به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)،امیر کریمی(کارشناس فوتبال)؛ برای نوشتن از این هلند ابتدا باید توجه به این مورد داشت بعد از نزدیک به یک دهه بازی کردن در سطح اول فوتبال و یک جام با استانداردهای بالا قطعا تیم از لحاظ شخصیتی به زمان نیاز دارد حالا میخواهد هلند باشد با عقبه فوتبالی مانند توتال فوتبال و یا هر تیم دیگری. البته که فوتبال پر گل و زیبای هلند در همین بازی اول جذابیتهای خود را داشته اما باز هم شاهد همان ظرافتهای چشم نواز اما شکننده در این فوتبال هستیم که ظاهرا اپیدمی برای آنهاست. سیستم شناور هلند که با تاکتیک پذیری و انعطاف خاصی فوتبال را در زمین پیاده می کند هنوز نتوانسته آن ثبات ساختاری و تیمی را در خود حاکم کند اینکه چرا این مورد در این فوتبال ریشه دوانده شاید به بحث فرهنگ حاکم بر آن اشاره نمود. اما بعد از پرداختن هر چند کوتاه به این بازی، بهتر هست به درسهایی که در همین ابتدای بازیهای یورو آموختیم اشاره کنیم.
درس اول؛
چه در بازی افتتاحییه که یک طرف ایتالیا بود طرف دیگر ترکیه، چه در بازی فنلاند و دانمارک که فنلاندیها اولین بازی رسمی خود را در یورو انجام دادند و چه در بازی هلند و اکراین یک نکته اساسی به چشم میخورد، استفاده کادر فنی از ابزارهای خود در حد توان و شان آنها، بدین معنی که مثلا در فوتبال ما دائما اصطلاحاتی از قبیل پرس،بلاک،فشار از بالا و اینگونه موارد استفاده می شود که بدون توجه به اینکه تمام این موارد از شرایط خاص و بخشها و زیر مجموعه های مختلفی تشکیل شده اند. ولی با دیدن همین سه بازی بالا در مییابیم که مربیان به جای ماجراجویی به داشتههای خود تکیه دارند، استراتژی آنها برای بازیهای خود بر اساس توانایی و بضاعت موجود چیده می شود. ترکیه اگر چه باخت اما باز هم دفاع از زمین خود را انتخاب کرد چرا که گونش می دانست که توانایی فرد یه فرد تیم او مثلا درhigh peressing نیست پس ریسک منفی انجام نداد، یا فنلاند هم دائما مشغول بستن منافذ دفاعی خود حول و حوش باکس پنالتی خود بود و با یک ضد حمله به گل رسید یا در همین بازی پرگل هلند و اکراین، اگرچه اکراین تا حدودی جبران مافات کرد و دو گل زد اما شفچنکو پی به این موضوع برده بود که شخصیت و توان فنی و ساختار بازی هلند چاره ای به گرفتن فضا و دفاع از زمین خودی را نمی گذارد، مقصود از این حرف اینکه انتخابهای استراتژیهای احساسی و بعضا چشم بسته و صرفا بر اساس تئوریها جایی در تصمیمات مربیان به روز دنیا ندارد و راه به جایی نخواهد برد. پس همان تصمیمات ساده اما درست و استفاده صحیح از توان ابزار خودی می تواند بهترین استراتژی برای مربیان باشد.
درس دوم؛
جنگ سیستمها و چینشها که تبدیل به تفاوت تاکتیکها می شود. ایتالیا با ۳۳۴ نا متقارن و هلند با ۳۲۵ شناور بازی میکند. در هر دو تیم نامبرده در زمان حمله تعداد مدافعان و شعاع حرکتی آنها کاملا تغییر می کند که این خود حاوی یک پیام مهم هست دنیای فوتبال در حال گذر از مدافعان سنتی و صرفا سفت و سخت هست، قابلیت مدافعین باید علاوه بر به اصطلاح صخره بودن، بازیسازی و بهبود فاز تهاجمی باشد، عملا بازی سازی یه مدافعین سپرده شده و حتی تعداد هافبکها در چینش به نوعی کم شده. این یک واقعیت هست که تغییر در اعداد صرفا تفاوت در چینش هست و شرح وظایف ها مشخص کننده کارایی پست ها هست و فوتبال در حال نوعی تغییرات ساخت یافته در خود هست. به مدافعان کناری توجه کنید قدرت دوندگی و روندگی و تغییراتی که آنها در چینش ارنج در دفاع و حمله ایجاد می کند در حال تعریف شرایط متفاوتی از قبل در فوتبال هست.
درس سوم؛
فنلاند و اکراین نشان دادند قرار نیست حتما تمام تیمها به اصطلاح تیکی تاکا بازی کنند و مالکیت صرفا معیار گل زدن و پیروزی در بازی نیست.فوتبال داخل زمین تعاریف خودش را دارد، هر تیمی بر اساس زور خودش باید دست و پای خود را بزند این نفس زیبای فوتبال است.
انتهای پیام/
نظر شما