باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران (یسکانیوز) - گروه فرهنگی - محمد شیخلر: روز ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ یکی از نقاط مهم، اما کمصدای تاریخ انقلاب عزیز ماست. علت اینکه این روز مهم، کمصدا بوده، این است که بلافاصله بعد از آن، وقایع مهم دیگری رخ میدهد و توجهات را به خود جلب میکند، مانند راهپیمایی مردم مشهد بهخاطر دستگیری آیتالله خامنهای در روز ۱۹ دی، خروش مردم قم در ۱۹ دی، بهخاطر مقالات توهینآمیزی که در روزنامه اطلاعات و آفتاب شرق منتشر شده بود، خروش مردم تبریز در چهلم ۱۹ دی و سایر وقایع دنبالهدار انقلاب.
همه اتفاقات و وقایع مهمی که ذکر شد، باعث شدند که داستان راهپیمایی روز ۱۷ دی ماه ۵۶، خیلی خوب شنیده نشود. حتی شاید بعضی دوستان، که این نوشته را میخوانند، خبر نداشته باشند که در این روز، یک راهپیمایی توسط زنان، برنامهریزی و اجرا شده، یک راهپیمایی علیه «جشن کشف حجاب». مقصد این راهپیمایی نیز، خیلی جسورانه انتخاب شده بوده. مقصد، محل تجمع عوامل رژیم و اعضای سازمان زنان مشهد در جشن سالیانه کشف حجاب بوده است! در میدان مجسمه رضا پهلوی.
خب، احتمالاً قابل حدس است که بعد از رسیدن این جمع زنانه با پوشش چادر به محل جشن، رژیم پهلوی چه بلایی بر سر این راهپیماییکنندگان آورده است و بنده قصد ندارم کل ماجرا را روایت کنم، بلکه میخواهم دعوت کنم به مطالعه کتابی، که به خوبی و به دقت و اتقان، این واقعه جالب و هیجانانگیز را روایت میکند.
چهل سال پس از این واقعه، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، در کنار صدها پروژه مهم و موفق خود، به این روز مهم پرداخته، و علیرغم سختی در پیداکردن افراد حاضر در این راهپیمایی، توانسته با تعداد خوبی از این شرکتکنندگان، مصاحبه بگیرد و اثر خیلی خوبی را استخراج کند که «روز آزادی زن» نام دارد.
از زاویهنگاه کتابسازی، این کتاب، اجرای خیلی خوبی دارد، راوی، نقش خود را به اندازۀ کافی (و نه زیادی) ایفا میکند. نوع قلم راوی و مصاحبهشونده، اختلاف خیلی خوبی دارد. در ابتدای متن هر مصاحبهشونده، نام آن مصاحبهشونده را میبینیم. حجم کتاب، بسیار معقول و مناسب است و پس از مطالعه، اصلاً احساس حجمدهی به کتاب، نمیکنیم.
معرفی افرادی که مصاحبه شدهاند، به انتهای کتاب رفته، و مخاطب را در مقدمات، خسته نمیکند. و اتفاقاً بعد از شنیدن جریانات این راهپیمایی، خواندن متن خیلی مختصر در مورد هرکدام از شرکتکنندگان در این راهپیمایی، خیلی نرم و شیرین است. اسناد و تصاویر انتهای کتاب نیز، اتقان محتوایی و پژوهشی اثر را میرساند. حقیقتاً از منظر محتوا و اجرا، این کتاب، یکی از بهترین کتابهای حوزه تاریخ شفاهی انقلاب است.
در این کتاب، شاهد یک جرئت و جسارت در بیان نقش دو فردی هستیم که امروزه از آنها به نیکی یاد نمیکنیم، خانم عصمت شریعتی و خانم بدری خامنهای. پژوهشگران این اثر، کاملاً آزاد و بدون قید و بند، و سانسور، نقش این دو خانم را مطابق با واقعیات، توضیح میدهند و کسی هم نمیتواند این برداشت را بکند که این در این کتاب، پژوهشگران، نیت تطهیر آن دو خانم را داشتهاند؛ خیر.
نکته جالب محتوای دیگر این کتاب، داستان برخورد علمای مشهد با این واقعه است. البته آنهایی که کتاب «شرح اسم» را خوانده باشند، از عدم واکنش علمای مشهد، به این اتفاق مهم، تعجب نمیکنند. در کنار این کم تحرکی، نقش آفرینی میرزاجواد آقا تهرانی، خیلی غرورآفرین است.
از نگاه انتقادی هم نکات ریزی هست که بیان آن، صرفاً به نیت رشد عوامل تولید این آثار است.
در کتابهای تاریخی و غیرداستانی، سبکِ «بازگشت به عقب» (فلش بک)، باعث جذابیت اثر نمیشود، بلکه باعث دافعه میشود. مخاطب کتاب تاریخ شفاهی، نیازی به جذابیتهای مرسوم در داستانها و رمانها ندارد، بلکه به یک خط شفاف تاریخی، و قلم مناسب، و بیان کامل و غیرزیادی نیازمند است. لذا، «فلش بک» ابتدایی کتاب، مناسب آن نیست.
قلم راوی و متن مصاحبهشوندگان، کمی جا داشت که ویراستاری بهتری داشته باشد. همچنین، در طول کتاب، چندین بار در مورد مسیر راهپیمایی، چیزهایی میخوانیم و خیلی نیاز است که مسیر راهپیمایی را بدانیم، و به راحتی میشد این موضوع را در متن کتاب و در جای خود، به تصویر کشید.
نکته بعد، این است که این اتفاق بزرگ، هم جزئیات هیجانانگیز دارد، هم جزئیات غمانگیز؛ اما به جزئیات هیجانانگیز آن، بیشتر پرداخت شده است، و باید از دل بعضی جملات کوتاه، میزان غم موجود در این ماجرا را کشف کنیم، که یک نمونهاش، این جمله است: «وقتی آزاد شدیم، همسرم را دیدم، قبلاً تک و توکی موی سفید داشت، اما در عرض این چند روز، موهایش جوگندمی شده بود».
به عنوان جمعبندی، کتاب «روز آزادی زن» یک اثر خیلی خوب و خواندنی است و باتوجه به حجمِ کم، و محتوای هیجانانگیزِ آن، میتواند برای خیلی از اهالی کتاب، قابل استفاده باشد، و همچنین میتواند مبنای خیلی خوبی باشد برای نگارش داستان و رمان.
انتهای پیام/
نظر شما