

مادر شهید روایت می‌کند: «عباس اهل هیئت و مسجد بود و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت (ع) اســتفاده می‌کرد. او می‌گفت زنده بودن من ماه محرم و صفر است. بیشتر اوقات صبح‌ها به یاد امام حسین(ع) روضه می‌خواند و بر سینه می‌زد به گونه‌ای که به او می‌گفتم عباس جان قلبت پاره می‌شود این‌قدر بر ســینه می‌زنی. در جواب لبخند می‌زد و می‌گفت آن کس که برای او سینه می‌زنم، خودش محافظ من خواهد بود. گاهی می‌گفت اشتباه کردم که وارد دانشگاه شدم و باید به حوزه علمیه می‌رفتم. این اواخر هم کتب عربی و حوزه را گرفته بود. همیشه با وضو بود و مراقب رفتارش با دیگران به‌خصوص نامحرمان بود. هیچ‌گاه از او اخمی ندیدم. بســیار بااخلاق و باتقوا بود. هر چه از او بگویم کم گفته‌ام. در امور مختلف دینی، فقهی، سیاست و مسائل دیگر بسیار مطلع بود چرا که با مطالعه زیاد، تلاش می‌کرد معلومات خود را بالا ببرد.»

آرام و خاموش کارهایش را می‌کرد و هیچ‌گاه خود را مطرح نمی‌کرد. اخلاق و رفتارش همیشه زبانزد خاص و عام بود. بعد از شهادتش، خانواده‌ای به دیدن ما آمدند و با گریه گفتند مدت‌هاست این شهید بزرگوار با کمک‌های مادی و معنوی خود از آن‌ها حمایت می‌کرده است.

انتهای پیام/

کد خبر: 999444

وب گردی

وب گردی