به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز،سیدرضا صائمی در یادداشتی که درباره مجموعه تلویزیونی «ملکاوان» نوشته از جنبهای دیگر به ماجرای تولیدات تلویزیونی نگاه کرده است. این یادداشت را در ادامه بخوانید:
«وقتی از لزوم ساخت فیلم و سریال در جغرافیای بومی حرف میزنیم یا اینکه دست کم مجموعههای نمایشی تمام قصه خود را در جغرافیای شهری یا محدوه پایتخت محدود نکرده و به سایر نقاط ایران نیز سرک بکشند و از بافت جغرافیایی مناطق بومی و محلی در خدمت درام بهره ببرند صرفا به دلیل تنوع و دوری از فضاهایی تکراری نیست یا حتی صرفا احیای برخی قصهها و حکایتهای بومی و فولکوریک نیست که قطعا این مولفهها هم بسیار مهم است. گاهی ساخت یک فیلم یا سریال یا بخشهایی از آن در یک منطقه جغرافیایی موجب احیای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی آن منطقه میشود مثلا به کانون توجه گردشگران و مسافران بدل شده و آن شهر و منطقه یا یک بنای باستانی و تاریخی رونق گرفته و در معرض بازدید تعداد زیادی از هموطنان قرار میگیرد.
نمونه بارز این اتفاق را میتوان در سریال «پایتخت» ردیابی کرد که بسیاری از مردم و مخاطبان را متوجه بخشهای سرسبز و باصفایی از شمال در منطقه شیرگاه کرد و به واسطه رفت و آمد مسافران به آن منطقه این شهر از حیث اقتصادی و تجاری نیز رونق گرفت.
گاهی این رویکرد متوجه یک بنای معماری یا تاریخی شده و دست کم آن را در ذهن و حافظه مخاطب احیا و بازتولید میکند. مثلا احیای کاخ ملکه مادر چالوس در سریال «ملکاوان» که به دلیل گره خوردن درام این سریال با جغرافیای این بافت و بنای معماری-تاریخی خیلیها که شناختی نسبت به کاخ ملکه مادر نداشتند اکنون آن را میشناسند و در واقع این کاخ به واسطه سریال «ملکاوان» بر سر زبانها افتاد. کاخ ملکه مادر که از بناهای دوره پهلوی دوم است در مجاورت شهر چالوس در روستای مازو پشته، ابتدای جاده زوات و در ابتدای کمربندی نمک آبرود در کنار جنگل احداث شده است. این کاخ در دو طبقه ساخته شده و برای اقامت موقت مادر محمدرضا پهلوی تاجالملوک آیرُملو (همسر دوم رضاخان) در مدتی که محمدرضا پهلوی در رامسر به سر میبرد به دستور وی و توسط بنیاد پهلوی و تحت نظر اسدالله علم ساخته شد. این کاخ معماری خاص و زیبایی دارد که در زمینی به مساحت ۵۰۰۰۰ متر مربع بنا شده است. کاخ مادر یک دارایی ملی است که ظاهرا به حال خود رها شده است و در حال تخریب است. تاکنون تلاشی جدی برای ثبت این اثر تاریخی و فرهنگی صورت نگرفته است و به خاطر حفظ منافع خاص، تلاشی نیز برای معرفی آن صورت نمیپذیرد.
حضور این کاخ در بخشهایی مهم و زیاد از سریال ملکاوان ضمن معرفی این میراث تاریخی و معماری در افکار عمومی میتواند فرصت و بهانهای باشد برای حفظ و صیانت و جلوگیری از تخریب و فرسایش آن. قطعا یکی از کارکردهای مهم سریالسازی به ویژه مجموعههایی که در جغرافیای بومی و محلی تولید میشود همین توجه دادن و هشدار نسبت به گنجینههای ارزشمند فرهنگی و تاریخی است که غبار غفلت بر آن نشسته و به دست فراموشی سپرده شدهاند. اگرچه طراحی صحنه یکی ازملزومات مهم تولیدات نمایشی است اما بهرهبرداری دراماتیک ازبناهای واقعی و نگاه رئالیستی به ظرفیتهای جغرافیایی میتواند کارکردهای فرامتنی داشته و به زنده کردن و احیای پدیدهها و واقعیتهایی منجر شود که مورد غفلت قرار گرفتهاند.
در ایران بناهای تاریخی ارزشمند زیادی نهفته که قطعا استفاده از آنها در مجموعههای نمایشی حتی بیشتر از ساخت مستند درباره آنها میتواند به احیای دوباره آن کمک کند. ضمن اینکه بناها و معماریهایی ازاین دست از ظرفیت زیبایی شناسی بالایی برخوردار است که میتواند به جذابیت بصری یک فیلم یا سریال کمک کند.
قطعا امتیاز سریالی مثل ملکاوان به صرف جذابیتهای دراماتیک یا تفاوت در قصهپردازی و روایت آن نیست و فضاسازی و توجه به تنوع زیستی و جغرافیایی در لوکیشن قصه هم یکی از مصادیق این تفاوت است که موجب شده فارغ از رخدادهای درون متنی، یک بنای تاریخی مثل کاخ ملکه مادر که در چالوس قرار دارد در این سریال احیای تصویری شده و به احیایی فرهنگی و عملیاتی آن نیز منجر شود. سریالسازی با مولفههای بومی و خلاقانه نه فقط نیاز به سرگرمی را تامین میکند که آگاهی تازه هم میآفریند.
به سریال »ملکاوان» از این جنبه نیز باید نگریست.
انتهای پیام/