به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، آموزش عالی در سال ۲۰۵۰ چگونه خواهد بود؟ بسیاری از کارشناسان آموزش عالی در جهان معتقدند که آموزش عالی جهانی وارد دورهای از عدم قطعیت عمیق شده است. به عبارت دیگر، رقابت ژئوپلیتیکی، اختلالات هوش مصنوعی، بحران اقلیمی و تغییرات جمعیتی در حال همگرایی برای تغییر نظم زندگی دانشگاهی جهانی هستند.
منظور از رقابت ژئوپلیتیکی این است که فضای دانشگاهی در حال تبدیل شدن به محیطی است که در آن همکاریهای تحقیقاتی، تبادل استعداد و حتی جابهجایی ایدهها، بیش از همیشه از دریچه امنیت ملی ارزیابی میشود. یکی از پژوهشگران این رویکرد را «ذهنیت جنگ سرد» توصیف کرد؛ هرچند دیگران تأکید داشتند که وضعیت موجود برخلاف تقابل دوقطبی قرن بیستم، چندپاره و غیرقابل پیشبینی است.
البته جنگ سرد دوم مثل اول نیست. جهان دیگر به دو بلوک ثابت تقسیم نشده؛ اکنون ما با مجموعهای از بلوکهای همپوشان روبهرو هستیم که بسته به موضوع، رقابت یا همکاری میکنند.
بررسیها نشان میدهد که آمریکا و کانادا سریعتر از دیگر کشورها، دانشگاهها را به عنوان نقاط آسیبپذیر امنیتی بازتعریف کردهاند. تشکیل بوروکراسیهای تازه برای «امنیت تحقیقات» نمونهای از همین روند است؛ روندی که به گفته پژوهشگران، پس از تثبیت بعید است بهسادگی معکوس شود.
در اروپا نیز سیاستهای امنیتی در حال تقویت است، اما مؤسسات اروپایی همچنان بازتر از همتایان آمریکای شمالی ارزیابی شدند. در مقابل، بسیاری از کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین — موسوم به «کشورهای منطقه خاکستری» — اکنون استقلال سیاسی و اقتصادی بیشتری یافتهاند و میتوانند بدون همسویی قطعی با غرب یا چین، با هر دو تعامل کنند. بر اساس تحلیل کارشناسان، این تغییر نقشه ژئوپلیتیک ممکن است تا سال ۲۰۵۰ به شکلگیری مدلهای منطقهای متنوعی از دانشگاههای جهانی منجر شود.
هوش مصنوعی؛ نیروی دوم تغییر بنیادی دانشگاه
دومین نیروی اثرگذار که کارشناسان بر آن تأکید دارند، هوش مصنوعی است. نیرویی که بهرغم اختلافنظر درباره سرعت و پیامدهای آن، همگان تأثیرش بر تحقیقات علمی و آموزش دانشگاهی را انکارناپذیر دانستند.
پروژههای بزرگ هوش مصنوعی تحت حمایت دولتها یکی از تاثیرگذارترین بازوهای هوش مصنوعی هستند. بهویژه پروژه «استارگیت» آمریکا که برخی آن را تلاشی برای انتقال مرکز ثقل نوآوری از دانشگاهها به ائتلافهای شرکت-دولت تعبیر کردند. به باور منتقدان، چنین روندی اگر تثبیت شود، میتواند نقش تاریخی دانشگاهها در پاسداری از میراث علمی مشترک بشر را تضعیف کند.
حتی پژوهشگرانی که نسبت به تحقق «هوش مصنوعی عمومی» بدبین هستند، میپذیرند که مدیریت الگوریتمی، هزینههای سنگین پردازش و زیرساخت و اقتصاد نامطمئن توسعه هوش مصنوعی میتواند شکافهای نابرابری بین دانشگاهها و بین کشورها را عمیقتر کند.
به علاوه «خلأ اخلاقی» در استفاده از هوش مصنوعی هم بسیار مهم است. پژوهشگران هشدار میدهند که درباره ظرفیتهای هوش مصنوعی بسیار صحبت میشود، اما درباره اخلاق استفاده از آن در دانشگاهها تقریباً هیچ بحثی وجود ندارد. اگر دانشگاههای پیشرو نتوانند این بحثها را هدایت کنند، قدرت تصمیمگیری به شرکتهای فناور یا نهادهای امنیتی واگذار خواهد شد.
تغییرات اقلیمی و جمعیتی؛ فشارهای آرام اما عمیق
سومین محور، بحران اقلیمی و تحولات جمعیتی است؛ عواملی که بهویژه در بلندمدت ساختار دانشگاهها را متحول خواهند کرد.
پژوهشگران با اشاره به افزایش سطح دریا، رویدادهای آب و هوایی شدید، تخریب محیطزیست و ناامنی غذایی توضیح میدهند که این روندها نیازهای آموزشی تازهای خلق میکنند و مسیرهای جابهجایی بینالمللی دانشجویان و پژوهشگران را دگرگون خواهند کرد.
در کنار بحران اقلیمی، کاهش جمعیت جوانان در شرق آسیا—از ژاپن و چین گرفته تا کره جنوبی—چالش مهمی است. برای حفظ ثبتنام و ظرفیت تحقیقاتی، دانشگاهها در این کشورها بیش از گذشته به دانشجویان بینالمللی وابسته شدهاند، اما این امر خود تحت فشار سختگیریهای ویزا، تنشهای ژئوپلیتیکی و رشد بیگانههراسی قرار دارد.
با وجود این تهدیدها، کارشناسان باور ندارند که مدل دانشگاه جهانی در آستانه فروپاشی است. بلکه پیشبینی آنها شکلگیری نهادهای ترکیبی جدید است. پژوهشگران آسیایی معتقدند که ممکن است دانشگاههایی ظهور کنند که «تأثیر جهانی» دارند اما بر دانش بومی، نیازهای توسعهای و اولویتهای اجتماعی منطقهای مبتنیاند؛ نه بر الگوهای آنگلو-آمریکایی.
البته برخی کارشناسان نسبت به اثرات مالیسازی آموزش عالی بدبین و هشدار میدهند که ما دانشگاهها را طوری ارزیابی میکنیم که گویی شرکتهای بورسی هستند. اگر این روند ادامه یابد، تنوع مأموریت دانشگاهها بهسختی حفظ خواهد شد. حتی در دهههای آینده برخی دانشگاهها ممکن است برای تضمین ثبات مالی، به مدلهای شبهبازار یا فهرست عمومی روی بیاورند.
تغییر مسیر همکاری علمی
موضوع همکاری بینالمللی، پرچالشترین بخش آینده آموزش عالی است. کارشناسان اذعان میکنند که اگرچه آرمانهای «علم باز» درحال تضعیف است؛ اما همکاری علمی در آینده بیش از هر زمان به زمینه سیاسی و منطقهای وابسته خواهد شد.
به گفته پژوهشگران، همکاری دیجیتال گسترش خواهد یافت اما نمیتواند جایگزین کامل جابهجایی فیزیکی محققان شود. با این حال باید بر نقش حیاتی آزادی دانشگاهی و استقلال نهادی تأکید کرد چرا که بدون آنها انجام تحقیقات بنیادی دشوار خواهد بود.
تعادل بین ماموریت ملی و مسئولیت جهانی یکی دیگر از مباحث محوری آینده آموزش عالی است. پژوهشگران معتقدند که این هویت دوگانه برای دانشگاهها جدید نیست، اما در عصر حاضر با فشارهای امنیتی، صنعتی و اقتصادی بسیار پیچیدهتر شده است.
مطالعات موردی از سنگاپور، کانادا و چین نشان میدهد که دانشگاههای پیشرو میتوانند بهطور همزمان به توسعه ملی خدمت کنند و در عین حال نقش مؤثری در منافع مشترک جهانی داشته باشند. البته تنها درصورتی که استقلال نهادی، بودجه پایدار و محیط سیاسی حمایتکننده وجود داشته باشد.
تضعیف توان دانشگاهها در پرورش شهروندی جهانی
پژوهشگران جوان چشماندازی متفاوت نسبت به آینده آموزش عالی دارند. آنان تاکید دارند که نسل امروز دانشجویان بیش از همیشه به ابزارهای هوش مصنوعی تکیه دارد و انتظار آنان از دانشگاه بهعنوان نهادی که نقش اخلاقی ایفا کند کاهش یافته است؛ روندی که میتواند توان دانشگاهها در پرورش شهروندی جهانی را تضعیف کند.
آنها تذکر میدهند که دانشگاهها اگر میخواهند جایگاه خود را در آینده حفظ کنند، باید راههای نوینی برای تقویت آگاهی اخلاقی، مسئولیت اجتماعی و شایستگی بینفرهنگی در میان دانشجویان بیابند.
واقعیت این است که دانشگاههای پیشرو در جهان بیش از همه به دلیل گردش آزاد ایدهها و افراد موفق بودهاند. رتبهبندیها نجاتدهنده نیستند، رقابت هم همینطور؛ آنچه آموزش عالی را نگه میدارد، اعتماد است. اعتماد بین نهادها، بین پژوهشگران و در جوامع.
آنچه گفته شد در سمینار ۱۵ نوامبر ۲۰۲۵ دانشگاه شانگهای جیائو تونگ مطرح شد؛ جایی که بیش از ۲۰ پژوهشگر برجسته و پژوهشگران جوان از آسیا، بریتانیا و آمریکای شمالی گرد هم آمدند تا چشمانداز نیمقرن آینده دانشگاهها را بررسی کنند.
انتهای پیام/

نظر شما