به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، آییننامه ارتقای اساتید، معیار سنجش فعالیتهای آموزشی و پژوهشی اعضای هیئت علمی است. آییننامهای که از سوی وزارتخانههای علوم و بهداشت به مراکز علمی کشور ابلاغ شده است. این آییننامه دارای مفاد مختلفی است از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گرفته تا آموزشی و پژوهشی و ارتباط با صنعت.
کارشناسان آموزشی معتقدند این آییننامه دچار ابهامات بسیاری در زمینههای مختلفی مانند یکسانانگاری فاکتورهای ارتقای اساتید، نداشتن برنامه برای استادانی که به دنبال تجاریسازی طرحهای خود هستند و نداشتن ساختاری برای تنزل علمی استادان است.
در این راستا، با المیرا جنوی عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در زمینه ابهامات آییننامه ارتقای اساتید و راهکارهای کارآمدسازی این آییننامه گفتوگو کردیم.
انتقادات بسیاری به آییننامه ارتقای اساتید وارد شده است. همانطور که در جریان هستید بیش از یک دهه از اجرای این آییننامه میگذرد؛ اما به نظر میرسد به دلیل ابهاماتی که دارد، نتوانسته کارایی لازم را داشته باشد. برای مثال برخی استادان برای به دست آوردن امتیاز مقاله، خود را به پژوهشهای دانشجویان تحمیل میکنند. نظر شما در مورد اشکالات این آییننامه چیست؟
اخیرا سوالاتی از این دست در مورد آییننامه ارتقای اساتید زیاد مطرح شدهاند مانند این که چرا این آییننامه افراد را به سمت کمیتگرایی و مدرکگرایی سوق میدهد؟ دلیل اصلی این مشکل برمیگردد به این که محوریت ارتقا در این آییننامه، معطوف به مقالات است.
همچنین بیشترین امتیاز، برای مقالات نمایه شده در نشریات خارجی صرف نظر از ماهیت حوزهها و رشتهها در نظرگرفته شده است. این موضوع خیلی مهم است که تفاوت ماهوی رشتهها و حوزهها اعم از علوم پایه، علوم پزشکی، علوم مهندسی و علوم انسانی در امتیازدهی برای نگارش مقاله لحاظ شود.
به نظر من، ظلم بزرگی در این آییننامه به علوم انسانی شده است چرا که رشتههای علوم انسانی بیشتر از جنس نظریهپردازی و تئوری هستند مانند فلسفه علم، تاریخ و ادبیات. این حوزهها اگر قرار باشد چالشی را حل کنند، میخواهند یک چالش بومی را حل کنند. به همین دلیل نمیتوانند در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشند.
بنابراین مقالات این رشتهها نمیتوانند در نشریات خارجی منتشر شوند حتی نیاز هم نیست. قائل نشدن تفاوت بین حوزهها و وزندهی بالا به مقاله سبب میشود اعضای هیئت علمی به هر وسیله چنگ بزنند تا بتوانند این مقالات را به دست بیاورند. از فشار آوردن بر دانشجو گرفته تا تبانی با همکار. چون اگر استادان نتوانند این امتیازات را به دست بیاورند، دچار رکود علمی و ناامنی شغلی میشوند.
ایراد دیگر آییننامه این است که ماموریت دانشگاهها را در نظر نگرفته است. برای مثال ماموریت و رسالت دانشگاه فرهنگیان متفاوت از سایر دانشگاههاست. دانشگاه فرهنگیان باید معلم تربیت کند. برای یک معلم مهم نیست که تولید علم داشته باشد و مقاله بنویسد، وظیفه او تربیت نسل بعدی است و انجام این وظیفه به مهارتهای خاصی نیاز دارد.
معلم باید بتواند طرح درسهای خوبی ارائه کند، در حالی که توانایی ارائه طرح درس در آییننامه اصلا دیده نشده است. این وظیفه مهم اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان هم اگر خروجی مقاله داشته باشد، در مجلات خارجی منتشر نخواهد شد چون در مورد آموزش و پرورش امروز ایران است.
همانطور که گفتم برخی از دانشگاه با توجه به ماهیت و رسالتی که دارند نمیتوانند طبق این آییننامه پیش بروند. به همین دلیل این دانشگاهها خواستار تدوین آییننامهای بومی برای خودشان هستند. اعضای هیئت علمی در حوزههای علمیه هم با این مشکل مواجه هستند که با این آییننامه نمیتوانند ارتقا بگیرند، چون این افراد با صنعت کاری ندارند.
الان یکی از ایرادات این آییننامه در نظر نگرفتن ارتباط صنعت و دانشگاه است، اما اگر روزی این آییننامه اصلاح بشود اما باز هم شرایط دانشگاههایی مانند دانشگاه فرهنگیان یا حوزههای علمیه را لحاظ نکند، نمیتواند به هدف اصلی خودش برسد.
یکی از ابهامات آییننامه یکسانانگاری مراکز آموزشی و پژوهشی هستند، در حالی که این مراکز هر کدام ماموریتهای متفاوتی دارند. نظر شما در این زمینه چیست؟
یکی از مشکلات جدی آییننامه مربوط به موسسات پژوهشی است. موسسات پژوهشی رسالت و مخاطب متفاوتی نسبت به دانشگاهها دارند، پژوهشگاهها بیشتر با نهادهای بالادستی همکاری میکنند و رسالتشان علمآموزی نیست.
ماموریتهای موسسات پژوهشی معمولا در راستای نیازهای نهادهای بالاتر آن است مثلا مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور یک بازوی مشورتی معاونت پژوهشی وزارت علوم است و باید دغدغهها و نیازمندیهای آن بخش از وزارت علوم را حل وفصل کند.
بنابراین ممکن است از بین کارهای پژوهشی که در این مرکز انجام میشود، هیچ مقالهای که قابل انتشار در مجلات خارجی باشد، استخراج نشود. به همین دلیل اعضای هیئت علمی این مرکز، سردگم هستند که آیا باید به نیازهای سیاستگذارشان و طرحها و برنامههای آنها پاسخ دهند یا طبق آییننامه مقاله و کتاب بنویسند؟
به علاوه، ارزیابی مقالات اعضای هیئت علمی مراکز پژوهشی با توجه به ارتباط آنها با سیاستهای آن موسسه، انجام میشود. اگر مرتبط نباشد و فقط بر اساس علاقمندی هیئت علمی نوشته شده باشد، نمره کامل را نخواهد گرفت چون در راستای ماموریت محل خدمت آن فرد نبوده است.
این مورد یکی از دغدغههای مهم مراکز پژوهشی است و این مراکز هم خواستار تدوین یک نظام ارزیابی بومی هستند. تدوین آییننامه ارتقای اساتید به صورت بومی هم مشکلات خاص خودش را دارد چون باز هم هیئت علمیها درجا زده و زیر سوال خواهند رفت که چرا نتوانستند امتیازات آییننامه ارتقا را به دست بیاورند. در نتیجه امنیت شغلی اعضای هیئت علمی در خطر خواهد بود.
با توجه به مشکل یکسانانگاری که در آییننامه وجود دارد. همانطور که شما در مورد دانشگاه فرهنگیان اشاره فرمودید، آیا راهکار تمرکززدایی از تدوین آییننامه ارتقای اساتید است؟ این که هر مرکزی با توجه به ماموریتها و شرایط خودش آییننامهای تدوین و بر آن اساس اعضای هیئت علمی را رتبهبندی کند.
دقیقا همین است. آییننامه باید در هیئت امنای دانشگاهها پذیرفته شود و بر اساس آن به وزارت علوم ابلاغ شود که این عضو هیئت علمی بر اساس آییننامه بومی ما توانسته امتیازاتی را کسب کند و به مراتب علمی بالاتر برود.
به نظر من، راهکار این است که آییننامه هر مرکز به صورت بومی تدوین شود و اگر چنین کاری ممکن نیست، حداقل آییننامه به گونهای تدوین شود که دست سازمانها بازتر باشد. آییننامه فعلی خیلی جزئی و بسته شده است. به عبارت دیگر، سازمانها یا اعضای هیئت علمی اجازه هیچ ابتکار عملی ندارند.
ارتقای اعضای هیئت علمی دانشگاهها بر اساس آییننامه نسبت به اعضای هیئت علمی سایر مراکز شرایط بهتری دارد؛ اما آنها هم مشکلات خودشان را دارند. مثلا این استادان برای دریافت ارتقا باید حتما طرحی کارفرمایی در خارج از دانشگاه داشته باشند؛ اما چون با سیاستگذاران و نهادها ارتباط ندارند، جذب این گونه گرنتها و گرفتن طرحها برایشان آسان نیست. به همین دلیل بیشتر طرحهای سازمانها در پژوهشهای زیرمجموعه خودشان انجام میشوند.
شرایط برای اعضای هیئت علمی پژوهشی به مراتب سختتر است چون حوزه فعالیت آنها، طرحهای کلان ملی است و ممکن است انجام یک طرح ابلاغی وزارت علوم سه سال طول بکشد، ای عضو هیئت علمی پس از سه سال فعالیت علمی، شاید اجازه داشته باشد بروندادهای طرح خود را به صورت مقاله استخراج کند یا ممکن است اجازه نداشته باشد، چون محرمانه است و حق تالیف مادی و معنوی آن با کارفرماست.
سقف امتیازات یکی دیگر از مشکلات آییننامه ارتقای اساتید است. مثلا برای یک مقاله نمایه شده در نشریات خارجی هفت امتیاز درنظرگرفته شده است، در حالی که برای یک طرح کلان ملی دو یا سه امتیاز لحاظ میشود. به این معنا که یک هیئت علمی پژوهش یکی دو سال در مورد موضوعی که مورد نیاز جامعه است، کار میکند و در پایان تنها دو امتیاز میگیرد.
شما در مقالهای که در مورد مقالات سلب اعتبارشده ایرانی در نشریات خارجی داشتید، اشاره کرده کرده بودید که تعداد مقالات سلب اعتبار شده ایران از سال ۲۰۰۸ میلادی افزایش پیدا کرده است. جالب است که سال ۲۰۰۸ یا ۱۳۸۷ شمسی همان سالی است که آییننامه ارتقای اساتید در مراکز علمی کشور تدوین و اجرا شد. به نظر شما این تقارن زمانی اتفاقی است یا معنادار است؟
قطعا معنادار است. مثل هر بحران دیگری وقتی جمعیت زیاد میشود، آن بحران شدیدتر خواهد شد. همانطور که هماکنون در زمینه بحران کرونا میبینیم، وقتی ایران و هند را مقایسه میکنیم. هند جمعیت زیادی دارد. در نتیجه تعداد مرگومیر بیشتری هم خواهد داشت. تعداد مرگومیری که در هند وجود دارد به نسبت جمعیت این کشور در مقایسه با ایران خیلی هم فاجعه نیست.
آییننامه با فشاری که بر اعضای هیئت علمی وارد میکند، سبب میشود استادان برای رسیدن به تعداد مقالات تالیفی بیشتر حتی گاهی مقالات دانشجویان را بدون مطالعه تایید کنند. مشکل دیگر، بیانگیزگی داوران است. برای من پیش آمده که در مرحله اصلاح و بازنگری مقاله خودم، اشکالاتی اساسی از مقاله پیدا کنم که داور اصلا ندیده بوده.
بنابراین وقتی تعداد انتشاراتمان زیاد میشود، طبیعی است که تعداد مقالات سلب اعتبار شده هم افزایش پیدا کند.
لازم است در اینجا بپرسیم که جامعه علمی ایران با چه هدفی مقاله تولید میکنند؟ پاسخ این است که این آییننامهها در راستای کسب جایگاه علمی کشورهاست. جایگاه علمی کشورها بر اساس رتبهبندی دانشگاهها در سطوح بینالمللی تعیین میشود. مثلا تایمز یا QS از جمله این رتبهبندیهای بینالمللی هستند.
دانشگاههای ایران تلاش میکنند که در این رتبهبندیها بالاتر روند. این نظامهای رتبهبندی برای تعیین معیارهای خود از دانشگاههای برتر دنیا استفاده میکنند. مثلا بررسی میکنند که MIT در حوزه خاصی مطرح است، به همین دلیل این دانشگاه را مبنا قرار میدهند.
باید دقت کنیم که آن دانشگاهها اصلا توجهی به این رتبهبندیها ندارند. من وقتی به همکاران در خارج از کشور برای چاپ مقالهشان در یک نشریه معتبر تبریک میگویم، با تعجب میگویند که ما نمیدانستیم این مجله چقدر معتبر است. این موضوع نشان میدهد که برای این پژوهشگر اصلا مهم نیست مقاله در کجا چاپ شود، او فقط میخواهد یافتههای خودش را ترویج دهد.
برای آن پژوهشگر فقط انجام کار علمیاش مهم است و چون آن کار را خوب انجام داده، طبیعتا در یک مجله معتبر هم منتشر میشود؛ اما در ایران این اتفاق برعکس است. اول مجله را انتخاب میکنیم و میخواهیم برای مجله مقاله بنویسیم. اغلب هم سعی میکنیم موضوعات دنیا را در کشور خودمان انجام دهیم که در نهایت هم هیچ مشکلی را حل نمیکند.
در نهایت میخواهم بگویم اجرای این آییننامه هیچ اثری در رفاه اجتماعی مردم نخواهیم دید، چون این آییننامه نتوانسته در راستای حل مسائل کشور، فعالیت اعضای هیئت علمی را جهت دهد.
انتهای پیام/
نظر شما