از فریاد خوشحالی با اولین قدم‌های ربات، تا انفجار بامدادی در دانشگاه!

محمدرضا ریاحی دانش‌آموخته پرافتخار دانشگاه آزاد اسلامی ضمن تشریح خاطرات خود از دوران فعالیت در تیم رباتیک دانشگاه و دستاوردهای خود و همکارانش در رقابت‌های جهانی و آسیایی، به بررسی چالش‌های فراروی جوانان پژوهش‌گر در دانشگاه پرداخت و خواهان حمایت و احترام نسبت به نخبگان برای توقف روند مهاجرت آنان از کشور شد.

وقتی پای خاطرات هر کدام از دانش‌آموختگان نخبه‌ای که سابقه کنش‎گری دانشگاهی را در کارنامه داشته‌اند می‌نشینیم، هر کدام دریایی از خاطرات تلخ و شیرین‌اند که هم برای دانشجویانی که در ابتدای این مسیرند خواندنی‌ست و هم با بیان ضعف‌ها، قوت‌ها، بیم‌ها و امیدهایی که شاید هیچ‌گاه به چشم یک مدیر نیایند، می‌تواند الگویی برای «حکمرانی خوب» باشد.

در دانشگاه‌های ایران، یکی از جذاب‌ترین فضاهای کار علمی برای دانشجویان فنی و مهندسی، حضور در تیم رباتیک است. اکثر ایرانیان اقلاً یک‌بار خبر افتخارآفرینی تیم‌های دانشجویی کشورمان را در ادوار مختلف مسابقات جهانی و آسیایی روبوکاپ شنیده‌اند! دانشگاه‌های فعال در حوزه رباتیک تاکنون توانسته‌اند استعدادهای بزرگی را از میان جوانان به بالندگی رسانده و به‌دست اقتصاد و صنعت بسپارند. دانشگاه آزاد اسلامی نیز در این زمینه صاحب اعتبارِ جهانی‌ست و تیم‌های دانشجویی دانشگاه آزاد قزوین و اصفهان، هم‌رده تیم‌های مطرح اروپایی و آسیای شرقی قرار می‌گیرند.

به سبب این اهمیت، هنگامی که خبر یافتیم محمدرضا ریاحی دانش‌آموخته پرافتخار دانشگاه آزاد اسلامی به ایران بازگشته و ساکن اصفهان است، برآن شدیم تا ضمن گفتگویی مفصل، تجارب خواندنیِ این نایب قهرمان روبوکاپ جهانی ژاپن را به بحث بگذاریم. ریاحی که هنوز خاطرات تلخِ از دست رفتن فرصت قهرمانی در کانادا با اهمال مسئولان سابق را در سینه دارد، مشکلات مالی را عامل مهمی در زدگیِ جوانان از کار علمی می‌داند. وی حمایت از استعدادها را شرط دست‌یابی به «صنعت پیشرفته» در کشور عنوان می‌کند و خواهان احترام به نخبگان برای توقف روند مهاجرت آن‌هاست. گفتگوی خبرنگار گروه استان‌های ایسکانیوز با این دانش‌آموخته نخبه مهندسی برق-الکترونیک را در ادامه می‌خوانید.

به عنوان پرسش نخست، از کجا وارد حوزه رباتیک شدید؟

من قبل از ورود به دانشگاه در حوزه رباتیک فعالیت‌هایی داشتم که مربوط به جشنواره خوارزمی بود. در آن فضا توانستیم با برخی از تیم‌های قوی ارتباط بگیرم اما به دلایلی وارد آن تیم‌ها نشدم. سال ۱۳۹۳، یک روز صبح خواب بودم که از دانشگاه برای دعوت به تیم رباتیک تماس گرفتند! بعد از دو روز به دانشگاه مراجعه کردم و به‌طور اتفاقی با سجاد پورمعمار و حسین ماهرالنقش آشنا شدم؛ آن‌ها اعضای تیم رباتیک شاهد بودند. ورود من به تیم دانشگاه، از این‌جا شروع شد. تیم ما متشکل از سجاد پورمعمار، حسین ماهرالنقش، حامد فراست، من و وحید طالبی بود. اولین مسابقه دانشجویی‌ام در حوزه رباتیک، با حضور در همین تیم در مسابقات Iran Open رقم خورد. زمانی که از مسابقات برگشتیم، چون تمرکز اعضای تیم معطوف به کارهای اقتصادی شخصی‌شان بود، زیاد برای کار پژوهشی فرصت نداشتند و آن فعالیت منقطع شد.

بعدها تیم مجزایی را تشکیل دادیم که منحصر به دانشگاه آزاد اصفهان نبود و از دانشجویان عضو بنیاد ملی نخبگان تشکیل می‌شد. ما اسم این تیم را «طراحان بدون مرز» گذاشتیم که اعضای آن شامل ۷ نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان، صنعتی اصفهان، صنعتی شریف و دانشگاه آزاد اصفهان و نجف‌آباد می‌شد. با این تیم، اولین مسابقه را در سال ۱۳۹۶ در رویداد Iran Open شرکت کرده و مقام اول را به دست آوردیم. این رتبه، ما را به خودباوری نسبت به توانایی‌مان رساند. پس از آن، مدتی مشغول کار پژوهشی شدیم تا بالاخره دانشگاه تیم ما را به رسمیت شناخت و به عنوان یک تیم دانشگاهی پذیرفته شدیم.

از فریاد خوشحالی با اولین قدم‌های ربات، تا انفجار بامدادی در دانشگاه!

جرقه شرکت در مسابقات جهانی از کجا در ذهن‌تان شکل گرفت؟

سال ۱۳۹۷ مجدداً در مسابقات Iran Open شرکت کردیم و بار دیگر مقام اول را به‌ دست آوردیم. با دومین مقام اول کشوری، به این باور رسیدیم که توانایی شرکت در مسابقات جهانی را داریم. بنابراین، با انجام مراحل لازم در مسابقات جهانی ژاپن پذیرش گرفتیم و با همه سختی‌ها و کش و قوس‌ها، بالاخره بلیط ژاپن صادر شد و راهی این مسابقات شدیم. قبل از سفر  به ژاپن، تیم ما مستقیماَ اطلاع یافته بود که تیم اصلی دانشگاه آزاد اصفهان محسوب نمی‌شویم و دانشگاه فقط نقش حمایتی دارد. اما بعد از مسابقات ژاپن، دیدگاه‌ نسبت به تیم ما عوض شد و از آن تاریخ به بعد، به عنوان تیم اول دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان شناخته می‌شدیم. البته این وابستگی نهادی، تنها در حد اسم بود. شاید یکی از دلایلی که باعث شد بعدها از کار پژوهشی زده شویم، به همین نکته بازمی‌گشت.

با ۲۷ میلیون تومان بودجه راهی ژاپن شدیم!

چرا حمایت دانشگاه را تنها در حد «اسم» می‌دانستید؟ حمایتِ کافی از شما وجود نداشت؟

در آن برهه ریاست دانشگاه عوض شده بود و رویکرد سابق به کار پژوهشی -به‌خصوص رباتیک- دیگر وجود نداشت. ما شرایط دوران ریاست دکتر فروغی و حضور دکتر نجفی در معاونت پژوهشی را شاهد نبودیم و سختی‌های زیادی کشیدیم؛ به گونه‌ای که تیم ۷ نفره ما برای شرکت در مسابقات قهرمانی ژاپن فقط ۲۷ میلیون تومان بودجه دریافت کرد! بودجه تیم ما به‌قدری کم بود که برای اعزام به ژاپن مجبور شدیم بلیط اوساکا را بگیریم و بقیه مسیر را با قطار به سمت ناگویا طی کنیم. زمانی که به ایستگاه مرکزی ناگویا رسیدیم، با دکتر موسی‌خانی رئیس وقتِ دانشگاه آزاد قزوین روبرو شدیم. وضعیتِ تیم ما باعث تعجب ایشان شد و پرسید که مگر شما داخل هواپیمای ما نبودید؟! گفتیم تا تایلند با شما بودیم ولی ترانسفر ما به اوساکا آمد و آن‌جا ۴ ساعت معطل شدیم و با قطار به سمت ناگویا حرکت کردیم. دکتر موسی‌خانی وقتی متوجه بودجه ما شد گفت ۲۷ میلیون هزینه یک وعده غذایی گروه من است و چه‌طور گروه شما را با بودجه ۲۷ میلیون تومانی به مسابقات جهانی اعزام کرده‌اند؟!

دانشگاه با چنین مبلغی یک تیم ۷ نفره را به مسابقات جهانی اعزام کرد و انتظار مقام هم داشت! با این حال، ما با تمام این مشکلات تنها تیمی بودیم که در بخش Tean Size بعد از تیم Nimbro آلمان که یکی از معروف‌ترین تیم‌های دنیا به حساب می‌آمد و سابقه چندین قهرمانی جهان داشت، توانستیم با ربات‌مان گل بزنیم و در بخش Tean Size DropIN نایب قهرمان بشویم.

از فریاد خوشحالی با اولین قدم‌های ربات، تا انفجار بامدادی در دانشگاه!

تیم دوم دانشگاه را به‌جای ما به آسیا فرستادند!

مقام دوم جهانی طبعاً رتبه مهمی است. بعد از بازگشت به ایران چه استقبالی از این تیم شد؟

بعد از بازگشت به ایران، تازه چالش‌های ما شروع شد! اولین چالشی که اعضای تیم را خیلی اذیت کرد این بود که تیم دوم رباتیک دانشگاه آزاد اصفهان با این‌که ۱ سال از شرایط مسابقه دور بود، با روابطی که داشت کاندیدای مسابقات آسیایی شد! این تیم ۱ سال هیچ کاری نکرده بود و ما شبانه‌روز حتی در تعطیلات عید دانشگاه بودیم. دانشگاه با این رفتار، تیم ما را که شانس کسب عنوان آسیایی بودیم به حاشیه راند. جالب این‌جاست که به ما گفتند چون در مسابقات جهانی حضور داشتید لازم نیست در مسابقات آسیایی شرکت کنید! ما در اوج آمادگی و بخت کسب مقام بودیم؛ ولی تلاش‌های‌مان را بی‌ثمر کردند.

تیم دوم، با حمایت کامل دانشگاه شروع به کار کرد. اما ما با وجود نایب قهرمانی در جهان، حتی برای تهیه و ساخت ربات هیچ بودجه‌ای از دانشگاه نگرفتیم. ما از دانشگاه انتظار حمایت داشتیم. اما به ما گفتند دنبال اسپانسر باشید! جالب است که شرکت «اسنپ» حاضر شد اسپانسر ما بشود و تمایل داشت که هزینه‌ها را هنگام سفر پرداخت کند؛ اما دانشگاه خواستار دریافت پول در حساب خودش و مدیریت شخصی پول بود! بعد از مدتی هم دانشگاه به ما اعلام کرد که تصمیم‌مان را گرفتیم تیم دوم به مسابقات می‌رود و شما استراحت کنید!

تصمیم شما چه بود؟ چه‌طور با این تصمیم دانشگاه کنار آمدید؟

متوقف نشدیم و تلاش کردیم از طرف دانشگاه دیگری در مسابقات شرکت کنیم؛ دانشگاه آزاد نجف‌آباد هم قبول کرد که حامی ما باشد. اما آن‌قدر کش و قوس‌‎ها بین دانشگاه آزاد اصفهان و نجف‌آباد ادامه پیدا کرد که تا قبل از مسابقات فقط ۲ بار توانستیم ربات‌مان را روشن و تمرین کنیم. خیلی اذیت شدیم ولی بالاخره به مسابقات آسیایی رفتیم و مقام دوم را کسب کردیم. مقام اول به دانشگاه آزاد اصفهان رسید؛ اما ما چیزی را از دست ندادیم. زیرا تیمی بودیم که تا قبل از مسابقات دنبال ۱۵ میلیون پول می‌دویدیم و خیلی وقت‌ها از جیب خودمان هزینه کردیم تا به فینال برسیم.

 از فریاد خوشحالی با اولین قدم‌های ربات، تا انفجار بامدادی در دانشگاه!

هیچ‌گاه خودمان را آن‌قدر نزدیک به قهرمانی نمی‌دیدیم

بعد از تایلند شرایط برای تیم شما چه‌طور پیش رفت؟

ما در آن سال، مسابقات جهانی خاصی را پیشِ رو داشتیم؛ کشور برگزار کننده این مسابقات هم کانادا بود. بعد از مسابقات آسیایی، یک‌بار دیگر در مسابقات Iran Open نشان داده بودیم که حریفی تمام‌عیاریم و حتی تیم MRL قزوین نتوانست ما را شکست دهد. ما در ایران و آسیا اعتبار داشتیم و بدین باور رسیده بودیم که می‌توانیم در مسابقات جهانی مقام کسب کنیم. در آن سال، تیم Nimbro آلمان هم در بخش Tean Size شرکت نکرده بود و ما بخت اول قهرمانی بودیم. بخت‌های بعدی هم بعد از ما، MRL قزوین و اوچیرو اندونزی بودند.

در همین اثنی، یک‌بار دیگر در اصفهان رئیس دانشگاه تغییر کرده بود و دکتر احمد آذین آمده بودند. ما تا دقیقه ۹۰ هم‌چنان منتظر حمایت دانشگاه برای اعزام بودیم. دکتر پیام نجفی [رئیس وقت دبیرخانه هیأت امنای دانشگاه آزاد استان اصفهان] حاضر به حمایت از ما شدند اما سایر بخش‌ها کماکان مشکلاتی را در مسیر اعزام ایجاد می‌کردند. چون کانادا در ایران سفارت نداشت، برای اخذ ویزا مجبور بودیم یک‌بار به ترکیه سفر کنیم و سپس سفر اصلی را انجام دهیم؛ پس ما، یک مسابقه ۲ سفره را در پیش داشتیم! اسپانسر را هم خودمان پیدا کرده بودیم و محل اقامت و بخشی از هزینه‌ها را تأمین کرده بودند. این حمایت‌ها نه به‌صورت نقدی، بلکه اعتباری بود و اسپانسر محل اسکان و بلیط‌های تیم ما را تأمین می‌کرد. ولی دانشگاه کماکان می‌خواست پول به حساب خودش واریز شود!

آیا مسئولان وقتِ دانشگاه هم می‌دانستند تیم شما چنین بختی در رقابت‌های جهانی دارد؟

مسئولان دانشگاه دقیقاً این نکته را از ما پرسیده بودند و ما هم گفته بودیم که شانس بسیار زیادی برای قهرمانی جهان داریم. هیچ‌گاه خودمان را آن‌قدر نزدیک به قهرمانی نمی‌دیدیم. ما با اطمینان به مسئولان بابت کسب رتبه قول دادیم و تنها درخواست‌مان از دانشگاه، حمایت برای اخذ ویزا بود. دکتر نجفی هم در دبیرخانه هیأت امنای استان اصفهان، برای حمایت از این تیم نامه‌نگاری کردند. اما در بقیه حوزه‌ها، حمایت کافی صورت نگرفت.

ما حتی حاضر بودیم در ازای حمایت مالی دانشگاه برای اخذ ویزا، مبلغ تعهدات مالی اسپانسر را خودمان به عنوان ضمانت، به حساب دانشگاه بریزیم و بعد از پایان سفر و اتمام تعهدات اسپانسر، این پول را پس بگیریم! دانشگاه تا دقیقه ۹۰ ما را دواند و اواخر فروردین ۱۳۹۸ بود که گفتند می‌توانید بروید؛ درحالی‌که موعدی که سفارت کانادا برای صدور تضمینی روادید تعیین کرده بود، به پایان رسیده بود. بعد از این اتفاق، دانشگاه دستِ پیش را گرفت و گفتند که ما می‌خواستیم شما را به مسابقات اعزام کنیم ولی خودتان نخواستید! از این‌جا بود که از کارِ پژوهشی زده شدیم.

اهمال مسئولان، بلیط قهرمانی در کانادا را از ما گرفت

واکنش شما نسبت به این شرایط چه بود؟ برای رقابت‌های سال‌های بعد چه کردید؟

تصمیم گرفتیم نه آن سال و نه در هیچ کدام از سال‌های بعد، دیگر در مسابقات جهانی شرکت نکنیم. اتفاق جالب در مسابقات جهانی کانادا این بود که تیم MRL دانشگاه آزاد قزوین در این رویداد به شانس سوم قهرمانی یعنی اوچیرو اندونزی باخت و دوم شد. ولی ما که بخت اول مسابقات جهانی بودیم، نتوانستیم شرکت کنیم. من به یاد دارم تیم اندونزی در مسابقات جهانی ژاپن اصلاً ربات‌شان روشن نشد و راه نمی‌رفت!

آخرین رویدادی که از طرف دانشگاه آزاد اصفهان شرکت کردیم، سال ۲۰۱۸ در مسابقات قهرمانی آسیا به میزبانی کیش بود که مجدداً این‌جا هم تیم ۸ نفره ما را با ۷ میلیون تومان بودجه به کیش فرستادند! تک‌تک اعضای تیم از جیب خودشان هزینه کردند تا به این مسابقه برسیم. ما در این رویداد، بعد از MRL قزوین دوم شدیم. شرایط به صورتی بود که مقام آسیایی، یک سال در میان بین تیم ما و قزوین دست به دست می‌شد؛ یک سال آن‌ها اول می‌شدند و سال بعد ما! بعد از مسابقات کیش، دیگر در هیچ مسابقه‌ای از طرف دانشگاه آزاد اصفهان شرکت نکردیم. اعضای تیم، هر کدام کار اقتصادی خودشان را شروع کردند و از فضای پژوهشی فاصله گرفتیم.

۲ سال از جوانی‌مان را پای تیم رباتیک گذاشتیم

سوای این حواشی، کار در تیم رباتیک از نظر فنی چه چالش‌هایی داشت؟ برای آن‌که یک تیم دانشجویی بتواند خودش را به سطح جهانی برساند باید چه روندی را طی کند؟

ما برای رسیدن به کلاس جهانی، ۲ سال از عمرمان را شبانه‌روز در دانشگاه گذاشتیم. ۲ سال از بهترین تفریحات و تعطیلات مختلف گذشتیم و جوانی‌مان را برای تیم رباتیک صرف کردیم. من عکس‌هایی دارم که چهره ما را بعد از ۱۴ روز کار پیاپی در دانشگاه نشان می‌دهد! در تمام این شب و روزهایی که بر ما گذشت، اتفاقات مختلف و عجیبی را به چشم دیدیم؛ از انفجار باتری ربات در سالن فردوسی دانشگاه [محل تمرین] در ساعت ۳ بامداد! تا روزهایی که با کمال خستگی، مجبور بودیم تلاش کنیم تا آمادگی لازم را برای مسابقات داشته باشیم.

پس نمی‌توان گفت این کار سختی ندارد؛ اما این سختی شیرین است! اگر در حال حاضر موقعیت شغلی و علمی مناسبی دارم، نتیجه کار در تیم رباتیک است. سجاد پورمعمار روزی که از دانشگاه می‌رفت و تیم رباتیک را تحویل می‌داد، به ما که نوقدم بودیم گفت وقتی از بیرون نگاه می‌کنید شاید تصور کنید که کار راحتی است اما وقتی وارد شوید، تازه متوجه سختی‌ها خواهید شد.

رباتیک، کار بر روی لبه تکنولوژی است

به نظر شما چرا کار در تیم رباتیک چنین سختی‌هایی دارد؟

پس از ورود به تیم رباتیک متوجه شدیم که فعالیت در این حوزه، کار بر روی لبه تکنولوژی [Edge Technology] است. رباتی که ما طراحی و تولید می‌کنیم خودش می‌بیند، تصمیم می‌گیرد و انجام می‌دهد! ما هیچ کنترلی از بیرون بر روی ربات نداریم. پس این کار جدای از سختی‌ها، لذت بسیار زیادی هم دارد. هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم آن ساعتِ ۳ بامدادی که باتری ما منفجر شد، حدوداً ۱ ساعت قبل‌تر، ربات‌مان برای اولین‌بار قدم برداشت! من از شدت خوش‌حالی چنان فریادی زدم که هرگز از یاد نمی‌برم. این لذت را هیچ‌کس تا زمانی که تجربه نکند، درک نخواهد کرد.

 از فریاد خوشحالی با اولین قدم‌های ربات، تا انفجار بامدادی در دانشگاه!

شاید بتوان گفت حسی مثل تولد و راه رفتن یک کودک است.

شاید حتی فراتر از تولد یک بچه باشد! در به دنیا آمدنِ یک نوزاد، پدر و مادر تقریباً هیچ کنترلی بعد از بارداری ندارند. اما ما در آن لحظه خدایی می‌کردیم! قصد کفر گفتن ندارم، ولی ما مخلوقی را خلق کرده بودیم که توانایی راه رفتن داشت! در آن لحظه هیچ چیز دیگری برای‌مان مهم نبود. آن لحظه از عمرم را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. چون ثمره ماه‌ها تلاش و کار بی‌وقفه بر روی لبه تکنولوژی را دیدیم.

تمام درس‌های دانشگاه را عملاً تجربه کردیم

فکر می‌کنید این مسیر با تمام چالش‌هایی که بیان کردید، آیا ارزشش را داشت؟

قطعاً ارزش داشت! نه فقط برای من، بلکه برای همه افرادی که حتی به‌طور کوتاه‌مدت با تیم ما همراه بوده و شاید تنها یک مسابقه را شرکت کردند هم تجربه ارزشمندی بود. همه چیز در این کار، ارزش داشت؛ از مدیریت زمان و بودجه تا مهم‌ترین نتیجه‌اش که آموختن عملی تمام درس‌هایی بود که خوانده بودیم و مجال آزمایش کردنش را حتی در آزمایشگاه‌های دانشگاه نداشتیم؛ در تیم رباتیک، تمام آموخته‌های درسی را خودمان به‌طور عملی پیاده می‌کردیم. کار ما تفریحی نبود و حتماً باید به نتیجه می‌رسیدیم؛ همین نکته، تلاش ما را در دوچندان می‌کرد. به نظر من خروجی تیم ما بسیار مطلوب بود و امروز هم هر کدام از اعضای تیم، فعالیت اقتصادی خودشان را دارند و اعتبار کسب کرده‌اند.

پروژه‌های سخت‌افزاری آلمانی‌ها را در ایران انجام می‌دادیم

شخصاً چه مشاغلی را پس از ورود به تیم رباتیک تجربه کردید؟

اوایل برای این‌که بتوانیم هزینه‌های تیم رباتیک را تأمین کنیم در همان مسابقات ژاپن با یک شرکت آلمانی که در قسمت جانبی مسابقات غرفه گرفته بود آشنا شدیم. ما پروژه‌های سخت‌افزاری آلمانی‌ها را در ایران انجام می‌دادیم؛ طراحی و کار از ما بود و به آلمان ارسال می‌کردیم و به نام آن‌ها استفاده می‌شد.

بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که درآمدمان از سخت‌افزار کافی نیست و باید سراغ حوزه نرم‌افزار هم برویم؛ سخت‌افزار رشته‌ای است که در ایران بسیار مظلوم واقع شده و همه نگاه‌ها به نرم‌افزار است. اما در دیگر کشورها این‌گونه نیست؛ برای مثال، ما اکنون با قطر مراوده داریم و هنگامی که می‌گوییم در تیم‌مان متخصص سخت‌افزار داریم، بسیار تعجب و البته استقبال می‌کنند. متأسفانه در ایران به سخت‌افزار اهمیت لازم را نمی‌دهند؛ به همین دلیل مدتی سراغ نرم‌افزار رفتیم و اعضای تیم‌مان پلتفرم‌های خودشان را درست کردند.

در حال حاضر، ۲ نفر از هم‌تیمی‌های‌مان در حوزه سخت‌افزار کار می‌کنند؛ مثلاً جواد رحمانی به عنوان طراح ارشد سخت‌افزار با «میدوریا» کار می‌کند که بزرگ‌ترین تولیدکننده تجهیزات مهندسی پزشکی در ایران است. محمدحسین رضایت که مدتی در حوزه امنیت کار می‌کرد، اکنون شرکت خودش را در همین حوزه تأسیس کرده است. امید مهدی‌زاده نیز به کانادا مهاجرت کرد و محمد جان‌نثاری هم در حوزه خدمات پس از فروش «اپل» فعالیت دارد. بقیه دوستان مثل سروش عبداللهی نیز همراه با من در شرکتِ خودمان یعنی «چمدون» کار می‌کنند. من علاوه بر چمدون، با «ایرانیکارت» نیز همکاری دارم و در خارج از ایران نیز با شرکت‌هایی در سوئد و سایر کشورها کار می‌کنم.

در تکنولوژی عقب‌ماندگی داریم/ صنعت از دانشگاه عقب‌تر است

به مهاجرت فکر می‌کنید؟

 تا ۲ سال قبل فکر می‌کردم در ایران می‌مانم، ولی امروز نه!   

چرا؟

اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم کشور دچار وضعیت دشواری‌ست. آن طرف، برای ما خیلی گلستان‌تر است! من در ایران درآمد خوبی دارم اما از نظر لذت کار این‌طور نیست. در کشورهای دیگر، در برخی موقعیت‌ها می‌توانیم کارهایی انجام دهیم که همان حوزه در کشور ما بسیار دچار عقب‌ماندگی است. در حوزه تخصصی من تکنولوژی موجود در کشور، شاید حداقل ۵ یا ۶ سال با دنیا فاصله دارد. خیلی از افراد را می‌شناسم که بر علومی تسلط داشتند که به درد کشور نمی‌خورد. متأسفانه در برخی حوزه‌ها عقب‌ماندگی داریم.

چه راه‌حلی برای این مشکل وجود دارد؟

پرسش بسیار سختی است؛ به این پرسش، حتی می‌توان از دید جامعه‌شناختی نگاه کرد. باید مشکلات را به‌طور کلان تحلیل کنیم تا بتوانیم پاسخ مناسبی بدهیم. اما اگر بخواهم صورت مسأله را ساده‌تر کنم، می‌توان به ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه اشاره کرد. این نکته آن‌قدر بیان شده که از نظر خیلی‌ها، شعاری و کلیشه‌ای‌ست! ولی واقعیت این است که صنعت در ایران به حدی نرسیده که دانشگاه بتواند به آن کمک کند. این‌جا صنعت هنوز به‌طور سنتی اداره می‌شود.

جوانان مهاجر ایرانی، لیدر Nimbro آلمان هستند

با وجود عدم تناسب بین حوزه دانش و صنعت، به‌ نظرتان دانشگاه باید تغییر کند یا صنعت؟

هر دو! نظام آموزشی هم مشکل دارد و دانشگاه بی‌نقص نیست. اما تغییراتی که صنعت باید به خود ببیند، بیش‌تر است. گاهی فرآیندهایی را در صنعت می‌بینیم که تکنولوژی آن حداقل ۱۰ سال قدمت دارد؛ آن هم درحالی‌که دنیا هر روز در حال دگرگونی‌ست. دانشگاه، خود را تقریباً هم‌پای تحولات علمی به روز می‌کند؛ اما صنعت قدیمی است. جوان ایرانی به خود می‌گوید اگر به‌سوی صنعت بروم پس مدرک‌ام چه کاربردی دارد و اگر به‌سوی دانشگاه بروم پس چه شغلی باید داشته باشم؟ در برخی حوزه‌ها به جایی رسیده‌ایم که اگر کسی بخواهد کار اقتصادی کند، باید درس را بی‌خیال شود! اگر هم بخواهد کار علمی روزآمد کند، دیگر به کارهای فنی علاقه نشان نمی‌دهد و نهایتاً تدریس خواهد کرد. این تعادل بین صنعت و دانشگاه در ایران هنوز نتوانسته شکل بگیرد.

بسیاری از اعضای تیم رباتیک دانشگاه آزاد اصفهان و قزوین، به همین دلیل از ایران رفتند. متأسفانه اعضای توان‌مند تیم‌های بزرگی مثل «باسط پژوه» که زیرمجموعه شرکتی الکترونیکی به مدیرعاملی دکتر اسفندیار بامداد بودند هم مهاجرت کرده‌اند؛ باسط پژوه، یکی از تیم‌های قدرت‌مند ایران بود و دانشگاه پنسیلوانیا فقط برای رقابت با این تیم در مسابقات شرکت می‌کرد. ما که این‌قدر از تیم Nimbro آلمان تعریف می‌کنیم، اعضای Nimbro همان اعضای سابق باسط پژوه هستند! الان مجتبی حسینی مسئول پردازش تصویر و رفتار ربات Nimbro و حافظ فرازی هم لیدر این تیم است!

از تولید چوب بستنی تا کنترل فیلتر دیالیز، همه سرریز دانشِ رباتیک‌اند

تقریباً همه ما هر از گاهی خبر موفقیت تیم‌های ایرانی در مسابقات جهانی رباتیک را شنیده‌ایم. اهمیت این موضوع شاید چندان برای مخاطبان ملموس نباشد. پیش‌تر گفتید که بر لبه تکنولوژی کار می‌کردید. این تلاش‌ها در حوزه رباتیک دقیقاً چه فایده‌ای برای کشور دارد؟

اگر اغلب صنایع به‌طور سنتی مدیریت نشده و هم‌پای کارِ علمی ما جلو می‌رفتند، این رتبه‌ها می‌توانست صنعت را ده‌ها پله جلو ببرد.

مشخصاً مقصود شما کدام صنایع است؟

می‌توانم بگویم همه صنایع! در لیگ رباتیک در بخش ربات‌های انسان‌نما، هم بر روی پردازش تصویر و هم در حوزه هوش مصنوعی کار می‌کنیم. من زمانی در شرکتی به نام «نوین ایلیا» در اصفهان کارآموزی کردم که نماینده یک شرکت آلمانی بود و تقریباً اکثر کاربردهای رباتیک در صنعت را در این شرکت دیدم. ربات‌ها در این شرکت هم در خط تولید بودند و هم کار پردازش تصویر را انجام می‌دادند. ربات‌های پردازش تصویر در انتهای خط تولید کارخانه با سرعت و دقت بسیار خوبی محصول را از نظر دارا بودن کیفیت لازم چک می‌کرد. یکی از کارهایی که این ربات انجام میداد، مرتب کردن [Sorting] چوب بستنی بود. شاید به نظر شما مرتب کردن چوب بستنی بی‌اهمیت باشد! ولی تولیدکننده برای همین محصولِ ساده باید سختی‌های زیادی بکشد و اگر به جای ربات، این فرآیند به انسان سپرده شود، هم سرعت و هم دقت افت محسوسی می‌کند!

پروژه سنگین‌تری که در آن حضور داشتم کنترل کیفیت فیلتر دستگاه دیالیز خون بود؛ این پروژه عملاً با جان انسان‌ها سر و کار داشت و ربات دقت کارمان را بسیار افزایش می‌داد. من در این پروژه پردازش تصویر را به‌طور کامل یاد گرفتم. متأسفانه همین شرکت‌های معدودی هم که از دانش رباتیک استفاده می‌کنند، بیش‌تر فعالیت‌شان به سفارش خارج از کشور است. شاید زمانی کار برای ایران هم جذاب بود اما بعد از خروج آمریکا از برجام، طرف‌های خارجی از ایران رفتند و از کارِ متخصصانِ این شرکت‌ها هم علی‌رغم تمایل‌شان، در بازار ایران هیچ استفاده‌ای نمی‌شود. عقب‌ماندگی صنعت از دانشِ روز، دقیقاً همین‌جا خودش را نشان می‌دهد.

شرکت خودروسازی تسلا که اسمش را بارها شنیده‌اید، یکی از محصولاتِ رباتیک است. مفهوم اسمارت سیتی و اسمارت هوم [شهر و خانه هوشمند] نیز چیزی فراتر از رباتیک نیست. رباتیک با نیاز صنعت و زندگی مردم، کاملاً گره خورده است.

رسالت دانشگاه فقط صدور مدرک نیست!

به جوانان هم‌رشته‌تان خصوصاً در حوزه برق، الکترونیک و کامپیوتر چه توصیه‌ای دارید؟

جوانان علاقه‌مند باید کار واقعیِ پژوهشی و علمی کنند؛ خوب درس بخوانند اما به نمره کلاسی اکتفا نکنند. خود را با عناوین نهادهای دانشجویی هم دلخوش نکنند. درس بخوانند، مقالات و محتوای آموزشی را مرور کنند و برنامه‌نویسی یاد بگیرید.

برای مسئولان هم توصیه‌ای دارید؟ شما هم درس و مقاله خواندید، هم برنامه‌نویسی آموختید؛ اما مشکلاتی را تجربه کردید که نه در صنعت، بلکه در دانشگاه بود!

به مسئولان دانشگاهی می‌گویم از ما که گذشت، اما برای برای آینده، کار پژوهشی را منحصر به مقاله و پایان‌نامه نویسی ندانید. در اغلب دانشگاه‌های ایران وقتی از پژوهش‌گران می‌پرسیم کار پژوهشی شما چه بوده، می‌گویند در این نیم‌سال فلان تعداد مقاله و پایان‌نامه داشتیم! نمی‌گویم مقاله‌نویسی خوب نیست، اما کار علمی ابعاد دیگری هم دارد! حرف من به مسئولان دانشگاهی این است که آزمایشگاه‌های دانشگاهِ خودتان را جمع نکنید! بلکه بر تعداد آن بیافزایید تا دانشجو در آزمایشگاه تجربه کسب کند. از طرفی ارتباط پژوهش‌گران با دنیا هم به علت افزایش هزینه‌های ناشی از افت ارزش پول ملی، بسیار سخت شده و مسئولان باید فکری برای این مسأله کنند.

هم‌چنین «روحیه علمی» باید به نهادهای علمی کشورمان بازگردد. من بعد از مسابقاتی که تیم معروف «ربان» فرانسه در آن قهرمانِ بخش Kid Size شد، در جمعی دوستانه سؤالاتی درباره ربات و سرویسی که از آن استفاده می‌کردند پرسیدم؛ آن‌ها بدون کوچک‌ترین کم و کسری برای من همه چیز را تعریف کردند و اطلاعات فنی را در اختیارم گذاشتند. من که تعجب کرده بودم، از آن‌ها پرسیدم که با خودتان فکر نمی‌کنید اطلاعاتی که به من می‌دهید را پیاده می‌کنم و سال بعد اول می‌شویم؟! در پاسخ گفتند که اگر قرار است سال بعد با همین دانشِ پایه و اطلاعاتی که در اختیارتان گذاشتیم اول بشوید و پیشرفته‌تر از ما کار کنید، پس ما قطعاً داریم راه را اشتباه می‌رویم و حق شماست که اول بشوید! این رویکرد و روحیه علمی، در دانشگاه‌های ما دیده نمی‌شود. حل این مشکلات برعهده دانشگاه است؛ رسالت دانشگاه که فقط صدور مدرک نیست؟!

از فریاد خوشحالی با اولین قدم‌های ربات، تا انفجار بامدادی در دانشگاه!

نباید برای بودجه پژوهشی التماس کنیم

دقیقاً چه اتفاقی باید رخ دهد تا دانشگاه از نظر شما به رسالت اصلی خود عمل کرده باشد؟

باید از پژوهش‌گران حمایت شود. ما نباید برای نیازهای علمی خود و برای بودجه به دانشگاه التماس کنیم! شما را به خدا قسم، دانشجویی که کار پژوهشی می‌کند را اذیت نکنید و به حاشیه نرانید؛ پژوهش‌گر نیاز به تمرکز و آرامش دارد تا بتواند محصول علمی تولید کند. دانشگاه باید تکلیف و وظایفش را در قبال پژوهش‌گران روشن کند؛ کما این‌که پژوهش‌گران هم وظایفی دارند. اگر این مسائل حل شود، شاید دانشگاه بتواند مولد یک صنعتِ پیشرفته در کشورمان باشد. مقصود من، دانشگاه به‌خصوصی نیست؛ من سعی می‌کنم همه دغدغه‌ها را بگویم تا مشکلات اصلاح شود. اعضای تیم ما شاید دیگر هرگز به دانشگاه برنگردند. اما خواهش می‌کنم آیندگان را از کار علمی زده نکنید. شایستگان را ببینید و شایسته‌سالاری کنید.

احترام بگذارند تا مهاجرت نکنیم

حس می‌کنم شاید اغلب چالش‌های شما به زنجیره‌ای از تصمیمات غلط در گذشته بازمی‌گردد که پژوهش‌گر عزیز ما را ناراحت کرده است.

فقط ناراحتی نیست؛ بلکه ناامید و بی‌انگیزه کرده است. پژوهش‌گر می‌بیند که اگر این‌جا بماند هیچ اتفاقی نمی‌افتد. پس مدارکش را می‌گیرد و با مهاجرت، در بهترین دانشگاه‌هایی که برای کارش احترام قائلند پژوهش می‌کند. در تلویزیون برنامه‌ای از پرفسور چرمهینی دیدم که می‌گفتند وقتی در فلان شرکت خارجی بودند، بابت انجام پروژه به ایشان یک عدد پلیور و به دیگران پول می‌دادند! دیگر گذشت آن زمانی که بخواهند به مهاجرِ متخصص پلیور بدهند! کشورهای مهاجرپذیر به نقطه‌ای رسیده‌اند که می‌گویند اگر تو می‌توانی به ما کمک کنی، ملیت‌ات اصلاً مهم نیست و قدر کار تو را می‌دانیم! کشوری مثل هلند با هزینه‌ای که در کشور خودشان شوخی محسوب می‌شود اما برای متخصص ایرانی جذابیت دارد، نیروی کار ما را می‌برد. کشور باید به متخصصانش احترام بگذارد و امکانات بدهد، تا نخبگان مهاجرت نکنند.

کشوری موفق است که استعدادهایش را حفظ و حمایت کند

به عنوان پرسش آخر، بعد از سال‌ها تجربه در دانشگاه، اگر معاون پژوهش یا رئیس دانشگاه بودی، چه تصمیماتی می‌گرفتی؟

اگر معاون پژوهشی بودم آزمایشگاه‌ها را حفظ می‌کردم. مثل شهید ستاری، گاهی از خودم می‌زدم، اما نمی‌گذاشتم آزمایشگاه بخوابد. حاضر بودم نانی که قرار است در دهان خودم بگذارم را نخورم، ولی کار پژوهشی متوقف نشود. اگر رئیس دانشگاه بودم هم به چنین معاونی بها می‌دادم! کاری که فردی مانند دکتر موسی خانی در دانشگاه آزاد قزوین کرد بسیار ارزشمند بود. من زمانی که در تیم رباتیک دانشگاه آزاد اصفهان بودم، ۲ دانش‌آموز توان‌مند در حوزه رباتیک را به عضویت تیم درآورده بودم. یکی از آن‌ها اصلاً در کنکور شرکت نکرد و ابتدا به کره‌جنوبی و سپس به آمریکا رفت. دیگری هم علی‌رغم توان علمی خوبی که داشت، گفت کنکور نمی‌دهد و به‌جای دانشگاه دولتی می‌خواهد به دانشگاه آزاد قزوین برود زیرا از رباتیک حمایت می‌کند! ما هرچه اصرار کردیم که همین امکانات را در اصفهان برایت می‌گیریم بی‌فایده بود و نهایتاً در دانشگاه آزاد قزوین ثبت‌نام کرد.

درحالی‌که تمام توجه برخی از دانشگاه‌ها بر روی جذب درآمد و پول است، به نظر من راه‌های درآمدزایی در دسترس‌تری هم هست؛ دانشگاه می‌تواند با حمایت از پژوهش و فناوری و همکاری با صنعت، محیط جذابی را برای جوانان بسازد. مثلاً «طرح پویش اشتغال» که از دانشگاه آزاد اصفهان شروع شد، به نظر من طرح بسیار مفید و مثمرثمری است. اگر من رئیس یک دانشگاه بودم، به جای کمیت‌گرایی، تمام فکرم را روی جذب استعدادها ‌می‌گذاشتم. با وجودِ رقابت جدی تکنولوژیک در جهان، کشوری موفق است که بتواند استعدادهایش را حفظ و حمایت و سرریز علمی دانشگاه را وارد صنعت کند.

خبرنگار: مهدی حمزه

انتهای پیام./

کد خبر: 1187512

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =