یک روانپزشک، می‌گوید: برخی زنان اگر خشونت فیزیکی را تجربه کنند، خودشان را قربانی خشونت می‌دانند. اما اگر خشونت جنسی و روانی باشد گاهی حتی نمی‌دانند که قربانی خشونت هستند.
به گزارش ایسکانیوز و به نقل از خبر آنلاین ،در كنار خشونت‌های رفتاری و گفتاری كه هر كدام از ما ممكن است در سطح شهر با آنها مواجه شویم، عده‌ای هستند كه حتی در محیط خانه هم از این پرخاشگری‌ها در امان نیستند و در اصطلاح دچار «خشونت خانگی» محسوب می‌شوند. اگرچه بخش زیادی از این خشونت‌های خانگی پنهان می‌مانند، اما ممكن است تنش‌های روحی، كبودی‌ها و زخم‌ها بالاخره پرده از این اتفاق بردارند.
در چنین شرایطی، اگر یكی از اطرافیانمان دچار خشونت خانگی بود، باید چه كار كنیم؟ برای كاهش و مقابله با همسرآزاری و خشونت خانگی، كه اغلب زنان را شامل می‌شود، می‌توان كاری كرد؟ تا رسیدن به مراحل قانونی و حقوقی، چطور باید با قربانیان همسرآزاری مواجه شویم و به آنها كمك كنیم؟
دكتر مریم رسولیان، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در این زمینه توصیه‌هایی دارد. متن كامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.


خشونت خانگی



با توجه به تحقیقاتی كه در زمینه خشونت علیه زنان داشته‌اید، بیشترین خشونت‌ها چه مواردی هستند؟
انواع خشونت‌هایی كه تعریف شده شامل حال زنان ایرانی هم می‌شود؛ خشونت‌های فیزیكی، روانی، جنسی و سایر خشونت‌های دیگر. اما مساله اینجاست كه گاهی تعریف افراد هر جامعه با تعریفی كه در سایر جوامع از خشونت وجود دارد فرق دارد به طوری كه ما تحقیقی انجام دادیم و متوجه شدیم در بیشتر موارد، زنان ما اگر خشونت فیزیکی را تجربه کنند خودشان را قربانی خشونت می‌دانند اما اگر خشونت جنسی و روانی باشد گاهی حتی نمی‌دانند که قربانی خشونت هستند.


تفاوتی بین خشونت‌ علیه زنان ایرانی و زنان در سایر كشورها وجود دارد؟


تفاوتی در نوع فیزیكی خشونتی كه علیه زنان صورت می‌گیرد، وجود ندارد اما درباره خشونت‌های روانی با توجه به نوع فرهنگ‌، تفاوت‌هایی وجود دارد مثلا این كه در اینجا بیشتر شامل محدود كردن در رفت‌وآمد یا منع از انجام اقدامات گوناگون می‌شود ولی در كشورهای اروپایی كه آزادی افراد بیشتر است به عنوان مثال در اختیار گرفتن منابع مالی زنان و خشونت اقتصادی علیه آنها را شامل می‌شود.


خشونت‌هایی كه در محیط خانه انجام می‌شود، به دلایلی مثل ترس و از دست رفتن آبرو پنهان می‌ماند. اگر با چنین مواردی مواجه بودیم چطور می‌توانیم به این افراد كمك كنیم؟
قدم اول این است كه شنونده خوبی باشیم و برای این افراد فضای امنی ایجاد كنیم كه بتوانند مشكلاتشان را با ما در میان بگذارند و درددل كنند. این که زنان در بسیاری از موارد خشونت‌هایی که علیه آنها صورت می‌گیرد را پنهان می‌کنند صرفا به این دلیل نیست که آبروی همسرشان نرود بلکه به این دلیل است که مورد قضاوت قرار می‌گیرند مثلا به آنها گفته می‌شود بی‌عرضه هستند یا این که خودشان مقصرند. باید توجه داشته باشیم كه اصلا نباید آنها را محكوم كرد، نباید قربانیان خشونت خانگی و همسرآزاری را مقصر شمرد و آنها را تحقیر كرد. آنها در این شرایط احساس شرم و شكست دارند و نباید این افكار و حالات را در آنها تشدید كنیم. باید با آنها همدلی و همراهی كرد. لازم است بدانیم شاید این حرف‌ زدن‌ها نتواند كار عملی زیادی برای قربانیان خشونت خانگی انجام دهد اما برای این افراد بسیار مهم است و می‌تواند به آنها روحیه و اعتماد از دست رفته‌شان را بازگرداند و باعث شود به مراكز درمانی، حمایتی و قضایی برای حل مشكلشان مراجعه كنند. ضمن این كه اگر رفتارهای خشن تكرار شوند نشان می‌دهد كه فرد پرخاشگر دچار اختلال روانی است و باید حتما از او بخواهند به متخصص مراجعه كند.


چطور می‌توان فرد پرخاشگر را به مراكز مشاوره هدایت كرد؟
گاهی این افراد راضی نمی‌شوند از روانشناسان و روانپزشكان كمك بگیرند، در این صورت باید بهترین زمان را انتخاب كرد، آنها را متوجه رفتارشان كرد و از آنها خواست به متخصص مراجعه كنند. در چرخه خشونت، مرحله‌ای هست به نام عذرخواهی از قربانی، درست در این مرحله است كه كسی كه مورد خشونت واقع شده باید از همسرش بخواهد كه برای تكرار نشدن چنین مواردی، از مشاور كمك بگیرد.


اگر فردی كه همسرش را آزار می‌دهد به مرحله عذرخواهی از قربانی نرسید، چطور؟
اگر این شخص بعد از این كه همسرش را مورد آزار قرار داد اصلا دچار عذاب وجدان نشد و به مرحله عذرخواهی نرسید یعنی شخصی است كه همواره پرخاشگر است كه یك مشكل جدی محسوب می‌شود. در این صورت باید از افرادی كه روی او نفوذ دارند یا از نهادهای حمایتی كمك خواست تا از بروز اتفاقات ناگوار بعدی جلوگیری شود.



بهترین واكنش در مقابل فرد پرخاشگر چیست؟
در مواردی كه خشونت‌های خیلی شدید فیزیكی صورت می‌گیرد مهمترین كاری كه فرد باید انجام دهد این است كه از خودش محافظت كند، اگر در آن لحظه فكر می‌كند اعتراض ممكن است فرد پرخاشگر را تهاجمی‌تر كند باید سكوت كند و بعد به فكر راه‌حل باشد، این موضوع بستگی به شخص و موقعیت دارد، باید دید بر اساس شناختی كه از آن فرد وجود دارد او چه واكنشی خواهد داشت. لازم است فردی كه در معرض این آزارها قرار می‌گیرد برای خودش یك طرح ایمنی بریزد مثلا اگر فكر می‌كند در حضور بچه‌ها آسیب كمتری می‌بیند از آنها بخواهد كه تنهایش نگذارند یا اگر احتمال می‌داد خشونت به فرزندان هم سرایت می‌كند، از آنها بخواهد در چنین مواقعی در اتاقشان بمانند. تا زمانی كه این موضوع به صورت ریشه‌ای برطرف شود، باید به هر نحوی شده كاری كرد از تنش‌ها كمتر شود؛ اما فرد قربانی باید بداند این راه‌حل‌ها موقتی است و باید به فكر حل دائمی مشكل بود.


خانواده‌ها می‌توانند در كاهش یا افزایش خشونت خانگی نقش داشته باشند؟
این یك مساله فرهنگی است. متاسفانه حتی در باور بعضی از زن‌ها اینطور نقش بسته كه مردانگی مترادف است با خشم و اعمال قدرت، این الگوها همان الگوهای خشونت است. اینكه در خانواده اجازه داده شود فرزند پسر نسبت به خواهر بزرگتر یا كوچكترش اعمال نفوذ داشته باشد و آنها را تحت كنترل بگیرد، این كه به دخترانمان بگوییم هرچه شوهرت گفت تو نباید چیزی بگویی و باید بسوزی و بسازی، این كه آموزش‌های لازم در زمینه‌های گوناگون فقط شامل پسرهای خانواده شود و دختران ناتوان و بی‌سواد و ناآگاه رشد كنند یا حتی این كه با حمایت‌های بیش از اندازه بخواهیم دختران را از قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری بازداریم، همه اینها می‌تواند در آینده به یك خانواده متشنج و سرشار از آسیب منجر شود. بهتر است كاهش خشونت را در تربیت فرزندانمان شروع كنیم و به این منظور لازم است باورهای غلطی كه در بزرگسالان درباره خشونت خانگی وجود دارد از بین برود.


به این باورهای غلط اشاره می‌كنید؟
باورهای غلطی مانند این كه گفته می‌شود زنان زیادی درگیر این موضوع نیستند، کتک زدن ناشی از عصبانیت لحظه‌ای است، خشونت خانگی فقط در طبقات پایین اجتماعی رواج دارد، خشونت خانگی نباید افشا شود و به خارج از خانه درز كند، کسی که خشونت می‌ورزد عادتی دارد که درمان نمی‌شود یا این كه این درگیری‌ها بین زن و شوهر است و نباید دخالت کرد. نکته مهم این است که خشونت باید افشا شود و افشاگری درباره خشونت می‌تواند از تکرار آن کم کند.


شناختن مصادیق خشونت خانگی چقدر می‌تواند از این اتفاق جلوگیری كند؟
ما تحقیقی داشتیم كه نتایج آن نشان می‌داد تنها 24 درصد زنان خودشان را قربانی خشونت می‌دانند در حالی که بر اساس آنچه ما آنها را قربانی خشونت می‌دانیم 60 درصد شامل خشونت واقع می‌شدند. یعنی آنها حتی نمی‌دانستند رفتاری که با آنها می‌شود رفتار نادرست و خشونت‌آمیزی است. بنابراین ضروری به نظر می‌رسد كه در این زمینه آگاه‌سازی شود. البته این چالش هم وجود دارد که وقتی زنان را آگاه کنیم ممکن است افت بهداشت روان ایجاد شود چون فرد به آن شرایط عادت کرده بوده و حالا دیگر می‌داند در شرایط مناسبی نیست؛ پس همزمان با آگاهی‌بخشی به زنان باید به مردان و سایر بخش‌های جامعه هم آموزش داده شود.


105105

کد خبر: 342431

وب گردی

وب گردی