مواد مخدر وام می دهد اما بهره اش خیلی سنگین است/من آقاجون 43 نفر هستم!

نامش جعفر امیری است اما کمتر کسی می داند که اصغر آقا خیاط ماهر محلات جنوبی شهر نامش جعفر است. او تنها یکی از صدها و شاید هزاران فردی است که توانسته پوزه غول اعتیاد را به خاک بمالد و پس از 20 سال تخریب و مصرف کننده بودن سرش را بالا بگیرد و با غرور بگوید :من اصغر هستم یک معتاد و امروز 9 سال و 5 ماه و 22 روز است که پاکم .

زهره حاجیان- ایسکانیوز :این گزارش بیان خاطره ها و تجربیات مردی است که کمتر کسی باور می کرد که روزی با وجود مصرف زیاد مواد مخدر موفق به ترک شود و مصرف کنندگان را تشویق به ترک مواد مخدر کند.

مواد مخدر وام می دهد اما بهره اش خیلی سنگین است

53 ساله است اما شکسته تر از سن واقعی اش نشان می دهد.خیاط است و لباس رزمی برای رزمی کاران و ورزشکاران می دوزد می‌گوید : از اول هم خیاط بودم اما این روزها به سختی می توانم هزینه های زندگی ام را با خیاطی کردن در بیاورم.

اصغر آقا با اشاره به اینکه مصرف مواد مخدر را با خوردن مشروبات الکلی شروع کرد می گوید: از ایام نوجوانی و در زمان رژیم گذشته با دوستانم دور هم جمع می شدیم و مشروبات الکلی می خوردیم و اولین باری که با مواد مخدر آشنا شدم در همان زمان مستی بود پس از آن در شب نشینی های ایام بمباران های هوایی مصرف تریاک برایم عادی شد.

او تاکید می کند: روزها و حتی ماه های اول خوب بود وقتی می کشیدم خستگی برایم بی معنا می شد و به اندازه 4 نفر کار می کردم آن روزها مشکلات زندگی را کمرنگ می دیدم وهمه بخش های زندگی برایم زیبا بود اما نمی دانستم این اول کار است و کم کم ناتوان خواهم شد.

اصغر آقا با بیان معادله ای که مصرف کردن موادش را توجیه می کرد می گوید: 25سال سال پیش 5 هزار تومان هزینه خرید مواد می کردم و در عوض به اندازه 70 هزار تومان کار می کردم و این حالت باعث بوجود آمدن شرایط خوبی در زندگیم می شد. از کار خسته نمی شدم و پول زیادی بدست می آوردم اما هر چه بود مانند آدم های عادی زندگی نمی کردم شب ها تا ساعت 4-3 نیمه شب بیدار می ماندم و مصرف می کردم و تا ساعت 3 بعد از ظهر می خوابیدم و زمانی که به سر کار می رفتم همه مردم از کار برمی گشتند .وضعیت زندگی و خواب و بیداریم به هم ریخته بود و کم کم مستاصل ام می کرد.

او تاکید می کند: کم کم نیاز به مصرفم بیشتر می شد و به سرعت شخصیت اجتماعی ام را از دست می دادم و اقتدار و قدرتم در خانواده زیر سوال می رفت و هر روز که می گذشت شاهد دخالت و تصمیم گیری های اطرافیان در زندگی شخصی خودم بودم اما قدرت مواد بیشتر از قدرت من بود و نمی توانستم کار بکنم.

مگر با حرف زدن عده ای همدرد اعتیاد ترک می شود ؟

اوایل باور نمی کردم دوستی داشتم که زمان مصرف و تخریبش بیشتر از من بود و با ترک مواد و مهمتر از آن حضور در جلسات انجمن معتادان گمنام توانسته بود بر اعتیاد خود غلبه کند او مرتب مرا تشویق می کرد که حتی در حین مصرف سری به انجمن بزنم اما من نمی پذیرفتم و ادعا می کردم که مگر با حرف زدن عده ای از همدردان خودم مگر می شود ترک کرد؟ تا یک روز به یکی از جلسات انجمن رفتم و با شنیدن حرف های صادقانه و فضای دوستانه انجمن به این باور رسیدم و با بستری شدن در خانه و تحمل دردهای کشنده موفق به ترک اعتیاد شدم اما باور کنید اگر به جلسات نمی رفتم دوباره وسوسه می شدم و حتما مواد می زدم .

اگر تصور می کنید که زدن دوباره مواد به معنی تزریق کردن است سخت در اشتباهید کلمه زدن در اصطلاح معتادان به معنی دوباره مصرف کردن است و با کلمه لغزش هم معنی است.

اصغر آقا که همه رهجویانش او را آقا جون خطاب می کنند ادامه می دهد: روزی که با شرکت در جلسه تصمیم به ترک مواد گرفتم چیزی را برای از دست دادن نداشتم چرا که همه قدرت و توانایی و پول و حیثیت و باورهایم را از دست داده بودم نمی توانستم کار کنم و هر کس که کمترین کمک مالی و یا جنسی به خانواده ام می کرد به خودش اجازه می داد برای من و زن و 3 پسرم تصمیم بگیرد حتی تعیین می کردند که این یک کیلو قند را خریده ایم و چه کسانی می توانند از آن استفاده کنند و چه کسانی حق ندارند دست به قند بزنند تحمل این وضعیت برایم سخت و کشنده بود .بالاخره خوابیدم و با درد فراوان و فریادهای بسیار مواد را ترک کردم و با کمک و همفکری راهنمایم سر کار هم می رفتم و کم کم توانستم سر پا بایستم و دوباره شخصیت گمشده ام را پیدا کردم . دوباره شدم اصغری که ادعا می کرد دیپلم دارد و باسوادتر از اطرافیانش است و شروع به بازسازی شخصیت اجتماعی ام کردم.

اوایل کمتر کسی باور می کرد که من موفق به ترک شده باشم گاهی می شنیدم که ترک معتاد فقط با مرگ امکان پذیر است و ممکن نیست کسی که 25-20 سال مواد مصرف می کرده و تک تک سلول هایش با مواد آلوده شده بتواند ترک کند اما این واقعیت اتفاق افتاد و اصغر علاوه بر ترک مواد شد راهنما و مشوق عده بسیاری از معتادان محله.

خودم خوبم اما حال و روز زندگیم خوش نیست

فردا که بیاید 9 سال و 5 ماه و 23 روز از پاک بودن اصغر می گذرد او از این نظر خوشحال است و از اینکه توانسته حتی مصرف سیگار را هم کنار بگذارد به خودش می بالد اما حال و روز زندگیش زیاد خوب نیست . او در خانه ای استیجاری باذ شرایط سخت زندگی می کند خانه ای که سقفش چکه می کند و در هر گوشه از خانه سطل و کاسه ای برای جمع شدن چکه های آب گذاشته اند .

شهلا همسر اصغرآقا می گوید:خدا را شکر می کنم که همسرم توانست مواد و حتی سیگار را کنار بگذارد و از این بابت هزاران بار خدارا شکر می کنم اما زندگی افرادی مانند اصغر که عمر و جوانی و توانایی شان را در راه استفاده از مواد مخدر از بین رفت به این زودی ها درست نمی شود امروز ما فقط یک میلیون تومان ودیعه مسکن داریم و نمی توانیم آن را بیشتر کنیم و با خیاطی کردن و اجاره 600 هزار تومانی و خرج های گران زندگی مانده ایم چکنیم ؟

آقا جون کجایی ؟حالم خوب نیست ...

اصغر آقا این روزها 43 رهجو دارد و توانسته با انتقال تجربیات خود آنها را از مصرف مواد برحذر کند اما لازمه آن روشن بودن همیشگی تلفن همراهش و در صورت نیاز رفتن و حرف زدن با رهجویانی است که عنوان راهنما و آقا جون آنها را دارد و باید هر لحظه از شبانه روز حتی نیمه های شب به افرادی که او را به عنوان راهنما قبول کرده اند سرویس بدهد به این معنی که باز هم اصغر در خانه پیدایش نمی شود باز هم ساعت ها با تلفن با معتادان در حال بهبودی حرف می زند و آنها را دلگرم می کند که پاک بمانند اما این بار کار او ارزشی است کاری که هدف آن کمک و یاری رساندن به افرادی است که مواد مخدر مستاصلشان کرده بود و امروز نیاز به همدردی و حرف زدن با بزرگتری را دارند و یکی از این بزرگترها اصغر آقا یا همان آقا جون است .

105105

کد خبر: 642811

وب گردی

وب گردی