به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، این روزها گمانهزنی درباره اینکه چه کسی وزیر آموزش و پرورش میشود، بسیار است و اسامی مختلفی در رسانهها مطرح میشود. برخی میگویند که صندلی ریاست یکی از مهمترین وزارتخانهها باید به کسی برسد که برنامه ویژهای دارد و میتواند تغییر ایجاد کند اما ورای همه انتظارها برای تغییرات آنچه نادیده گرفته میشود، این است که وزیر جدید بیش از اینکه نیاز به برنامهای جدید داشته باشد، باید بتواند برنامههای روی زمین مانده را سر و سامان دهد.
وزیر جدید باید به جای آمارسازی و دستآوردسازی به فکر حل چالشهای این وزارتخانه از ریشه باشد حتی اگر نتیجه این اصلاحات به دوره وزارتش نرسد و ثمره آن را وزیر بعدی ببیند. در واقع نباید گذاشت که آموزش و پرورش میان دعواهای جناحی قربانی شود و کسی روی کار بیاد که صرفا به منافع جناح خود فکر کند.
تصمیماتی که تبعات داشتند
اصلیترین بحران پیش پای وزیر جدید، کمبود نیرو در آموزش و پرورش است. در سالهای گذشته تصمیماتی اتخاذ شد که نتیجه آن افت کیفیت آموزش در کشور بود. ریشه کمبود معلم به دورهای بازمیگردد که دانشگاه فرهنگیان از چرخه تربیت معلم خارج و به دانشگاهی معمولی تبدیل شد و تعداد زیادی از معلمان با ۲۵ سال سابقه بازنشسته شدند. این تصمیم یکباره و بدون بررسی عواقب، ضربهای به آموزش و پرورش وارد کرد که تبعات آن را امروز میبینیم. در سالهای بعد از آن هم تناسب نداشتن استخدامها و میزان جذب نیرو باعث شد تا مشکل عمیقتر شود.
در سالهای اخیر برای جبران کمبود نیرو تصمیمی اتخاذ شد که خود مشکلی بر مشکلات افزود؛ براساس این تصمیم تعدادی از معلمان به صورت خرید خدمات جذب شدند اما از یک سو آموزشهای کافی برای ارتقای آنها صورت نگرفت و از جهتی حقوقهای اندک و بیمههایی که به درستی پرداخت نمیشد، صدای اعتراض آنها را بلند کرد.
یا با افزایش ساعت تدریس معلمان شاغل تلاش شد تا کلاسها خالی از معلم نماند اما در این میان این کیفیت بود که قربانی شد.
ابراهیم سحرخیز معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش معاون اسبق آموزش و پرورش در این باره به ایسکانیوز گفت: در گذشته به دلیل اینکه برنامهریزی خوبی نداشتیم و در مقابل هم شاهد موج افزایش جمعیت دانشآموزان بودیم، رو به اقدامات موسمی مثل جذب معلمان خرید خدمات، حق التدریس و غیره آوردیم. آموزش و پرورش در زمانهایی به تنگا رسید و نهضتیها و قراردادیها را استخدام کرد. سند برنامه هفتم میگوید که از این شکل استخدامها خودداری کنیم.
معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش عنوان کرد: به نظر میرسد تا مشکل کمبود ۲۰۰ هزار معلم را با اخذ ردیفهای مناسب بودجه از سازمان امور استخدامی حل نکنیم و دنبال پرجمعیت کردن کلاسها از طریق معلمان بازنشسته، حق التدریسیها و خرید خدماتیها باشیم، هیچ تغییری در وضع موجود ایجاد نخواهد شد.
وی ادامه داد: باید با همکاری سازمان برنامه و سازمان امور اداری استخدامی ردیف بودجههای مورد نیاز را اخذ کنیم و ضمن آموزش معلمان، آمار خروجیها و نیاز ورودیها را به دست آوریم.
کارشناس آموزش و پرورش عنوان کرد: ما باید مشخص کنیم تا ۱۰ سال آینده روند رشد دانشآموزی به چه صورت است و برای مثال چند دانشآموز پایه اول، دوم و غیره خواهیم داشت و به چه تعداد معلم نیاز داریم.
استخدام بدون آموزش باکیفیت
از جهتی اگرچه آزمون استخدامی برگزار شد اما هم تعداد کسانی که جذب شدند، متناسب با میزان کمبود نبود و علاوه بر این دورههای آموزشی که برای این نومعلمان در دانشگاه فرهنگیان برگزار شد، به اندازهای کیفیت نداشت که بتواند این افراد را برای شغل معلمی آماده کند. تعداد زیادی از کسانی که استخدام شدند هم از همان معلمان خرید خدمات بودند و بنابراین تغییر چندانی در کم شدن میزان کمبود معلم ایجاد نشد.
دانشجومعلمی از تهران در این باره به خبرنگار ایسکانیوز گفت: برای هر پودمان از ما ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان دریافت کردند و علاوه بر این سه میلیون تومان هم برای طب کار پرداخت کردهایم. کلاسهای ما بیشتر حول محور موضوعات تئوری است. تنها کلاس روانشناسی کودک کمی مفید بود. دانشجوها سوالات بسیاری درباره نحوه تعامل با نسل جدید و شرایط متفاوتی که ممکن است حین تدریس پیش بیاید دارند اما کلاسها و اساتید پاسخگوی این نیاز نیستند. دوره تنها ۱۲ جلسه بود که برای آموزش کافی نیست.
براین اساس وزیری باید روی کار بیاید که قدرت چانهزنی بالایی داشته باشد و بتواند اهمیت این وزارتخانه در دولت را ثابت کرده و بودجه بیشتری روانه این وزارت خانه کند. در کنار آن مجوزها برای استخدام نیرو گرفته شود. علاوه بر این برای افزایش ظرفیت و کیفیت دانشگاه فرهنگیان ارتباط موثری با وزارت علوم برقرار کند. این اقدامات در کوتاهمدت نتیجهبخش نخواهد بود و به زمان نیاز دارد اما حداقل کلنگ اول اصلاحات خورده شده و راه هموارتر میشود.
لزوم ایجاد اصلاحات جدی در دورههای ضمن خدمت
موضوع بعدی اهمیت ارتقای معلمان است که بخشی از آن با اصلاح دانشگاه فرهنگیان رخ میدهد و بخشی هم وابسته به تغییر دورههای ضمن خدمت است. سحر بیات کارشناس تعلیم و تربیت در این خصوص به ایسکانیوز گفت: براساس علم تربیت روند برگزاری دوره باید به این شکل باشد که پس از ورود معلم به مدرسه، در حین خدمت نیازسنجیهایی براساس روایتها و اتفاقات کلاس درس انجام شود، سپس راهکارهایی را برای حل مشکل و رفع نیاز مورد نظر طراحی کرده و دورههایی را برگزار کنیم.
بیات عنوان کرد: روند باید به گونهای باشد که هر مدرسه نیازهای خود را که با تحلیل فضای کلاس درس به دست آورده، به مرکز ضمن خدمت گزارش کند و مرکز مبنای طراحی دورهها را نیاز مدرسه قرار دهد. درحال حاضر در مرکز نیروی انسانی آموزش و پرورش بیش از سه هزار دوره از پیش تعیین شده وجود دارد که هر سال لیست آن به حوزهها ارسال میشود و مشخص نیست که نیازسنجی این دورهها چطور بوده است؟
وی با بیان اینکه دورههای ضمن خدمت فعلی براساس نیاز روز کلاس درس و مدرسه نیست، ادامه داد: روش برگزاری دورهها هم اشتباه است. روش کافینتی و تجاری برگزاری دوره باعث شده تا تاثیری در افزایش مهارت معلمان نداشته باشد. در چنین شرایطی که معلمان با روشهای آموزشی درست، رشد نمیکنند، نمیتوانیم شاهد اتفاقات خوب در مدارس باشیم.
کارشناس تعلیم و تربیت عنوان کرد: هر روز شاهد فاصله گرفتن شکل تربیتی دانشآموزان از اهداف سند تحول بنیادین هستیم. چراکه ما معلمان را براساس نیازهای این نسل آموزش ندادهایم. سیاستگذاران به نیاز نسل جدید فکر نمیکنند. از طرفی وقتی ما از تجربیات بینالمللی در آموزش معلمان استفاده نمیکنیم، نمیتوانیم درانتظار رشد آنها باشیم.
ایدههای نو یا باری روی دوش معلمان
یکی دیگر از مشکلات معلمان، ایدههای نویی است که هر وزیر با خود میآورد و از آن جایی که خلا کار کارشناسی و امکانات درباره بیشتر آنها وجود دارد، بعد از مدتی باری بر دوش معلمان اضافه میکنند. برای اجرای هر ایده جدیدی باید ابتدا بررسی کنند که کشور ما چقدر زیرساخت اجرای این ایده را دارد؟ هزینه آن چقدر است؟ معلمان به چند ساعت آموزش نیاز دارند؟ بعد اگر شرایط مهیا بود، وارد عمل شوند اما تجربه نشان داده که وزرا طرحی را اجرا میکنند بدون آنکه شرایط را فراهم کنند.
نمونه این اقدامات طرحهای متعدد استعدادیابی و مهارتآموزی بود که نه تنها دستآوردی نداشتند بلکه شرایط را برای معلمان سختتر کردند. یکی از این طرحها «ایران مهارت» بود. زارعی معلم و دانشآموخته دکتری تعلیم و تربیت در گفتوگو با ایسکانیوز درخصوص این طرح گفت: طرح ایران مهارت اینطور اجرا شد که مدارس بچهها را به مراکز آموزشی ارجاع میدهند تا مهارتی یاد بگیرند اما باید درنظر گرفت که چه خانوادههایی به این طرح توجه میکنند؛ نوجوانی که خانواده فرهیختهای دارد، بدون نیاز به این طرح از سوی خانواده برای آموختن مهارت هدایت میشود اما مشکل ما در مورد خانوادههایی است که اصلا این موضوع در اولویت آنها نیست.
در نهایت این طرح به دلیل اینکه نتیجه مطلوبی برای آموزش و پرورش نداشت لغو شد. حمید یزدانی مدیر کل آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش همان سال درباره دلایل لغو این طرح گفت: در این طرح تلاش شد از آموزشگاههای آزاد برای کسب مهارت دانشآموزان استفاده شود اما به دلیل اینکه طرح مذکور دستاوردی برای آموزش و پرورش نداشت، لغو و برداشته شد.
پس از آن بود که طرح «بوم» جایگزین شد. این طرح مخفف عبارت «برنامه ویژه مدرسه» است و قرار بود براساس بند ۵ -۵ سند تحول بنیادین و بند ۲ -۱۳ برنامه درسی ملی، بخشی از برنامه درسی در اختیار مدرسه قرار بگیرد و با افزایش اختیار عمل مدارس، به نوعی انعطاف در برنامه آموزشی ایجاد کرده و فعالیتهایی که دانشآموزمحور هستند را در مدارس گسترش بدهیم.
از معلمان پرسیدیم که بعد از پنج سال این طرح چطور اجرا میشود و یکی از معلمان ابتدایی تهران در این خصوص به ایسکانیوز گفت: برای اجرای طرح بوم هر بار چیز جدیدی از معلمان درخواست میکنند. در سالهای اخیر اجرای طرح اینگونه بوده که ما باید مهارتی به دانشآموز بیاموزیم که با کمک آن بتواند کسب درآمد کند. آموزشها باید در مجموع ۶۰ ساعت باشد و هر هفته تقریبا ۲ ساعت زمان بگذاریم.
معلم دیگری در این باره به ایسکانیوز گفت: در ظاهر ۲ ساعت در هفته برای اجرای طرح زیاد نیست اما آموزش و پرورش از ما میخواهد که چندین طرح را همزمان با هم پیش ببریم و زمان گذاشتن برای همه آنها دشوار است.
وی با اشاره به اینکه حجم بالای کتابهای درسی هم مانعی برای اجرای طرح است، عنوان کرد: از طرفی کتابهای درسی در سالهای اخیر دشوارتر از قبل شده و ما باید روی تدریس کامل مباحث کتاب وقت بگذاریم؛ پیش از این کتاب طوری طراحی شده بود که دانشآموز بدون حضور در کلاس و با کمک اولیا میتوانست درس را متوجه شود و تمرینهای بسیاری هم در کتاب وجود داشت اما امروز هم تعداد تمرینها کم و مباحث متعدد مطرح شده است.
وی افزود: وجه دیگر ماجرا اینجاست که کلاسهای ما پرجمعیت هستند و از استاندارد تعریف شده که ۲۵ دانشآموز است، بسیار بیشتر هستند. چطور میتوان از معلم انتظار داشت که پنج یا ۶ طرح را در کنار تدریس پیش ببرد و توجه داشته باشد که کیفیت کار هم بالا باشد. بیشتر همکاران آموزش اوریگامی (ساخت اشکال با کمک تا کردن کاغذ) را انتخاب میکنند که راحتتر از دیگر موارد است و بچهها هم استقبال میکنند؛ چراکه تجربه آموزش مهارتی مثل قلاببافی برای کودکان نشان داده که این کار میتواند خطراتی برای آنها داشته باشد و معلم هم توانایی کنترل بیش از ۴۰ دانشآموز را ندارد.
به گزارش ایسکانیوز، سرمنشا بسیاری از این مشکلات به کمبود بودجه و مدیریت سلیقهای میرسد و وزیر جدید باید به فکر حل ریشهای مشکلات باشد که اگر هر کدامشان حل شوند، آموزش و پرورش متحول میشود. در قدم اول آنچه اهمیت دارد این است که وزیر جدید مدیری باشد که بتواند به درستی از متخصصان کمک بگیرد نه اینکه خود متخصص در همه امور باشد. قبل از انجام هر طرحی بررسی و تحقیق کند و اگر ایدهای در گذشته وجود داشته که قابلیت ادامهدادن دارد، به واسطه همسو نبود عقاید سیاسی کنار گذاشته نشود.
انتهای پیام /
نظر شما