به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، اندیشکده «امریکن انترپرایز» در تحلیلی به قلم «مایکل روبین» که به نظر میرسد با هدف حمایت از اثربخشی «راهبرد فشار حداکثری» علیه ایران نگاشته شده است، ضمن سیاه نمایی از وضعیت حزب الله لبنان تلاش میکند با بزرگنمایی فشار تحریمهای اعمال شده بر ایران، آنها را حتی بر متحدان منطقهای و گروههای مقاومت موثر معرفی کند. اگرچه آثار غرضورزی در این تحلیل کاملا مشهود است، انتشار آن با هدف انعکاس نظرات طیفهای مختلف فکری در فضای سیاسی و نخبگانی ایالات متحده آمریکا منتشر شده است.
از طرف دیگر، به نظر میرسد تندروهای آمریکایی تلاش میکنند با ارائه چنین تحلیلهایی از منطقه و ایران، ضمن موثر جلوه دادن راهبر فشار حداکثری، مانع قوت گرفتن نظرات طیفهای مخالف خود –از جمله حامیان راهکار دیپلماتیک برای این مسئله بشوند.
این تحلیلگر آمریکایی در ابتدای مقاله خود به بررسی مباحثات مطرح شده در مورد درستی و کارآیی راهبرد «حداکثر فشار» دولت ترامپ علیه ایران که در حاشیه انتخابات 3 نوامبر 2020، در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده مطرح میشد، میپردازد. از نظر وی، منطق این راهبرد، اعمال تحریمهای گسترده و فلجکننده علیه تهران بود تا نظام ایران را در آنچه حمایت از ترور، فعالیتهای بیثبات کننده منطقهای و هستهای خوانده شده مجبور به توقف کند. به گفته روبین: «این واقعیت که جمهوری اسلامی فعالیتهای غنیسازی خود را در پی تحریمها افزایش داد، باعث شد منتقدان هم از تحریمها و هم از خروج از توافق هستهای 2015 انتقاد کنند که سیاست ترامپ بیش از این که فایده داشته باشد، ضرر داشته است».
تحلیلگر اندیشکده «امریکن انترپرایز» اعتراف میکند که «بخشی از مشکل ارزیابی اینکه «فشار حداکثری» مفید بوده یا نه این است که دنیا همیشه با تقویم سیاسی آمریکا هماهنگ نیست. همچنین غنیسازی تنها معیاری نیست که بتوان به وسیله آن موفقیت راهبرد مذکور را قضاوت کرد». وی در ادامه مقاله خود و با اشاره به سفری که در اوایل دسامبر سال 2020 از شهر «نبطیه» در لبنان داشته، ضمن اینکه این آن را به عنوان «یک شهر تحت سلطه حزبالله در قلب دژ نیروهای نیابتی ایران در جنوب لبنان» معرفی میکند، مدعی میشود که ساکنان محلی و حتی برخی رزمندگان سابق مقاومت در برابر اسرائیل، حزب الله را موجب ناکامی لبنان میدانند.
سپس روبین ادعا میکند که تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی، اقتصاد ایران را بیش از پیش تضعیف کرده و در نتیجه «یارانههای ایران به لبنان» تا حد زیادی کم شده است. از نظر نویسنده این مقاله، کاهش منابع مالی حزب الله باعث شده تا کسانی که برای دریافت پول به صفوف این گروه پیوسته بودند، از آن جدا شوند.
وی در ادامه تحلیل خود و با اشاره به کاهش ارزش پوند لبنان در برابر دلار که آن را نتیجه «رخوت سیاسی و فساد فلج کننده» معرفی میکند، ضمن تایید این نکته که مشکلات داخلی لبنان ربطی به حزب الله ندارد و در واقع مجموعه وسیعی از نخبگان لبنانی مسئول آن هستند، اما مدعی میشود که در نبطیه، بسیاری از شهروندان حزب الله را مقصر میدانند.
روبین در بخش دیگری از مقاله خود به موضوع رویکرد بایدن در قبال ایران میپردازد. وی در این خصوص مینویسد: «حتی با وجود حملات شبهنظامیان مورد حمایت ایران به پایگاههای عراقی که نیروها و پیمانکاران آمریکایی در آنجا ساکن هستند و حملات حوثیها به اهداف غیرنظامی و تجاری سعودی، دولت بایدن اقدام به تسهیل آزاد سازی میلیاردها دلار به ایران و طبعا عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بر اقتصاد این کشور مسلط هستند، کرده است». از نظر این تحلیلگر آمریکایی، دلیل اقدام دولت جدید آن است که آنتونی بلینکن -وزیر امور خارجه- و جیک سالیوان -مشاور امنیت ملی- به دنبال پیگیری سریع دیپلماسی هستهای هستند.
مایکل روبین در انتهای مقاله خود، ضمن خطا خواندن سیاستهای دولت بایدن در قبال ایران، سیاستهای اعمالی دولت جدید را موجب به ارمغان آوردن شکست برای ایالات متحده قلمداد میکند. وی با طرح این ادعا که «لبنانیها فهمیدهاند که نمیتوانند به حزب الله وابسته باشند» راهکار ایالات متحده آمریکا برای ضریه زدن به حزب الله را دور زدن نخبگان بیروت و اعطای کمکهای مالی محدود به جنوب لبنان معرفی میکند که با هدف تغییر نظر افکار عمومی به نفع آمریکا و شورانیدن آنها علیه حزب الله انجام شود.
انتهای پیام/
نظر شما