گروه دانشگاه ایسکانیوز- همه چیز شاید از سال ۸۵ و آتش زدن عکس رئیس جمهور وقت شروع شد، البته آن موقع رئیس جمهور با شعارهای انقلابی خواست نشان دهد که اینجور مسائل هیچ تاثیری روی او ندارد، اما اتفاقات آن روز واضحا تیری اساسی بر پیکر این دانشگاه بود.
از آن زمان به بعد ۱۸ سال است که هیچ رئیس جمهوری برای نطق دانشجویی پایش را به امیرکبیر نگذاشته. طوری که انگار امیرکبیر منطقه قرنطینه شدهای باشد، وزیر و وکیل را میفرستند و سپر بلا میکنندشان، البته سپر چه بلایی واقعا؟
از موضوع رئیس جمهور که بگذریم، دیگر لقب «سیاسی ترین دانشگاه ایران» بدجور به تن این دانشگاه زار میزند، بعد از آنکه در سال ۸۸ رئیس وقت دانشگاه که دست بر قضا رئیس کنونی دانشگاه هم هست، انجمن اسلامی به نوعی اصلاح طلب را به علت خروج از چهارچوبهای قانونیشان تعلیق کرد، انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر وابسته به دفتر تحکیم وحدت، جای آن انجمن اسلامی را گرقته است، البته خودشان از آن روز به اسم پیروزی بزرگ و فتح مبین یاد میکنند، واقعا فتح چه مبینی؟
بعد از آن هرچند در زمان دولت حسن روحانی دوباره تشکلهایی در دانشگاه امیرکبیر ظهور و بروز پیدا کردند و گهگاهی بد هم نبودند، اما هیچگاه آن شور و شعور گذشته به دانشگاه بازنگشت، تا برسد به دوران منحوس کرونا و رها شدن همان تشکلهای نمیهجان به حال خودشان، پس از آن هم که سنگ اندازی های متعدد و عدم شکلگیری دوباره مجمعهای دانشجویی با تفکرهای متنوع.
در اوایل دهه نود امیرکبیر با ۸ تشکل فعال رسیده بود به دو تشکل انجمن اسلامی و بسیج دانشجویی که رقابت میکردند بر سر اینکه چه کسی انقلابیتر است.
همین دانشجویان غیر متشکل هم در فتنه ۱۴۰۱ شدند بلای دانشگاه و هدایتشان را از بیرون دانشگاه دست گرفتند و کار را به جایی رساندند که دفتر رئیس دانشگاه اشغال شد و فضاحتی که به اسم رئیس سابق دانشگاه خورد. آنقدر ماجرا در نظر وزیر علوم وقت فاجعه بود که حتی حاظر نشد نامه عزلش را خود به دست قدسی پور بدهد.
اینشد که دانشجوی مترقی و متفکر امیرکبیری قربانی یکسری خودباخته و کوتهفکر شد. فرایندی که به تدریج طی شد و این دانشجو کوتاهقامتتر و کوتاهقامتتر شد، برخی هم بدشان نیامد که چه خوب!! دیگر صدایی از گوشهکناری درنمیآید؛ صدای دانشجوی همیشه در صحنه. به راستی همیشه در چه صحنهای واقعا؟
باز خدا دکتر رهایی را خیر دهد که اخیرا به دانشجویانی نو ورود این امکان را داد تا دوباره مجمع اسلامی دانشگاه را شکل دهند، اینکه چه کسی به دانشجویان ورودی ۴۰۲ و ۴۰۳ای که هنوز مهر متشکل شدنشان خشک نشده است، اجازه داد تا بروند و در برابر رئیس جمهور در دانشگاه دیگری نطق کنند را هم نمیدانم و حتی دیگر نمیدانم دلیلش نگرانی برای فضای فکری دانشجوی مترقی بوده و یا چیز دیگر...
علی ای حال، کار به جایی کشیده که در روز دانشجو، ١٦ آذر ۱۴۰۳، اسلامی، رئیس انرژی اتمی به دانشگاه میآید تا شعارهایی بدهد باب میل قشری خاص و برنامهشان آنقدر بی بخار میشود که هیچ رسانهای برای پوشش برنامه ١٦ آذر دانشگاه به امیرکبیر نمیآید، تکرار میکنم، هیچ رسانهای جز رسانه ما _آنهم احتمالا به خاطر امیرکبیری بودن خود من_ حاضر نشد برای پوشش خبری مراسم روز دانشجو به امیرکبیر بیاید.
حال بعضی بیایند، بنشینند و فکری بکنند که واقعا چه شد که این بلا به سر «سیاسی ترین دانشگاه ایران» آمد؟
*خبرنگار
نظر شما