باشگاه خبرنگاران دانشجویی، شایان دنیادیده: باگذشت یک سال از شهادت حاج قاسم سلیمانی و علی رغم وعده و وعیدهای فراوان مبنی بر انتقام سخت، اما هنوز این وعده جامهی عمل به خود نپوشانده است.
تاکید فراوان و متعدد فرماندهان نظامی کشور درباره حتمی بودن مسئله انتقام به ویژه بعد از ترور شهید فخری زاده، موجب شده تا انتظار افکار عمومی برای پاسخ قاطعانه ایران افزایش چشمگیری داشته باشد. به بیان دیگر، حمله موشکی به پایگاه نظامی آمریکا در عین الاسد عراق که رهبری انقلاب نیز از آن به عنوان یک «سیلی» یادکردند، نتوانست آنطور که باید و شاید افکار عمومی را نسبت به این مسئله اقناع کند.
البته بسیاری از فرماندهان نظامی کشور و حتی شخص مقام معظم رهبری، فرآیند انتقام را یک فرآیند تک مرحلهای با انجام یک یا دو حمله موشکی قلمداد نمیکنند؛ بلکه آن را یک فرآیند تدریجی و بلند مدت میدانند که در نهایت منجر به اخراج آمریکا از منطقه غرب آسیا خواهد شد.
با این وجود اما هنوز سینه آتش گرفته عاشقان سردار دلها آرام نگرفته و در انتظار یک اقدام قاطعانه، شبها را تا پاسی از شب بیدار هستند. اما باید ببینیم که دقیقا چه موانعی باعث شده تا این موضوع با تاخیر و تعلل مواجه شود؛آیا تحولات داخلی کشور میتواند بر این مسئله سایه انداخته باشد؟ به طور کلی دو دلیل عمده را میتوانیم برای عدم انجام این اقدام ذکر کنیم: اول خلا وحدت ملی و دوم گروگانگیری اقتصاد از سوی دولت.
خلاء وحدت و انسجام ملی
قطع به یقین انجام یک اقدام نظامی گسترده علیه مواضع آمریکاییها در منطقه، نیازمند انسجام و وحدت ملی است؛ درواقع وحدت ملی، پشتوانه اصلی فرماندهان نظامی کشور برای یک اقدام نظامی قاطعانه محسوب میشود.
متاسفانه باید گفت که شرایط بحرانی اقتصاد کشور و رشد روز افزون شکاف اجتماعی، باعث شده تا آغاز یک جنگ نظامی آن هم با کشوری مثل آمریکا، حتی در مخیله مردم نیز جایگاهی نداشته باشد.
درواقع نباید از مردمی که درحال حاضر به فکر آخر ماه خود و گرانی مرغ و تخم مرغ هستند، انتظار کفن پوش شدن برای جنگ با آمریکا را داشته باشیم! مشکلات اقتصادی ناشی از نبود مدیریت صحیح دستگاه اجرایی باعث شده تا مردم به هیچ موضوع دیگری جز تامین معیشت خود توجهی نداشته باشند.
گروگانگیری اقتصاد توسط دولت
دولت در 7 سال گذشته اثبات کرده است که میتواند افسار اقتصاد کشور را در برهههای مختلف، به سمت اهداف خود بکشاند و از این موضوع هیچگونه ترس و واهمهای ندارد. گرانی یک شبه بنزین، و سقوط ناگهانی نرخ ارز بعد از انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، تنها دو نمونه کوچک در این راستا است. درواقع این دولت نشان داده است که هر زمان بخواهد میتواند برای تحمیل تصمیمات خود بر نظام، معیشت مردم را بازیچه قرار دهد.
از طرفی روی کار آمدن یک رئیس جمهور دموکرات در آمریکا سبب شده تا آرزوهای از دست رفته دولتمردان برای آغاز مذاکرات، باردیگر زنده شود؛ لذا آغاز یک منازعه نظامی میان آمریکا و ایران، آنچنان به مذاق پاستور نشینان خوش نخواهد آمد. به همین دلیل بعید نیست که دولت بعد از اقدام نظامی ایران علیه مواضع آمریکا در منطقه، بار دیگر دست به اقدامات ناگهانی علیه اقتصاد کشور و معیشت مردم بزند و برهم خوردن احتمال مذاره ایران با آمریکا را، به این اقدام نظامی ارتباط دهد.
در این شرایط است که احتمال بروز اعتراضات مردمی و درگیریهای داخلی نیز وجود دارد؛ آن هم در زمانی که جمهوری اسلامی ایران باید آمادگی کافی را برای حمله تلافی جویانه آمریکا داشته باشد. مجموع این حوادث سبب میشود که تمرکز دستگاه امنیتی کشور، عملا از بین برود و مشکلات دوچندان شود.
درست است که همه عاشقان حاج قاسم برای انتقام سخت روز و شب ندارند، اما از واقعیتهای تلخ حال حاضر کشور نباید غافل شد. درواقع باید بر احساسات خود غلبه کنیم و به فرماندهان نظامی کشور فرصت دهیم تا بهترین تصمیم را در بهترین شرایط اتخاذ کنند تا ضمن واردسازی ضربه مهلک به دشمن، شاهد خروج همیشگی آنها از منطقه باشیم.
* فعال رسانهای و خبرنگارِ باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران
انتهای پیام/
نظر شما