به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)،امیر کریمی(کارشناس فوتبال)؛ چرخ ویرانهای به نام فوتبال در ایران هنوز هم لنگان لنگان در حال پیشروی هست. یادمان نمیرود همین فوتبال بود که بارها و بارها گسلهای اجتماعی را بهم پیوند داد و شادی و نشاط را بین مردم این مرز و بوم تقسیم کرد، صنعتی که برای ما ایرانیها هیچ وقت تعریف صنعتی بودن پیدا نکرد و همیشه دلی بود و احساسی، حتی در روزگاری که در آن پول روی پول برای بعضی افراد با مناسب گوناگون گذاشته میشود و میلیارد پول خورد جاری در این جریان برای آنها شده. چه بخواهیم چه نه، این پدیده خود را در جای جای این خاک گسترانیده و در عمق، وجود بسیاری از مردم این آب و خاک نفوذ کرده. اصلا خاصیت فوتبال همین هست، حتی اگر فوتبال ملی را هم کنار بگذاریم به بازیهای لیگ برتر که هیچ به همین صعودهای لیگ دو به یک و یا یک به برتر نگاه کنید ، چه شور و غوغایی برای آن شهر ایجاد می کند،چه شور و نشاطی، باقی داستانها توصیفشان دیگر بماند و قس علی هذه.
صعود با فلسفه آلمانی
جام جهانی نهایت فوتبالیها است، نهایتی در غایت آرزوهای یک ملت که فوتبال را با دل و جان دوست دارند. حالا اما حضور در چنین تورنمنتی برای تیمها به نظر دیگر آرزو نیست، چرا که با افزایش سهمیهها و گسترش فوتبال خیلی کشورهای بی نام و نشان تر نسبت به مدعیان هم می توانند در این آوردگاه حاضر شوند، دقیقا برعکس کشور ما. حالا صعود به جام جهانی برای ما در این وضعیت شبیه به یک کابوس که نه در حقیقت آرزو شده، باید در بحرین از چهار بازی، فقط چهار برد را بدست آوریم تا صعود کنیم، کوچکترین لغزشی یعنی دقیقا مرگ.
البته که ما تقریبا به این شرایط را در مقدماتی ۲۰۰۶ هم تحربه کردیم و حتی در روزگاری دورتر خارج کردن استرالیا از گردونه مسابقات کمتر از این داستان نبود، پس به نظر می رسد باید به دنبال ماجراجویی دوباره ای برای این فوتبال باشیم. فوتبالی که تیم ملی آن به قول فلسفه آلمانها متشکل از افسران و سربازان جنگجو تواما شده، پس اتفاقا بهترین فرصت دقیقا همین بازی ها برای ماست که بتوانیم با شکست چهار تیم روبرو در چهار بازی متوالی خودی نشان دهیم و به آسیا بار دیگر فخر بفروشیم و سطح خود را به این قاره کهن خودی نشان دهیم، یادمان باشد ما در روزهای سخت بهتر همیشه نتیجه گرفته ایم.
حمایت
در مورد تمام اتفاقات تیم ملی حرف زیاد است اما الان قطعا وقت نیست، هرچند هر زمان هم زبان به نقد گشاده ایم محکوم به حاشیه سازی بودیم و هر وقت حمایت کرده ایم محکوم به جانبداری رنگی شده ایم، اما صادقانه الان تنها وقت حمایت است، حمایت از لیست اسکوچیچ از تمام شرایط تیم ملی در حال حاضر. باور کنید به مذاق خیلیها خوش نیامده ، اصلا نه خود او بلکه انتخاب های او و مواردی اینچنینی اما یادمان هست و باشد اسکوچیچ در مشکلات تیم ملی بی تقصیر است، نه در مشکلات کیروش، نه در معضلات ویلموتس گیت، نه در رفتن استراماچونی، برانکو و ناکامی کالدرون، اسکوچیچ سر جای خودش بوده و تاثیری نداشته. مقایسه او با هر کدام از این مربیان امر نکوهیده ای هست که شرایط هر کدام بر اساس زمان خود آنها باید سنجیده شود. یادمان نرود حالا که به رزومه اسکوچیچ دایم گیر میدهیم و در بوق کرنا میکنیم، انصافا در چه بحبوحه و گیر و داری او را سکان دار این تیم ملی کردیم. به خاطر داشته باشیم او بدشانس بود که حالا کره شمالی هم حذف شده و حتی تیم دوم هم نمیتواند صعود کند، بعد از کرونا و مشکلات میزبانی این آخرین چاله جلوی پای او و تیم ملی بوده.باور کنید اسکوچیچ در تمام معضلات اینروزهای فوتبال بی تقصیر هست. در آخرباور کنید که انگیزه او برای بردن بیشتر از هر مربی دیگری در این مقطع می باشد، چرا که او هم باید خود و شایستگی خود را ثابت کند هم باید آرزوی هشتاد میلیون را برآورده سازد، با ام تکرار یک باور، چاره ای نیست جز حمایت از او در این مقطع نداریم برای همه فوتبال ما.
انتهای پیام/
نظر شما