به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته ایم تا هر روز تعبیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز هفتم مهر ماه به غزل شماره ۲۰ حافظ می پردازیم:
روزه یکسو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گرانجان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وآنچه گویند روا نیست نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بیعیب کجاست
معنی و تفسیر غزل شماره بیست حافظ
دلی پاک داری و همواره نیتهای تو خیرخواهانه هستندچرا از روزگار گلایهمند هستی؟ خودت را به خدا بسپار تا همه سیاهیها و تباهیهای زندگیات پایان یابد. در مقابل تقدیر او ایستادگی نکن. خدا بهتر از هرکسی بر احوال دل تو آگاه است. اندکی از دوستان ریاکارت در رنج و عذاب هستی ولی با صداقت و صفای دل میتوانی زندگی خوبی داشته باشی. تو دستورات خدا را بجا بیاور و بقیه را به خدا بسپار.
انتهای پیام/
نظر شما