گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ مهدی فیضیصفت- انسان از دیرباز علاقهمند بوده هر اتفاقی را در مقام مقایسه قرار دهد و با معیارهای مختلف، برتری شاخصها بر دیگری را بسنجد و نتیجهای قابل درک بگیرد. با گسترش تکنولوژی و تجزیه و تفکیک علوم، فرمولها و جدولها به کمک بشر آمدند و حتی رشتهای با نام «آمار» شکل گرفت تا برداشتی دقیق ارائه دهد و البته چشماندازی از پدیدههای متنوع ترسیم کند. شرط اصلی و الزامی برای استخراج آمار صحیح و قابل استناد، بهرهگیری از روشهای آماری علمی و البته منابع و مراجع معتبر و موثق بوده و هست.
از سوی دیگر عامه مردم نیز به حدی با آمار خو گرفتهاند که بسیاری از افراد و حتی رسانهها برای اعتباربخشی به صحبتها، گزارشها، گمانهها و حتی شایعات خود به منابعی خیالی استناد کرده یا حداقل با عبارت «تحقیقات نشان میدهد» سعی دارند نتیجه دلخواه خود را به مخاطب القا کنند.
متأسفانه با پدیدار و گسترده شدن فضای مجازی روزانه هزاران اطلاعات و آمار در حوزههای مختلف بدون هیچ منبع و شاخصی بین مردم دست به دست میشود و در این بین اگر مسئولان و مدیران کشور به این آمار استناد کنند؛ صحت اطلاعات بیش از پیش در باور مردم مینشیند و به دنبال دستیابی به منبع و مرجع منتشر کننده و صحت آن نخواهند بود.
نبود ارادهای برای تحقیق درخصوص مؤلفهها و آمارهای ارائه شده در اخبار و فضای مجازی، برخی را بر آن داشته تا با سوءاستفاده به تنویر افکار عمومی بپردازند و اذهان جامعه را به سمت دلخواه خود سوق دهند.
یکی از موضوعاتی که در یک یا دو دهه اخیر با چالشها و حرف و حدیثهای فراوان در کشور همراه بوده، مسئله فرار مغزهاست که آمارهای بسیاری نیز درباره این موضوع منتشر شده و برخی از آنها مورد استناد مدیران عالیرتبه نیز قرار گرفته است.
از تحصیل یک میلیون دلاری تا خروج 150 هزار نفری
در خردادماه سال 1389 آماری عجیب و حیرتانگیز از سوی حسین نادری، معاون آموزشی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مطرح شد. نادری اعلام کرد برای آموزش یک فرد از ابتدایی تا اینکه از مقطع دکتری فارغالحتصیل شود، نزدیک به یک میلیون دلار هزینه میشود!
همچنین رضا فرجیدانا وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری، دیماه 92 در مراسم تجلیل از هجدهمین دوره المپیاد علمی کشور در دانشگاه تربیت مدرس آماری ارائه داد که بعد از گذشت 6 سال هنوز نقل محافل است: «اگر یک مغز نخبه برای ما یک میلیون دلار هزینه و آمار جهانی در خصوص خروج سالانه 150 هزار نفر در سال از ایران صحت داشته باشد، در این صورت ما 150 میلیارد دلار به کشورهای غربی کمک میکنیم.»
آمارهای افسانهای
تأسفبار اینکه مدیران و مسئولان دیگر هم بدون تحقیق و اطمینان از صحت و سقم ماجرا به آمار جنجالی ارائه شده از سوی وزیر علوم وقت استناد کردند، بدون اینکه به خود زحمت دهند و حداقل جویای منبع آماری شوند که فرجی دانا به آن اعتماد کرده بود. به طور مثال محمدحسین کفراشی مدیرکل وقت امور شهدا و ایثارگران وزارت آموزش و پرورش مهرماه 94 در گفتوگویی حرفهای وزیر را تکرار کرد: «سالانه نزدیک به 150 هزار نفر نخبه علمی از کشور خارج شده و حدود 50 میلیارد دلار فرار مغزها داریم.»
جستوجویی ساده نشان داد تمام آمارهای نجومی از تعداد نخبگان مهاجر به هیچ سازمان و نهاد و حتی تیمی پژوهشگر از یک دانشگاه برنمیگردد؛ بلکه به گفته پرویز کرمی، دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان، عباس میلانی، مورخ و پژوهشگر ایرانی ساکن ایالات متحده و مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استنفورد پیش از دیگران چنین آماری را مطرح کرده؛ اما معلوم نیست چگونه به آمار خروج نخبگان 91 کشور مختلف جهان دست یافته، با چه شاخصههایی نخبگان را شناسایی و آیا گذرنامه فرد به فرد مردم حاضر در فرودگاههای 91 کشور دنیا را بررسی کرده و از آنها دلیل مهاجرت را پرسیده است!
«صندوق بینالمللی پول در گزارش سال 2009 خود اعلام کرده است ایران به لحاظ مهاجرت نخبگان، در میان 91 کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، مقام نخست را داراست.» آماری که تا مدتها خبرساز بود و هر فردی قصد انتقاد از شرایط جامعه را داشت، به عنوان سندی معتبر از آن یاد میکرد آماری منتسب به صندوق بینالمللی پول بود. تا دو سال پیش نیز کمتر فرد یا سازمانی در صحت آمار ذکر شده، تردید داشت اما 9 دیماه 96 سایت رسمی بنیاد ملی نخبگان، مطلبی از یک پایگاه خبری تحلیلی بازنشر و تأکید کرد صندوق بینالمللی پول هیچ گزارشی در سال 2009 در این ارتباط منتشر نکرده و استناد به چنین گزارشی تنها یک حرکت ژورنالیستی است. این پایگاه خبری تحلیلی در اقدامی جالب اعلام کرد صد میلیون تومان جایزه به کسانی اهدا خواهد کرد که سند معتبر گزارش موصوف صندوق بینالمللی پول در سال 2009 را ارائه و منتشر کنند.
باید به آمارهای منتشره با دقت و تردید جدی نگاه کرد
بهرام صلواتی، عضو پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف از جمله افرادی است که تأکید زیادی بر اعتبارسنجی منابع دارد تا آمارهای جعلی، بنیانی برای ارائه گزارشهای غلط نباشد.
وی در گفتوگو با ایسکانیوز، از تلاش مؤثر برای شکستن فضا برای اعتماد به هر آماری خبر داد و تأکید کرد: «تمام آمارهای مربوط به مهاجرت نخبگان، غلط بوده و هیچ آمار دقیقی در این باره وجود ندارد. از طرفی دیگر میدانیم اگر هم آماری داریم، کدام قسمتهای آن قابل اعتماد است. ابتدا باید تأکید کنم به آمارهای منتشره باید با دقت و البته تردید جدی نگاه کرد. کار اصلی ما به طور خاص در رصدخانه مهاجرت ایران، استخراج و ارائه دادههای موثق یا حداقل سرند کردن آنهاست.»
عضو پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف از افسانههایی میگوید که روایت میکند تمام رتبههای برتر کنکور و المپیادیهای ایران برای ادامه تحصیل و زندگی به خارج از کشور رفتهاند: «بنیاد ملی نخبگان، پیمایشی در ارتباط با رتبههای برتر کنکور انجام داد و نتایج مشخص کرد تصورات غالب به هیچ عنوان صحت ندارد. البته در رفت و آمد برای ادامه تحصیل هیچ شکی وجود ندارد؛ اما مطرح کردن آمارهایی مانند خروج سالانه 150 هزار نفر صرفا مطالب ژورنالیستیِ زرد محسوب میشوند و هیچ پشتوانه علمی ندارند.» این در حالی است که خبرگزاریها و حتی روزنامههای معتبر در سالهای گذشته به گزارش منسوب به صندوق بینالمللی پول استناد کرده و درباره آن مطلبهای متعددی نوشتهاند؛ اما هنوز هیچ فرد یا رسانهای سراغ گزارش 84 صفحهای صندوق بینالمللی پول نرفته تا شاید صد میلیون تومان کذایی را به جیب بزند!
وقتی آمار رسمی نداریم
مرکز آمار ایران، مهمترین مرکز جمعآوری و متمرکزسازی آمارها در کشور است که ابتدا روی آمارهای مورد نیاز گردآوری شده از سازمان ثبت احوال ایران تمرکز داشت؛ اما در ادامه دایره فعالیتهای خود را گسترش داد و حتی به ارائه آمارهای جزئی از آموزش عالی مانند تعداد دانشجویان دورههای مختلف تحصیلی مؤسسات آموزش عالی بر حسب رشته تحصیلی به تفکیک جنسیت پرداخت. با این حال هیچگاه آمارهایی رسمی از مباحثی مثل تعداد دانشجویان مهاجر جمعآوری نکرده یا اگر هم دادههایی در دست داشته و به نتایجی هم رسیده، آن را منتشر نکرده است؛ اتفاقی که باعث شده کارشناسان، یکی از دلایل اتکا و حتی وابستگی مفرط به آمارهایی با منابع خارجی را همین موضوع بدانند.
هیأت علمی مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی کشور وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، یکی از مراکزی بوده که آمار دانشجویانی محصل در دانشگاههای تراز اول جهان را به طور دقیق استخراج کرده؛ اما فعالیت این مؤسسه و دیگر مراکز خصوصی یا دانشگاهی به شکل پراکنده انجام شده و انسجامی ندارد.
چالش استنفورد
وقتی آمارهای رسمی در ایران احصا و منتشر نمیشود، نتایج پروژهای همانند «ایران 2040 استنفورد» به مرجع و منبعی برای محققان داخلی و حتی سازمانهای دولتی بدل میشود؛ پروژهای که مقام معظم رهبری در دیدار استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاهها صراحتاً از آن نام بردند و به جامعه علمی کشور هشدار دادند. رهبر معظم انقلاب در این دیدار فرمودند: «حرکت علمی و پیشرفتهای دانشگاهها در دهههای اخیر به معنی واقعی کلمه چشمگیر و برجسته است اما جریانی با سرمنشأ خارجی و با امتداد داخلی سعی دارد با بیارزش نشان دادن یا کوچک شمردن حرکت علمی کشور و پیشرفتهای به دست آمده، مردم و جوانان را ناامید کند. یک نمونه از این جریان، «پروژه ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد برای ایران» است که هدف آن، زیر سؤال بردن پیشرفتهای علمی و دانشگاهی است و متأسفانه عدهای هم در داخل در حرکتی مرکب از خباثت و خیانت با آنها همصدایی میکنند.» بعضی از ارگانهای دولتی مثل سازمان برنامه و بودجه کشور دانسته یا ندانسته به پروژه ایران 2040 دانشگاه استناد کردهاند.
اگر مرکز آمار ایران به هر دلیلی امکان تولید آمار برای رفع نیازهای سازمانهای دولتی، متخصصان، استادان دانشگاهها و دانشجویان را ندارد، حداقل دانشگاههای بزرگ و سطح یک کشور مثل دانشگاه آزاد اسلامی، صنعتی شریف، تهران، صنعتی امیرکبیر و حتی دانشگاههای معتبر شهرستانها مثل شیراز، اصفهان، گیلان و تبریز پیشقدم شوند و با بهرهگیری از ظرفیت داخلی، پروژههایی عظیم و درازمدت تعریف کنند تا دیگر پروژه استنفورد، تبدیل به چالشی برای کشور نشود. همچنین میتوان از پتانسیل فارغالتحصیلان پرتعداد رشته آمار بهره برد و با تأسیس سازمانهای مردمنهاد و انجمنهای تخصصی به چرخه تولید و انتشار آمارهای موثق کمک کرد.
انتهای پیام/