نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد

«نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد» نام کتابی است که با ترجمه مرتضی مردیها در پاییز ۱۳۹۵ به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ۴۶۸ صفحه به چاپ رسیده است.

به گزارش گروه علم و فناوری ایسکانیوز، Excellence without a soul: does liberal education have a future نام کتابی است که در سال ۲۰۰۷ به چاپ رسیده و با ترجمه مرتضی مردیها و با عنوان نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد در پاییز ۱۳۹۵ به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ۴۶۸ صفحه به چاپ رسیده است.

این دانشگاه یکی معتبرترین دانشگاه‌ها در جهان است و همیشه از رتبه بالایی در سطح بین‌المللی در میان دانشگاه‌ها برخوردار بوده است.

هری لویس، نویسنده کتاب، که خود بیش از سی سال استاد دانشگاه هاروارد بوده است زمانی که به عنوان رئیس دانشگاه مشغول کار می‌شود هم‌و‌غم خویش را در حل برخی از مشکلات می‌گذارد؛ اما سرآخر اعتراف می‌کند که خود بخشی از این مشکلات و مسائل جدید شده است. در سال ۲۰۰۳ پس از کنارگیری از سمت ریاست و بازگشت به استادی و تدریس و تحقیق دست به نگارش و نوشتن این کتاب می‌زند.

او تلاش می‌کند با بیان مشکلات زمان ریاستش منشاء و ریشه آنها را دریابد. وی پس از سی سال سابقه تدریس در هاروارد می‌گوید: «در طول این دهه‌ها، ناظر بحث های آکادمیک فراونی درباره تدریس، برنامه درسی، نمره دهی، ورزش و چگونگی مواجهه با رفتارهای خلاف دانشجویان بوده ام. با این حال تقریبا هیچ‌گاه ندیده‌ام استادان در این باره صحبت کنند که چطور می‌توان از دانشجویان انسان‌های بهتری ساخت.»

در بخشی از این کتاب می خوانیم: «هاروارد به دانشجویان درس می‌دهد ولی آن‌ها را خردمند بار نمی‌آورد. یک دانشگاه خوب همچون پدر و مادر خوب باید به دانشجویانش کمک کند تا پیچیدگی‌های شرایط زندگی انسانی، یا دست‌کم آنچه را افراد با درک و فهم معقول و متداول درباره مشکلات تجربه کرده‌اند، درک کنند. دانشگاه خوب دانشجویانش را به طرح پرسش‌هایی تشویق می‌کند که هم مهم است و هم دردسرساز.»

هاروارد به دانشجویان درس می‌دهد ولی آن‌ها را خردمند بار نمی‌آورد

تمرکز نویسنده کتاب بر دوره کارشناسی است. او تلاش می کند توضیح دهد که «چگونه هاروارد و سایر دانشگاه های بزرگ دیدشان را به هدف اساسی تحصیلات دوره کارشناسی از دست داده‌اند». نویسنده کتاب می‌نویسد «این کتاب بازتاب کشمکشی است که کالج هاروارد در دوران ریاست من با آن دست به گریبان بوده است. مشکلات شامل این موارد است که چطور و چگونه تدریس می کنیم؟ چرا و چگونه به دانشجویان نمره می دهیم؟ چگونه به دانشجویان کمک می کنیم احساس مسئولیت را در خود پرورش دهند.» ­

کتاب دارای 9 فصل به همراه مقدمه و نتیجه‌گیری است. در مقدمه با عنوان سرآمدی سوری نویسنده به طور موجز به مباحثی مانند نمره‌دهی، مسئولیت شخصی، پول و دانشجویان، رقابت، مصرف‌گرایی و رویای امریکایی می‌پردازد.

فصل اول با عنوان انتخاب و جهت با این سؤال شروع می شود که چگونه برنامه درسی به وضعیت بی‌هدفی دچار شد و نویسنده تجربه خود را در کلاس ریاضیات کاربردی و دانشجوی پر انرژی به نام بیل گیتس بیان می کند. او در این فصل به سیر تاریخی برنامه درسی و تغییرات آن در دوره کارشناسی می پردازد تا بتواند به این پرسش پاسخ دهد که چرا دانشجویان در پایان تحصیل دوره کارشناسی، از خود می پرسند هدف این همه دورس که خوانده‌اند چه بوده است؟

در فصل دوم، شایسته سالاری و شهروندی نیز نویسنده برنامه درسی و دروس و واحدهایی را که دانشجویان باید بگذرانند ارزیابی می‌کند.

در فصل سوم با عنوان ارتباط، رقابت، همکاری به بیان تجربه خود در تغییر روش تدریس خود پس از سی سال می پردازد.

فصل چهارم کتاب که معمای ابدی راهنمایی نام دارد با این پرسش شروع می شود که چه بخوانیم یا چطور زندگی کنیم؟ که به رابطه میان دانشجو و استاد می پردازد. راهنمایی اکادمیک و راهنمایی اخلاقی از مباحثی است که در این فصل بدان پرداخته شده است.

چرا نمره‌ها بالا می رود عنوان فصل پنجم کتاب است. در این فصل شیوه نمره دهی و وضیعت آن مورد بررسی قرار می گیرد.

فصل ششم با عنوان ارزیابی به مثابه آموزش به نوعی ادامه فصل قبلی است و بحث نمره دهی از این منظر دنبال می شود که چرا اصلا استادان نمره می‌دهند.

فصل هفتم استقلال، مسئولیت و تجاوز نام دارد که به مباحث اخلاقی و به پایان رشد اخلاقی در کالج می پردازد.

فصل هشتم دانشجویان و پول نام دارد. در این فصل به تغییر فرهنگی جایگزینی تعلیم و تربیت با پژوهش که کارکرد اصلی دانشگاه تلقی می‌شود می پردازد. نتیجه ای که وی در این فصل می گیرد این است که دانشگاه هاروارد دیگر نمی داند تعلیم و تربیت خوب چیست. او «برای بازسازی تعلیم و تربیت آرمانی که دانشجویان را برای زندگی کردن مثل یک شهروند مسئول و مولد آماده می کند» پیشنهاد جمع میان این دو اصل می داند؛ اول اینکه هر آنچه اساتید هاروارد آموزش می دهند ارزش یادگیری ندارد و دیگری آنکه باید به دانشجویان فرصت داد چیزهایی را که خود مفید می‌دانند ولی استادان به آن توجه نمی کنند یاد بگیرند.

ورزش دانشگاهی و پول عنوان فصل نهم است. در این فصل به دردسرهای ورزشکاران کالج، نظریه استاندارد درباره ورزشکاران کالج، می پردازد. در نتیجه گیری، لویس می نویسد «هاروارد کوشیده است در بسیاری چیزها بهترین باشد و اغلب هم موفق شده است؛ اما این حسن شهرت در سرآمدی را به قیمت فراموش کردن مقاصد مهم تری به دست آورده است. رهبران هاروارد اجازه داده اند ماموریت دانشگاه از تعلیم و تربیت به رضایت مشتری تغییر کند» و این چیزی نیست جز سرآمدی بدون روح.

خواندن این کتاب به محققان و پژوهشگران مطالعات دانشگاه و آموزش عالی توصیه می‌ شود.

لویس، هری، نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد (۱۳۹۵) ترجمه مرتضی مردیها. تهران:پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.

انتهای پیام/

کد خبر: 1003656

وب گردی

وب گردی