به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، پس از حمله روسیه به اوکراین و انفعال غرب در برابر این رویداد –درحالی که انتظار میرفت جمایت بیشتری از این کشور انجام دهند- برخی تحلیلگران مسائل بین الملل عنوان کردند که در صورت پیروزی پوتین در جنگ اخیر و دستیابی به اهداف تعیین شده، این احتمال وجود دارد که چین نیز دست به اقدام مشابهی زده و به تایوان حمله کند. حتی در روزهای آغازین حمله روسیه، یک خبر مبنی بر پرواز جنگندههای چینی بر فراز تایوان منتشر شد. نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» در گزارشی به قلم «پل هیر» به بررسی همین موضوع پرداخته است. از نظر وی، کشوری که باید از این رویداد درس بگیرد آمریکاست نه چین. به اعتقاد او، آنچه که موجب تحریک پوتین برای حمله به اوکراین شد، اقدامات نسنجیده آمریکا بود؛ وی میافزاید: مسکو و حتی شخص پوتین خواهان اوکراینی بودند اما دخالتها و نفوذ غرب در اوکراین موجب تحریک آنها شد.
متن کامل گزارش مذکور بدین شرح است:
طی هفتههای گذشته نظرات زیادی پیرامون تاثیرات بالقوه جنگ اوکراین بر تایوان مطرح شده است. این نظرات متمرکز بر این احتمال بوده که پکن از تصمیم واشنگتن برای عدم مداخله مستقیم نظامی در حمایت از اوکراین و غرق شدن در این بحران را به منزله چراغ سبزی برای حمله به تایوان تفسیر کردهاست. تحلیلگران مقایسههای زیادی بین اوکراین و تایوان انجام دادهاند که بیشتر آنها نامعتبرند. عمدتا به این دلیل که اوکراین یک کشور مستقل است اما تایوان در اکثر جهان با چنین عنوانی شناخته نمیشود. البته این درست است که وضعیت اسفناک کیف، نیاز تایپه به تقویت قابلیتهای دفاع خود را یادآور میسازد. حداقل در کوتاه مدت، پکن قصد ندارد از این فرصت برای حمله به تایوان استفاده کند؛ چون اساسا به دنبال فرصتی برای انجام این کار نبوده و برعکس خواهان شرایطی است که به تایوان حمله نکند. اتفاقا مهمترین درس بحران اوکراین در مورد تایوان برای پکن یا تایپه نیست، بلکه واشنگتن باید بفهمد که این نتیجه نادیده گرفتن تاریخ و بهانهجویی است.
یکی از دلایل حمله ولادیمیر پوتین –رئیس جمهور روسیه- به اوکراین، قضاوتش در این مورد بوده که طی دو دهه اخیر نگرانیهای امنیتی و تصور تهدید، خصوصا درباره گسترش سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) از جانب ایالات متحده و متحدان اروپاییاش نادیده گرفته شده است. بسیاری از کارشناسان ضمن رد این نظریه و وجود تضمینهایی در دهه ۱۹۹۰ مبنی بر عدم گسترش ناتو توسط ایالات متحده بوده، عموما این موضوع را که گسترش اوکراین یا ناتو را میتوان تهدیدی برای روسیه تلقی کرد، نامعتبر دانستند. کارشناسان، دیگر محرکهای رفتار پوتین از جمله: خود بزرگ پنداری وی، تحقیر دموکراسی و بدخواهی برای روسیه را در این امر تعیین کننده ذکر کردند. بیرحمی پوتین در حمله به اوکراین اکنون بسیاری از این استدلالها را تحتالشعاع قرار داده اما مسئله گسترش ناتو آب رفته به جوی نیست.
استاد «استفان والت» هفته گذشته نوشت «مسئله قابل باور این است که اقدامات کنونی روسیه کاملا نامشروع است و مسئله قابل باور دیگر اینکه، جهت گیریهای متفاوت سیاسی ایالات متحده طی دهههای اخیر، احتمال [اثرگذاری] این سیاستها را کاهش داده است. در واقع سیاستمدار آمریکایی «جورج.اف.کنان» کارشناس برجسته روسیه و پدر سیاست «مهار» پیشبینی معروفی در سال ۱۹۹۷ داشت مبنی بر اینکه گسترش ناتو «مهمترین خطای سرنوشتساز در سیاست آمریکاییها در سراسر دوران پس از جنگ سرد خواهد بود». زیرا این مسئله ممکن است باعث «برافروختن روحیه ملی گرایانه، ضد غربی و نظامی در افکار روسها شود.. بازگرداندن فضای جنگ سرد در روابط شرق و غرب و سوق دادن سیاستهای خارجی روسها به این جهت، قطعاً برای ما خوشایند نیست». (توجه داشته باشید که این پیش بینیها پیش از تصدی پوتین به عنوان رهبر روسیه مطرح شده بود) و این دقیقا اتفاقی است که اکنون به وقوع پیوست.
با این حال واشنگتن تمایلی به پذیرش این موضوع، که حمایت از گسترش ناتو در ۲۵ سال گذشته به پدیدآمدن وضع موجود کمک کرده، ندارد. در عوض تصمیم پوتین در حمله به اوکراین، فقط به توسعهطلبی و امپریالیسم ذاتی روسیه و یا شرارت و نامعقول بودن ذاتی پوتین تعمیم داده میشود. در این بیان واشنگتن هیچ اقدامی برای عزم اجتناب ناپذیر مسکو برای بازپس گیری اوکراین به عنوان بخشی از حوزه نفوذ روسیه، در صورت عدم تبدیل به یکی از ایالتهای آن انجام نداد و نتوانست آن را نفی کند.
احتمالی که وجود دارد این است که مسکو و حتی شخص پوتین مایل به پذیرش اوکراینی مستقل برای مدت نامحدود بودند؛ تا زمانی که غرب آن را تحت حوزه نفوذ رهبری ایالات متحده قرار ندهد. اما از آنجایی که گسترش ناتو در طول زمان به صورت تدریجی پیشرفت و احتمال دربرگیری اوکراین مطرح شد، خصومت و ناراحتی پوتین تدریجا افزایش یافت. برکناری رئیس جمهور طرفدار روسیه در اوکراین در سال ۲۰۱۴ این ناراحتی را تشدید کرد و باعث الحاق کریمه به روسیه شد، و در نهایت پوتین، با اظهاراتی مبنی بر اینکه اوکراین هنوز واجد شرایط عضویت در ناتو نیست و احتمالا برای چندین سال هم واجد شرایط نخواهد بود، راضی نشد. از نظر او، تنها این تضمین که اوکراین هرگز به عضویت ناتو در نخواهد آمد و به بلوک غرب نخواهد پیوست، نگرانیش را کاهش میدهد.
حتی ممکن است بیطرفی اوکراین در طولانیمدت نیز برای روسیه قابل قبول نباشد و تلاشها برای الحاق اوکراین در حوزه نفوذ مسکو اجتنابناپذیر باشد. اما قطعا این مسئله هم تا حدی ناشی از برداشت روسیه از سیاستهای ایالات متحده و ناتو در قبال اوکراین است. خصوصا سوءظن مسکو مبنی بر مصمم بودن واشنگتن جهت جلوگیری از قرار گرفتن «کیف» تحت نفوذ انحصاری روسیه.
همه این موارد با مسئله تایوان نیز همخوانی دارد. از دید پکن، تقریبا در همان دوره که واشنگتن از گسترش ناتو در اروپا حمایت میکرده، تدریجا «تایپه» را نیز سخت در بر گرفته بود. استقلال و توسعه دموکراتیک اوکراین پس از شوروی همزمان با دموکراتیک شدن تایوان و «ظهور» چین بود، که در طول زمان باعث ایجاد تغییرات تاکتیکی و اظهارات واشنگتن در سیاست «چین واحد» شد. به طور مثال سیاست ایالات متحده در برابر تایوان با این مضمون بود که هرگونه تصمیمی (راه حل) برای آینده جزیره، باید با موافقت مردم تایوان همراه باشد. این مورد بازتاب مسئله اوکراین بود؛ زیرا پکن نیز مانند مسکو دموکراسی را تهدیدی پنهان برای منافع استراتژیک خود میپندارد. واشنگتن همچنین به تدریج ماهیت و دامنه روابط «غیر رسمی» خود با تایوان و همچنین ترویج مشارکت تایوان در سازمان های چندجانبه و امور جهانی را ارتقا داده است. این روند به اندازه دورههای متراکم گسترش ناتو فزاینده بوده است. همانطور که گسترش ناتو به سمت الحاق اوکراین به حوزه نفوذ ایالات متحده پیش میرفت، روابط تایوان-ایالاتمتحده نیز تدریجا در جهت همسویی استراتژیک و با هزینه پکن پیش میرفت. در واقع این موضوع به گواهی یک مقام ارشد دولت باید در کنگره اخیر تایید شد؛ و از تایوان به عنوان یک دارایی استراتژیک یاد کرد که «برای دفاع از منافع حائز اهمیت ایالات متحده در اقیانوس آرام و اقیانوس هند حیاتی است.» دیدگاهی که به طور فزایندهای در کنگره بازتاب پیدا کرد.
پکن این مسئله را به عنوان تجاوز مضاعف ایالات متحده به منطقه حیاتی که از نظر جغرافیایی نزدیک، و از نظر تاریخی برای چین استراتژیک است، تلقی کردهاست. دقیقا مانند دیدگاهی که مسکو به اوکراین دارد. رهبران چین مرتباً از پیامدهای بالقوه این روند به واشنگتن شکایت کرده و هشدار میدهند. دقیقاً مانند پوتین که دههها به واشنگتن درباره پیامدهای گسترش ناتو هشدار داده بود. با این حال واشنگتن مکررا منکر هرگونه تغییر اساسی در سیاست خود درباره «چین واحد» میشود و در عوض افزایش تنشها در سراسر تنگه تایوان را صرفاً به ماهیت اجبار و سازش ناپذیری پکن، جاه طلبیهای توسعه طلبانه، و یا تمایل شخصی «شی جین پنگ» برای دستیابی به اتحاد نسبت میدهد. در این بیان نه واشنگتن و نه «تایپه» تغییری در وضع موجود ندادهاند و از تعهدات سابق خود درباره چین واحد نیز عقبنشینی نکردهاند. همانطور که مسکو اوکراین مستقل را به مدت ۳۰ سال تحمل کرد، به این دلیل که در برابر روسیه به عنوان بخشی از حوزه نفوذ ایالات متحده و ناتو قرار نداشت، پکن نیز جدایی تایوان از سرزمین اصلیاش را به مدت ۴۰ سال تحمل کرد، به این دلیل که واشنگتن پکن را به عنوان «تنها دولت قانونی چین» به رسمیت شناخته بود، و هرگونه پیگیری سیاست «چین واحد تایوان واحد» را رد کرده بود. با این حال اکنون پکن این طور قضاوت میکند که واشنگتن دقیقاً به سمت چنین سیاستی پیش میرود و از این طریق به حقوق امنیتی و حاکمیت چین تجاوز میکند. درست همانطور که گسترش ناتو به نگرانیهای امنیتی روسیه دامن زد.
تناقضی که در اینجا وجود دارد این است که حرکت رو به شرق ناتو با تأمین چشمانداز تهدید روسیه و همچنین در نظر گرفتن پاسخ قهرآمیز مسکو، به نظر میرسد تا حدودی به همان تهدیدی که برای مصون ماندن از آن طراحی شده بود دامن زده است. به طور مشابه در آغوش پرفتن تایوان توسط ایالات متحده، به وسیله زیر سوال بردن مفهوم چهار چوب «چین واحد» برای پکن، و تحریک این کشور برای انجام اقدام نظامی، مخاطره این چارچوب را که به جهت نفی یا بازدارندگی طراحی شده بود تا حدی برای تایوان افزایش داده است. در واقع، به نظر میرسد برخی ناظران چنین قضاوت میکنند که به این دلیل که فقدان ضمانت امنیتی غرب برای اوکراین، تصمیم پوتین در حمله به اوکراین را تسهیل کرد؛ واشنگتن باید با دادن تضمین امنیتی صریح به تایوان، به وسیله کنار گذاشتن سیاست بلند مدت آمریکایی مبنی بر «ابهام استراتژیک» به نفع «وضوح استراتژیک» از محاسبات مشابه در پکن جلوگیری کند.
پیامدهای بلند مدت همه این موارد باید بدیهی باشد. به همان اندازه که حمله پوتین به اوکراین به دلیل نادیده گرفتن نگرانیهای روسیه درباره گسترش ناتو توسط واشنگتن بود، دور از ذهن نیست که پکن نیز احساس مشابهی داشته باشد - و در مرحله ای نامعلوم - اگر واشنگتن به نگرانی های چینی ها درباره فرسایش چارچوب «چین واحد» دامن بزند و یا هرگونه مسئولیت پذیری در قبال تنشهای روابط میان تنگ را انکار کند؛ از قدرت علیه تایوان استفاده کند.
اگر پوتین در یابد که منافع استراتژیک مسکو با حمله به اوکراین به خطر نمیافتد ممکن است که پکن نیز در نهایت به این نتیجه برسد که تفاهمات قبلیاش با واشنگتن درباره موضوع تایوان دیگر کارآمد نخواهد بود. اگر این اتفاق بیافتد، آمریکا ممکن است از پکن نیز مانند مسکو خشمگین و شوکه شود. اما این مسئله نباید زیاد غافلگیر کننده باشد. اگر واشنگتن میخواهد از بروز بحران در تنگه تایوان جلوگیری کند، باید راه هایی را برای جلوگیری از محاسبات پکن در نظر بگیرد که تنها گزینه کارآمد برای آن، استفاده از قدرت است.
انتهای پیام/
نظر شما