جهانگردان خارجی قبر گم شده را یافتند

در دوازده کیلومتری جنوب شرقی شهر دزفول، در دل روستای اسلام آباد، آرامگاهی وجود دارد که آن را به "یعقوب لیث صفاری" نسبت می دهند، اما ادعای یک آمریکایی در مورد کتابی خطی که در قبر یعقوب دفن شده است حکایت دیگری از قبر یعقوب لیث نقل می کند.

بیتا حقیقی پور- در دوازده کیلومتری جنوب شرقی دزفول، جاده فرعی وجود دارد که کمتر رهگذر و مسافری مسیر خودروی خود را به آن سمت تغییر می دهد. این جاده به روستایی منتهی می شود به نام اسلام. در این روستا هم آرامگاهی وجود دارد که بنا به برخی شایعه پراکنی های سیاسیِ زمان پهلوی، این آرامگاه را به "یعقوب لیث صفاری" نسبت دادند. کسی که تحولی در شعر و زبان پارسی ایجاد کرد و شاعران را برآن داشت تا به جای زبان عربی به پارسی شعر بگویند. هر چند که برخی از نظریه ها حکایت از آن دارد که پیش از او هم شعر به زبان پارسی سروده شده است.

اما این آرامگاه متعلق به هرکس که باشد خرابه ای است که به دست فراموشی سپرده شده است. آرامگاه یعقوب لیث صفاری که با شماره 2550 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده وضعیت مناسبی ندارد و در ضریح آهنی مقبره آن از چوب صندوق میوه برای اتصال بخشهای مختلف استفاده شده و روی آجرها و دیوار قدیمی آرامگاه هم میخ هایی زنگ زده و تارعنکبوت جلب توجه می کند.

محدحسین حکمت فر، محقق و فعال میراث فرهنگی پس از سی سال تحقیق و فعالیت دریافت که آرامگاه یاد شده مربوط به یعقوب لیث صفاری نیست. به گفته او این آرامگاه مربوط به "شاه ابوالقاسم"، پیر هشتم سلسله کمیلیه است که حدود صد سال پیش بنا شده است در صورتی که لیث صفاری بسیاری پیش از او زندگی می کرده است.

این محقق دو کتاب در این باره نوشته است. کتاب"عارفی بر خرابه های جندی شاپور" که به چاپ رسیده است و کتاب دیگر به نام "یعقوب لیث صفاری" که در دست چاپ است تا در سال جاری به چاپ برسد.

او در این دو کتاب مفصل به شرح جزییات مقبره یعقوب لیث و همچنین زندگی نامه او پرداخته است.

این محقق در گفت وگوی اختصاصی خود با خبرنگار ایسکانیوز توضیح داد که بعد از سی سال مطالعه و تحقیق درباره آرامگاه یعقوب لیث حدود قبر او را در نزدیکی جندی شاپور و گذرگاهی که در زیر زمین وجود دارد پیدا کرده است که البته به دلیل کشت و کشاورزی وسیعی که در این منطقه انجام می شود امکان حفاری هم وجود ندارد.

حکمت فر دلایل مختلفی را دال بر اینکه این آرامگاه متعلق به یعقوب لیث صفاری نیست شرح داد و در برخی موارد روایت هایی را به نقل از برخی اهالی هم بیان کرد.

به گفته او، مهم ترین دلیلی که نشان می دهد این آرامگاه متعلق به یعقوب لیث صفاری نیست وجود گنبد و چله خانی هایی است که در این آرامگاه وجود دارد. گنبد برای بناهای مذهبی و مساجد است و چله خانی مربوط به مکان هایی که متعلق به عارفان است. یک پادشاه هرچند مذهبی باشد اما آرامگاهی به این شکل برای مقام او ساخته نمی شود.

حکمت فر همچنین به شایعه ای مربوط به زمان پهلوی اشاره کرد که این حکومت برای تثبیت قدرت خود و حکومت پادشاهی اعلام کرد که این آرامگاه مربوط به یعقوب لیث صفاری است که برخی از اهالی و بومی ها این شایعه را باور کردند و تا امروز به اغلب رهگذرانی که به این آرامگاه می آیند همین مطلب را می گویند.

اما در مقابل این موارد یاد شده، نقل قول ها و شواهد دیگری وجود دارد که عقلانی تر به نظر می رسد. حکمت فر در توضیح این موارد از دیده ها ملا عبدالکریم نقل قول کرد.

ملا عبدالکریم در سی سال گذشته دارای اسم و رسم بود. روزی هنگام بازگشت از محل چرای بزها، یکی از بزهایش داخل چاهی سقوط می کند و او برای نجات بز به چاه می رود. چاه تاریک بود و او با کبریتی که یکی از اهالی که به کمک او آمده بود فضا را روشن کرد و در داخل چاه دو راهگذر دید و قبری که روی آن راخاک پوشانده بود. او با دیدن این صحنه بز رها شده را فراموش کرد و از چاه خارج شد.

این ماجرا ظاهرا تمام شد تا اینکه در سال 41 یک زن و شوهر آمریکایی که باستان شناس هم بودند به منطقه روستای اسلام آباد وارد شدند و در مورد آرامگاه منسوب به لیث صفاری از بومیان سوال هایی پرسیدند. اما این زن و شوهر در جواب توضیح های اهالی در مورد این آرامگاه گفتند که این موضوع مشکوک است و طبق نقشه ای که آنها دارند این آرامگاه نمی تواند مربوط به لیث صفاری باشد. آنها مدعی بودند که لیث صفاری تنها یک قبر دارد و در قبر، کنار جسد او کتابی سرویانی هم دفن شده است.

اهالی با مشاهده نقشه ای که آن دو آمریکایی در دست داشتند دریافتند که این همان نقطه ای است که عبدالکریم برای نجات بز خود به داخل چاه رفته بود.

رادمان پور ماهک که بیشتر به صورت یعقوب (پسرِ) لیث شناخته می‌شود، یکی از پادشاهان ایران از دودمان ایرانی صفاری بود و بنیان‌گذار این سلسله بود که در سیستان حکومت می‌کرد و مرکز آن در زرنج بود که امروزی در افغانستان قرار دارد. از آنجایی که او یک مس‌گر بود، به «صفار» معروف شد.

بقعه شاه ابوالقاسم یا شاه گردن بلند مربوط به دوره قاجار است و در لالی، شاه آباد سادات واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۶۸۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

105/110

کد خبر: 687973

وب گردی

وب گردی