به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از قم، حادثه سهمگین محور قدیم سلفچگان به ساوه، یک بار دیگر آنچه سالهاست در حاشیهها گفته میشود را به متن آورد؛ مرگی که در کیلومترها آسفالت کمعرض، قدیمی و بدون استانداردهای بهروز، منتظر نشسته. سه جان باخته؛ یک مرد، یک زن و یک کودک، این بار فقط عدد نیستند. آنها بخش کوچکی از آماریاند که حالا دیگر حافظه جادههای استان را پر کرده. جادههایی که در ظاهر بازسازیشدهاند، اما باطناً همچنان از نبود زیرساختهای ایمن، روشنایی کافی، کنترل سرعت و نظارت دقیق رنج میبرند.
در این حادثه، پراید، خودرویی که بارها در لیست ناامنترین خودروهای داخلی معرفی شده، در مقابل تریلی قرار گرفته است. این دو نام کنار هم در یک جمله، سالهاست زنگ خطر میشوند. در برخوردهای سهمگین جادهای، همیشه ترکیب وسایل نقلیه سنگین با خودروهای سبک، به یک معنا ختم میشود؛ لهشدن، واژگونی، مرگ. اما این پایان ماجرا نیست. مسئلهای که این حادثه را پیچیدهتر میکند، مکان وقوع آن است. محور قدیم سلفچگان به ساوه، از جمله جادههایی است که با وجود اهمیت ترانزیتی و حجم بالای تردد، همچنان با همان مشخصات سالهای گذشته باقی مانده. عرض کم جاده، نبود شانه اضطراری، نقاط حادثهخیز، کمبود علائم هشداردهنده و نور کافی در شب، همه در کنار هم، نقش یک میدان مین بیصدا را بازی میکنند.
در کنار آن، مسأله فرهنگ رانندگی هم هست. هنوز بسیاری از رانندگان وسایل نقلیه سنگین، بدون استراحت کافی یا با سرعت و سبقتهای خطرناک، مسیرهایی را طی میکنند که هر لحظه ممکن است منجر به فاجعه شود. در سوی دیگر، خودروهایی مانند پراید که عملاً از ابتداییترین تجهیزات ایمنی بیبهرهاند، وارد مسیرهایی میشوند که هر سانتیمتر آن میتواند مرز میان مرگ و زندگی باشد.
در گزارشهای رسمی، اغلب علت تصادفها به «بیاحتیاطی»، «عدم توجه به جلو»، یا «تخطی از سرعت مجاز» ختم میشود. اما آیا بیاحتیاطی خود راننده، تنها عامل است؟ اگر جاده ایمن باشد، روشنایی کافی باشد، خطوط و علائم درست نصب شده باشد، نقاط حادثهخیز رفع شده باشد و پلیس راه بر سرعتها و خوابآلودگی راننده نظارت کند، آیا باز هم این میزان مرگ در راهها ثبت میشود؟
این تصادف، تلختر از همیشه، اما آشناتر از آن است که تکانمان دهد. سه نفر از دنیا رفتند، دو نفر راهی بیمارستان شدند و همه ما، برای چند ساعت، دوباره یادمان آمد که جادههای اطرافمان هنوز جای امنی نیستند.
مرگ سه نفر در برخورد پراید و تریلی، اگرچه تکاندهنده است، اما در نظام ثبت آمارهای ترافیکی، تنها یک مورد در میان صدهاست. تصادف در محور قدیم سلفچگان به ساوه، جزئی از یک زنجیره بلند است؛ زنجیرهای از سهلانگاریها، زیرساختهای فرسوده و چرخه معیوبی که بار آن بر دوش رانندگان و سرنشینان سنگینی میکند. اما پس از هر حادثه، مسئولان همان حرفهای همیشگی را تکرار میکنند: افزایش گشتهای جادهای، بررسی مجدد نقاط حادثهخیز، نصب دوربین، فرهنگسازی. کدامیک واقعاً اجرا میشود؟
استان قم، با موقعیت مرکزی و تلاقی مسیرهای مهم کشور، سالانه میزبان میلیونها خودروست؛ از زائران حرم حضرت معصومه(س) گرفته تا کامیونها و تریلیهایی که بار عبور از جنوب به شمال یا شرق به غرب را به دوش میکشند. اما این حجم تردد با وضعیت راههایش همخوان نیست. بسیاری از محورهای مواصلاتی استان از جمله همین محور سلفچگان – ساوه، نه تنها استانداردهای روز دنیا را ندارند، بلکه حتی با ابتداییترین نیازهای یک جاده ایمن مثل خطوط راهنما، روشنایی شبانه، علائم هشدار و پهنای کافی، بیگانهاند.
بسیاری از کارشناسان سالهاست هشدار دادهاند که “ایمنسازی جاده” فقط به معنی آسفالت مجدد نیست. جادهای که شانه خاکی نداشته باشد، در نقاط پرخطر بازطراحی نشده باشد، پیچها و شیبهایش همچنان با الگوهای قدیمی ساخته شده باشد، مثل همان اتومبیلی است که رنگ زدهاند اما ترمز ندارد. آیا واقعاً وقت آن نرسیده که وزارت راه و شهرسازی و سازمان راهداری در نگاه خود به ایمنی بازنگری کنند؟ چند پل عابر پیاده یا تابلو LED یا نصب چندین سرعتگیر ناگهانی، نمیتواند پاسخ دهها کشته سالانه در محورهای قم باشد.
در این میان، نقش آموزش و نظارت هم گم نشده است. پلیس راه بارها بر اهمیت آموزش رانندگی صحیح تأکید کرده اما این آموزش نباید فقط محدود به جلسات کلاس تئوری در زمان دریافت گواهینامه باشد. در کشورهای پیشرفته، آموزشهای تکمیلی رانندگی در بزرگراهها، شرایط اضطراری و تعامل با وسایل نقلیه سنگین، بخش جدی روند آموزش است. در حالی که در ایران، بسیاری هنوز حتی معنی چراغ چشمکزن نارنجی را نمیدانند یا نمیدانند پشت کامیون در شب چه فاصلهای باید بگیرند.
نباید فراموش کرد در تصادف اخیر، پراید هم درگیر بوده است. خودرویی که حتی در تستهای ایمنی داخلی هم نمره قابل قبولی نگرفته. همچنان هزاران پراید و خودروهای مشابه، در جادهها با مسافران بیخبر از خطر، تردد میکنند. توقف تولید آن، تصمیمی نصفه بود؛ چراکه هنوز خیابانها و جادهها از آن پر است و هنوز هم قربانی میگیرد.
در نهایت، تا زمانی که اصلاح اساسی و نه شعاری در سه حوزه زیرساخت، نظارت و آموزش رخ ندهد، باید با هر تصادف، فاتحهای بخوانیم و منتظر سانحه بعدی بمانیم. چون جادهها فراموش نمیکنند، ولی ما فراموشکار شدهایم.
خبرنگار: سیدمیلاد محسنی
انتهای پیام/
نظر شما