آدم باید چند سال در سیاست باشد تا کار کشته شود؟ این سوالی است که در هنگام دیدن نمایش «کابوس حضرت اشرف» از خودم میپرسیدم. نمایش هم که پیش میرفت مدام به این فکر میکردم که درست است شما کارکشته سیاست بشوید اما هرگز کارکشتهتر از خود سیاست نخواهید بود و سیاست به شما غلبه میکند و شما را در خودش حل میکند. این را تاریخ هزاران ساله جهان به آدم میگوید. درست همان کاری که حسین پاکدل با نمایش «کابوس حضرت اشرف» انجام میدهد. تاریخ مسایل جذابی را در خودش دارد و پاکدل هم نشان داده در این زمینه تخصص دارد و میتواند دو ساعت تماشاگر را در صندلیهای تماشاخانهها نگاه دارد و حرفهای خودش را در قالب همان تاریخ به تماشاگر بزند.
اما چرا احمد قوام که روزی در صحنه سیاست حضور داشت این روزها پس از گذشت نزدیک 60 سال در صحنه تئاتر هم حضور پیدا کرده است. چه چیزی در زندگی سیاسی قوام وجود دارد که نویسنده و کارگردان این نمایش را ترغیب کرده تا او را به صحنه بیاورد. هنگامی که زندگی سیاسی او را میخوانید متوجه میشوید که هم زمانه او پر است از فراز و فرودهای اجتماعی و هم خود او فردی است که فضاهای سیاسی بسیاری را تجربه کرده است. در نهایت هم احمد قوام سیاستمداری است که چرخشهای بسیاری داشته است و انسانی تک بعدی نیست. همه اینها باعث شده تا او یک شخصیت دراماتیک برای نمایش «کابوس حضرت اشرف» باشد. کابوسی که قرار است در طول نمایش رویا باشد اما هرچه فضا جلوتر میرود هم برای ایران و هم برای حضرت اشرف و اطرافیانش کابوس شکل میگیرد. کابوس و رویا را به صحنه آوردن شرایط خودش را میخواهد. پیچیدگیهای اجراییای که باید مواظب بود تا همه چیز درهم نشود. اما کارگردان این نمایش توانسته درامش را طوری طراحی کند که تکنیک رویا و کابوس در صحنه بهخوبی به نمایش گذاشته شود. کابوسهایی که هم حضرت اشرف با آن مواجه است و هم کابوسهایی که برای ما و ذهن ما درست میشود. بخشی حساس از تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران به صحنه میآید. شاید این رجوع به تاریخ برای پاکدل نوعی یادآوری باشد. یادآوری اتفاقاتی که در ایران رقم خورده است و اثرات آن همچنان در حافظه تاریخی ما جریان دارد.
تکنیک رویا و کابوس را اگر از کل نمایش فاکتور بگیریم مرور تاریخ را داریم. حسین پاکدل درامش را روایت به روایت پیش میبرد. یعنی او در هر یک روایت یک کنش قرار میدهد و آن را حل میکند و یک بحران دیگر ایجاد میکند و بحران و کنش را به انجام میرساند و باز قصه از شاهی به شاهی دیگر و از دورهای به دورهای دیگر ادامه پیدا میکند. فردی که از دربار ناصری خودش را تا دربار پهلوی دوم میکشاند میتواند فضای پرکنشی را تجربه کرده باشد. همانطور که در تاریخی که قوام از سر گذرانده میبینیم در سالهای حضورش در سیاست 5 بار نخستوزیر میشود. وزیر داخله، وزیر امور خارجه، وزیر مالیه، وزیر جنگ، وزیر عدلیه، فرماندار کل خراسان و سیستان، وکالت مجلس شورای ملی از دیگر مناصب احمد قوام است. کسی که یک بار در زمان پهلوی دوم لقب «حضرت اشرف» را از او دریافت کرد و چندی بعد شاه جوان این قب را از او پس گرفت و باز دوباره لقبش را به او بخشید. وقتی نمایش و زندگی قوام را مرور میکنیم میبینیم زندگی او یک درام است با کنشها و بحرانها و نقطه اوج و فرودهای بسیار که شاید باید حسین پاکدل بود تا به سراغ چنین رفتار پر کنش تاریخ سیاسی معاصر ایران رفت. نمایشی که این روزها ساعت 19:30 در تالار استاد ناظرزاده کرمانی در مجموعه تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه میرود. تاریخی دراماتیک شده با کنشهای مقطعی برای مرور و یادآوری تاریخ معاصر ایران. نمایشی که ما را با صحنهگردانان سیاسی ایران با مایههایی از طنز و جدیت همراه میکند.