به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، هجدهمین جشنواره بین المللی «سینما حقیقت» از روز یکشنبه ۱۸ آذر ماه کار خود را در پردیس سینمایی چارسو آغاز کرد. اولین دوره این جشنواره در سال ۱۳۸۶ برگزار شد و طی همهی این سالها، سینماحقیقت به مهمترین رویداد سینمای مستند ایران بدل گشته است.
به دلیل نبود محلی برای ارائه و اکران آثار مستند و جای خالی اکران های مستند بر پرده سینما، جشنواره «سینما حقیقت» به عنوان یک رویداد تخصصی به محلی برای عرضه آثار و دورهمی مستندسازان تبدیل شده و سالهاست که منظم در حال برگزاریست و کسب جایزه در این جشنواره برای بسیاری از مستندساران حائز اهمیت است.
حال و اوضاع بد سینمای مستند، نداشتن صرفه اقتصادی برای بسیاری از تهیه کنندگان، دسترسی تقریبا ناممکن به فایل های آرشیوی و ناتوانی در رقابت با سینمای داستانی باعث شده تا مستندسازی آنگونه که باید در ایران مورد توجه مسئولین قرار نگیرد و مستندسازان نیز رمقی برای ادامه مسیر نداشته باشند که در این بین جشنواره «سینما حقیقت» مانند یک روزنه امید عمل خواهد کرد و بسیاری از مستندسازان علاوه بر اینکه علاقمند به کسب جایزه این جشنواره هستند نیز به دنبال اسپانسر و تهیه کننده و جلب نظر مسئولین می گردند.
چنانکه داود مرادیان مستندساز و نویسنده در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز گفت: خاستگاه سینمای مستند دغدغه فیلمساز است نه سرمایه فیلمساز و برعکسش خاستگاه سینمای داستانی لذت است و در نتیجه محل ارائه آن تلویزیون است و نه جشنوارهها. در اصل جشنوارهها محلی برای دست خوش گفتن به فیلمساز است که فیلمساز احساس خوبی به دست بیاورد اما در واقع اثری که بخواهد خوب دیده شود باید در تلویزیون پخش شود و از این جهت یک انقطاع کامل بین مخاطب ایرانی و سینمای مستند وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه تلویزیون رسمی و حکومتی است و چیزی در آن پخش میشود باید در راستای منویات مدیران آن باشد بیان کرد: پس هر مستندی راه به تلویزیون نخواهد برد. بسیاری از مستندات راه خودشان را به شبکه نمایش خانگی و فضای مجازی باز میکنند و خدا را شکر به لطف فضای مجازی سینمای مستند قابلیت عرضه پیدا کرده است اما متاسفانه قابلیت بازگشت سرمایه وجود ندارد بدین صورت که اگر فیلمت را در یوتیوب بگذاری دیده میشود اما برگشت پولی وجود ندارد.
مرادیان با بیان اینکه سینمای مستند، سینمایی است که اقتصاد ندارد و پلتفرم ارائه آن غالباً رایگان است و قرار است بر خودآگاه مخاطب بیفزاید گفت: جشنواره برای سینمای مستند صرفاً در حکم دیده شدن در چشم سرمایه گذاران و مدیران است.
وی تاکید کرد: جشنواره «سینما حقیقت» یک دورهمی لذت بخش برای این است که فیلمسازان مستند دیداری تازه کنند و فیلمشان را روی پرده ببینند و همچنین فضایی کمتر ایدئولوژیک است و به همین دلیل جشنوارههای فیلم مستند در دنیا بیش از اندازه فرهیختگانی هستند و عموماً مخاطب خاص دارند.
مرادیان ادامه داد: در مجموع باید گفت وضعیت مستند در ایران اصلاً خوب نیست بدین صورت که در تولید مشکلی نیست اما در توزیع و رساندن مستند به دست مردم در شرایط بسیار بدی به سر میبریم.
در تایید اوضاع نامناسب سینمای ایران نیز محمدرضا امامقلی قائم مقام سازمان سینمایی سوره در امور مستند در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز تاکید کرد: سینمای مستند نیاز به یک جهش و نیاز به یک پوست اندازی دارد و مدیوم مستند خیلی جدی گرفته نمیشود.
وی با بیان اینکه کار سینمای مستند نه با پول پاشی درست میشود و نه با بودجههای انقباضی ادامه داد: پیشرفت سینمای مستند خیلی ناظر به بودجه نیست و درست است که بودجه در اقتصاد مستند بسیار تاثیر دارد اما آن چیزی که میتواند مستند را نجات دهد به نظرم پرداخت به نظام مسائل مستندساز است.
امامقلی با اشاره به اینکه نظام توزیع مستند نیز مهم است و ما بازار متشکل مستند نداریم تصریح کرد: شاید مدیران سینمایی ما و تهیه کنندگان ما جلسات مستمری را دارند یا انجمنی را دارند که میشود حداقل بهش فکر کرد که یه گفتگویی میشود که مثلا امسال چند فیلم سینمایی تولید میشود اما بریا ما مستندسازان، غیر از جشنواره حقیقت جای دیگری نیست متوجه بشویم چند فیلم در مراکز تولید شده است.
وی خاطرنشان کرد: یک آرایش، سازمان و سازماندهی در سینمای مستند وجود ندارد و چون این سازماندهی وجود ندارد در چرخه مخاطب نیز این اتفاق نمیافتد یعنی مستندسازان و هر کدام از سازمانها و نهادها تولیداتی دارند اما برای رسیدن به دست مخاطب فکر جدی نمیشود.
قائم مقام سازمان سینمایی سوره در امور مستند با بیان اینکه نهایتا چند هزار نفر آدم در جشنواره «سینما حقیقت» میآیند و فیلم مستند میبینند به نسبت مخاطب میلیونی که در کشور ما وجود دارند بیان کرد: ما به مخاطب مستند فکر نمیکنیم. به توسعه مخاطب فکر نمیکنیم. ما از دانشآموزان غافلیم و تعداد زیادی دانش آموز در کشور وجود دارد که مستند نمیبینند. تلاش نکردیم ذائقه آنان را به مستند نزدیک کنیم و اصلا مستندی که به ذائقه آنها نزدیک بشود هم تولید نکردیم. اینها به نظرم دلایل اصلی است که باید برایش فکر اساسی کنیم.
وی با بیان اینکه شاید کوچک بودن بازار و دنیای فیلم مستند در ایران باعث این شده که هرکس در جزیره خودش راحت است و خیلی نیازی به هم افزایی نمیبینند تصریح کرد: شاید اگر مثلاً ما برای تولید یک فیلم سینمایی نیاز به بودجه بالغ بر ۵۰ میلیارد تومان داشتیم مجبور بودیم برای مشارکت هم که شده برویم سراغ فارابی اما در دنیای مستند این وجود ندارد که به نظر من همین موضوع ضربه میزند به سینمای مستند.
امامقلی با طرح این سوال که ما مثلاً درسال چند مستند داریم که بشود در سینما پخش کرد و مخاطب مثل فیلم سینمایی که میبیند از مستند هم لذت ببرد که این یه بخشی از ماجراست که به نظرم باید به آن توجه بشود تصریح کرد: بخش دیگر کار هم بروکراسیها در دادن مجوز برای اکران سینمایی فیلمهای مستند است. گرفتن پروانه ساخت، پروانه نمایش و آوردن فیلم در سینما یکی از کارهای سختی است که مستندساز برای اینکه این مراحل را طی نکند سراغ اکران فیلمش نمیرود و ترجیح میدهد بیاید در جشنواره کارش را نمایش بدهد و برود.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این پروسه از فیلم های سینمایی سخت تر است گفت: آن پیچیدگی های گرفتن مجوز برای فیلم های سینمایی را ندارد اما فیلم مستند مدیوم مستضعفی نسبت به فیلم سینمایی است. شما نگاه کن که در سال چقدر مستند تولید میشود و همان شورای بازبینی که فیلم سینمایی را بازبینی میکند، همان افراد باید مستند و آثار ویدیویی را به اصطلاح ببینند و مجوز بدهند و خب طبیعی است که وقت نمیکنند و من نمیدانم هفتهای چند فیلم مستند را باید ببینند.
حالا و در هجدهمین دوره این جشنواره ۶۵ فیلم از بین ۵۳۳ فیلم توانستند به بخش مسابقه ملی جشنواره راه پیدا کنند که تنوع ژانر از قبیل موضوعات سیاسی، هنری، معضلات اجتماعی، محیط زیست و حیات وحش، میراث فرهنگی و... در این دوره از جشنواره به خوبی قابل مشاهده است که با وجود حضور برخی آثار نه چندان درخشان و سطحی، اما آثاری نیز وجود دارد که با توجه به استقبال مخاطبین به سانس فوق العاده رسیده است.
برخی از این آثار چنان حوصله سربر و خسته کننده است که با گذشت کمتر از ۲۰ دقیقه از زمان فیلم، شاهد خروج برخی از تماشاگران از سالن سینما هستیم که به دلیل ضعف در پرداختن به موضوع یا کارگردانی ضعیف است که مخاطب را خسته می کند یا به دلیل ضعف در سوژه و موضوعات نه چندان مهم و دم دستی؛ حتی در برخی از مستندات تولید شده توسط برخی از افراد سعی شده تا از یک فرد معمولی در اطرافیان و خانواده، یک قهرمان ساخته شود که این مساله در برخی آثار کاملا مشهود است.
تعداد آثار حرفه ای نیز در این دوره جشنواره سینما حقیقت کم نیست و ایجاد سانس فوق العاده برای برخی آثار و صف های طولانی برای تماشای مستندهایی نظیر «آسانسور»، «ضدقهرمان»، مستند نیمه بلند «تورگی» و مستند کوتاه «روبارو» نشان از استقبال مردم از فیلم های خوب جشنواره دارد.
«آسانسور» ساخته جواد رزاقی زاده و تهیه کنندگی محمد کارت است. رزاقی زاده در حین ساخت مستند دیگری به نام «خونه رو» با شخصی به نام محمد صابری آشنا میشود که در سریال «یاغی» به کارگردانی محمد کارت بازی میکرده است.
این مستند به سرگذشت عجیب و دراماتیک میپردازد که توانسته است پس از سالهای طولانی خودش را از دام اعتیاد نجات دهد و تولدی دوباره داشته باشد، اما این تولد دوباره برای ممد داستان بدون درد و رنج نبوده است.
او در سالهای سیاه اعتیادش، زن، فرزند و خانوادهاش را از دست داده و بازی در سریال «یاغی» به او امکانی دوباره برای پیداشدن خودش در زندگی میدهد. حسرت ۱۳ ساله ندیدن پسر، مهمترین دغدغه و دلتنگی صابری است. پسرش مهمترین انگیزه او برای ادامه دادن و پاک ماندن و بازی در سریال است. او در نهایت در پشت صحنه سریال موفق میشود پسرش را پس از سالها ببیند و یکی از احساسیترین صحنههای مستند را رقم میزند.
«ضد قهرمان» ساخته عارف افشار بعد از «برزخیها» دومین فیلم مستند پرسروصدای این کارگردان جوان است که با حمایت سازمان هنری- رسانهای اوج تولید شده و این بار صادق خلخالی را محور روایت قرار داده است.
عارف افشار در «ضدقهرمان» سراغ روایت زندگی و زمانه مرحوم خلخالی، نخستین حاکم شرع دادگاه انقلاب، نماینده مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رفته و سعی کرده است از یک زاویه غیرمعمول، حیات سیاسی مرحوم خلخالی و ریاستش بر کمیته مبارزه با مواد مخدر را به تصویر بکشد.
مصطفی وثوق کیا روزنامه نگار در یادداشتی که در خصوص مستند «ضد قهرمان» نوشته آورده است:
«کارگردان مستند با انتخاب چهرههایی نظیر ناطق نوری، مصطفی پورمحمدی، پسر آیتالله طالقانی و برخی همکاران خلخالی در دهه ۶۰، روایتی کاملاً یکسویه از عملکرد او ارائه میدهد. تمامی این افراد، انتقاداتی صریح علیه خلخالی مطرح میکنند و مستند هیچ تلاشی برای نمایش جنبههای مثبت یا محبوبیت او نمیکند.»
«مستند تلاش کرده است نشان دهد عملکرد خلخالی مورد تأیید سیستم نبوده و به همین دلیل از سمتهای خود عزل شده است. اما به این سؤال پاسخ نمیدهد که چگونه او پس از عزل، به مناصب دیگری همچون ریاست دادگاههای مواد مخدر منصوب میشود و حتی از سوی شورای نگهبان برای چند دوره بهعنوان نماینده مجلس تأیید صلاحیت میشود؟»
وثوقکیا در ادامه یادداشت خود از مفهومی با عنوان «گردننگیری در حکومت» سخن میگوید و تأکید میکند که مستند «ضدقهرمان» چنین تصوری را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. به گفته او، این مستند میتواند این پیام را القا کند که شخصیتهایی نظیر خلخالی، پس از پایان دوران فعالیت خود، از سوی سیستم طرد و بایکوت میشوند.
مستند نیمه بلند «تورگی» به کارگردانی توفیق حیدری و تهیهکنندگی محمد کارت است. یک مستند سلف پرتره است که در فرم و محتوا با نگاهی غیرکلیشهای به موضوع اعتیاد و مواد مخدر، سعی در به چالش کشیدن این آسیب و ناهنجاری اجتماعی را دارد.
مستند کوتاه «روبارو» ساخته امیر پذیرفته است که با اشاره به سرنوشت باغهای پسته رفسنجان، به موضوع زندگی مردم پایتخت پسته ایران و همدلی و تلاش جمعی برای حل بحران میپردازد.
هرچند شاید سانس فوق العاده به دلیل استقبال مخاطبان از برخی آثار باشد اما لزوما استقبال تماشاگران، نشانه برتری این آثار نیست و طبق آماری که توسط دبیخانه جشنواره منتشر شده «آسانسور» ساخته جواد رزاقی زاده، «بچه سوم» ساخته سرنا امینی، «تورگی» توفیق حیدری، «شگرد» ساخته جعفر صادقی و «لب شور» ساخته جواد وطنی به ترتیب حروف الفبا فیلم های مستندی هستند که تا پایان روز ششم از نگاه تماشاگان به عنوان فیلم های منتخب برگزیده شدند.
«بچه سوم» ساخته سرنا امینی است. این فیلم درباره مهدی فرزند سوم یک خانواده کاملا ناشنوا است که خودش شنوا است. بعضی از اعضای خانواده طی یک اتفاق ناشنوا شدند و مادرزاد ناشنوا نبودند و داستان مسیری که مهدی طی کرده تا به الان که دوبلور شده است.
«شگرد» ساخته جعفر صادقی است. این مستند روایتگر زندگی یک مربی کشتی در محله سیدآباد شهر گنبدکاووس است؛ منطقهای که پر از آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و بزهکاری است. این مربی که خود درگیر مشکلات مالی است، با تأسیس یک باشگاه کشتی، نوجوانان علاقهمند را آموزش داده و آنها را تا تیم ملی پیش میبرد. روایت فیلم بهقدری دلنشین است که حس عمیقی از عرق ملی را در مخاطب زنده میکند.»
«لب شور» ساخته جواد وطنی پیرامون بحران زیستمحیطی تالاب و ذخیرهگاه بینالمللی میانکاله است، زیستگاهی که بهدلایل اقلیمی و دخالت عوامل انسانی در معرض نابودی و از بین رفتن گونههای جانوری است. تأمین نشدن حقآبه تالاب میانکاله و خشکسالیهای پیدرپی، شکار بیرویه، آلودگی آب رودخانههای منتهی به تالاب، پسابهای کارخانهها و سموم کشاورزی از مهمترین فاکتورهای تهدید زیستبوم ثبتشده در کنوانسیون رامسر است.
هرچند جشنواره «سینما حقیقت» تلاش کرده تا بی حاشیه بماند و تمرکز خودش را بر روی اکران آثار مستندسازان گذاشته و چندان نباید در آثار مستند، توقع حضور چهره های سینمایی و تلویزیونی را داشت اما این جشنواره بی حاشیه نمانده است. یکی از بخشهای مورد توجه جشنواره حقیقت، اکرانهای ویژه است. «خاک مادر» اثر محسن اسلامزاده مستندساز پرکار است که قرار بود جمعه شب ۲۳ آذر ماه در بخش اکرانهای ویژه به روی پرده برود اما شنیدهها حاکی از آن است که به دلایل امنیتی جلوی اکران آن گرفته شده است! چراکه این فیلم به ماجرای حوادث سال ۱۴۰۱ در سیستان و بلوچستان میپردازد.
با همه آنچه گفته شد جشنواره «سینما حقیقت» در هجدهمین دوره خود با تنوع ژانر و برنامه ریزی پخته شده تر نسبت به ادوار گذشته برگزار شد و امید است این محل اجماع و دورهمی لذت بخش مستندسازان به محلی برای دیده شدن و حمایت از دنیای مستضعف مستندسازی تبدیل شده و هرسال بیش از سال گذشته پروارتر شود.
انتهای پیام/
نظر شما