به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، ۱۵ روز از حادثه ریزش ساختمان ده طبقه متروپل در آبادان گذشت، ۱۵ روزی که برای تک تک خانوادههای عزیز از دست داده سیاه و تلخ بود. هنوز تب حادثه داغ است و اجسادی زیر آوار ماندهاند و امدادگران و آتشناشانان در گرمای آبادان مشغول فعالیت هستند. خالو مجتبی خاتمی از آتشنشانی است که از ساعات اولیه در محل حضور داشت و حوادث را از نزدیک لمس کرده بود؛ پای صحبتهای او نشستیم تا با لحجه آبادانیاش تراژدی متروپل و آنچه در این ۱۵ روز دیده را روایت کند که در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید
واکاوی دلایل ریزش متروپل آبادان / چرا ساختمان با وجود اخطارها افتتاح شد؟
امدادگری زیرسایه خطر ریزش باقیمانده ساختمان
از روزهای اول حادثه بگویید که شرایط چطور بود؟ گفته میشد که احتمال ریزش ساختمان مجاور وجود دارد، چطور در آن موقعیت کار میکردید؟
ساعت ۱۲ و نیم ظهر به ما اطلاع دادند که متروپل فروریخته است و ما از آتشنشانی سازمان منطقه ویژه به محل اعزام شدیم تا ساعت سه و نیم همه نیروهای ما با تجهیزات در صحنه حضور داشتند. اولین روز با ازدحام جمعیت مواجه بودیم. ابعاد حادثه به قدری بزرگ بود که از شهرهای اطراف هم نیروها اعزام شدند. نیروهای امدادی و بسیاری از مردم فارغ از ساعت کار با دل و جان کار کردند.
حضور در محل به دلیل سست بودن پایههای ساختمان مجاور واقعا خطرناک بود و لرزش داشت و بچههای نظام مهندسی در محل حاضر شدند و شرایط را کنترل کردند. بخشی از سازه را محکم کردند و گاهی هم که لرزشی احساس میشد به سرعت محل تخلیه میشد تا بنا محکم شود.
استفاده از گلاب و اسفند برای کنترل بوی تعفن
در خبرها آمده بود که بوی تعفن فضا را گرفته است، مشاهدات شما چه بود؟
من چند روز خانه نرفتم و در محل حضور داشتم. شرایط از روز سوم تغییر کرد و بوی تعفن شدیدی فضا را گرفت. بوی عجیب و آزاردهندهای بود و برخی از مردم آب و گلاب میریختند یا اسفند دود میکردند که فضا برای کار کردن نیروهای امدادی بهتر شود.
هنوز این بوی تعفن در محیط هست. من آتشنشان صنعتی هستم و تجربه کار در بوی شدید مواد شیمیایی را داشتم اما این بو بسیار آزاردهندهتر از همه آنهاست.
هوا بسیار گرم است و دما تا ۴۹ و ۵۰ درجه میرسد. از تهران و شیراز و شهرهای دیگر نیرو اعزام شد و در چند روز اخیر گرما شدت گرفت و این کار را برای آتشنشانان و امدادگرانی که از شهرهای دیگر آمده بودند و به شرایط آبادان آشنا نبودند، دشوار کرد.
ماجرای آواربرداری با قابلمه
تصاویری منتشر شد که امدادگران با قابلمه و سطل آواربرداری میکنند، شما تجهیزات کافی دارید؟ ماجرای عکسها چه بود؟
در روزهای اول امکان حضور بیلهای مکانیکی بزرگ به دلیل احتمال زنده بودن افراد نبود و حضور سگهای زندهیاب کمک بزرگی کرد. به دلیل اینکه نمیتوانستیم از ماشین آلات سنگین استفاده کنیم مجبور بودیم با سطل و دست آواربردادری کنیم. برخی رسانهها فضا را متشنج کردند که تجهیزات نیست درحالی که اینطور نبود. روز سوم تجهیزات سنگین به محل اعزام شدند و جرثقیلهای بزرگی آمدند تا بتوانیم آوار سنگینی مانند چیلرهای بزرگ ساختمان را جا به جا کنیم. سپاه خاتم الانبیا هم ماشین آلات بسیاری به محل اعزام کرد.
تخریب پنج خانه برای تردد ماشینهای آواربرداری
محل دسترسی به محل حادثه به دلیل ریزش آوار مسدود بود و برای تسهیل در تردد ماشین آلات سنگین پنج خانه را تخریب کردیم. این تخریب هم با اجازه مردم بود.
آواربرداری در چه مرحلهای است؟
در حال حاضر بعد ۱۵ روز آواربرداری به طبقات منفی رسیده است. ساختمان ده طبقه بود سه طبقه منفی داشت که ظاهرا کارگاه هلدینگ عبدل باقی هم در همین طبقات قرار داشته است.
آواربرداری متوقف نشد و همه به صورت شیفتی کار میکنند. ریزش به این صورت بود که طبقه همکف بر روی طبقه منفی یک آوار شده بود.
هنوز هم پمپها درحال تخلیه آب هستند
ماجرای آب گرفتگی و ترکیدگی آوار چه بود؟
فشار و حجم آوار باعث ترکیدگی لولههای آب شد و بیشتر از یک متر از طبقات زیرین را آب گرفت. از پمپ آبی استفاده کردیم تا بتوانیم آب را تخلیه کنیم و به طبقات پایینی دسترسی داشته باشیم. هنوز هم این پمپها درحال تخلیه آب هستند. مهندسین آب و فاضلاب حاضر در محل هم آب را تست کردند و مطمئن شدیم که ناشی از شکستگی لولههاست.
ماجرای تماس زیرآوار ماندهها با خانوادهاشان
در روزهای ابتدایی صحبت از تماسهایی بود که افراد زیر آوار مانده با خانوادهها گرفته بودند و حتی گفته شد که عدهای در طبقات زیرین سالم هستند. ماجرای این تماسها چه بود؟
تماسهایی با خانوادهها انجام شده اما اینطور نبود که فرد توضیح بدهد که من زیرآوار ماندهام، تماس به این صورت بود که فقط صدای آه و ناله و جیغ میآمده است. یکی از افرادی که با همسرش تماس گرفته بود را در حالی خارج کردیم که میلگرد در شکمش فرو رفته بود.
کارگرهایی که سرنوشتشان نامعلوم است
آمارهای متفاوتی از کارگران زیرآوار مانده منتشر میشود، در این مورد اطلاعاتی دارید؟
هرکسی آماری از کارگرهای زیرآوار میدهد اما آماردقیق ۳۸ نفر بود که خانوادهها اعلام مفقودی کرده بودند. ده خانواده دیگر هم اعلام کردند که از عزیزانشان خبری ندارند. برخی از کارگرانی که زخمی شده بودند هم از مشاهداتشان میگفتند که زیرآوار رفتن همکارشان را دیدهاند. از این تعداد برخی از اجساد خارج شدهاند و هنوز آمار دقیقی وجود ندارد.
خانوادهها هنوز در محل حادثه هستند؟
خانوادهها در محل حضور دارند و با گریه چشم انتظار فرزندانشان هستند.
آقای بهبهانی که دو فرزند خود را از دست داده بود هر روز میآمد و گریه میکرد و شعر میخواند. صحنههایی که در این ۱۵ روز دیدیم دل همه را به درد میآورد.
دیدن رنج مردم در روحیههایمان تاثیر بدی گذاشته و ما هم در کنار آنها صاحب عزا بودیم. هر جسدی که پیدا میکردیم همه دورش جمع میشدند؛ برخی از اجساد هم قابل تشخیص نبودند و از طریق مدارک هویتی که در جیبشان بود هویتشان مشخص میشد.
خانواده جلیلیان در ساختمان بستنی فروشی داشتند و مادرشان پرستار بخش کرونا بود که در این حادثه شوهر و دو فرزندش را از دست داد و تنها شد.
خانواده صالحی دو دخترشان را از دست دادند. غم سنگین بود و آبادان را غم گرفته است. آبادان حسینیهای بزرگ شده و بیش از ۵۰۰ نفر در حال کار هستند. مردم هم همراه ما هستند و با غذا درست کردن از امدادگران پشتیبانی میکنند.
بخش عمدهای از کار هم برعهده خانمهاست و از امدادگری گرفته تا درست کرن غذا را تقبل کردهاند. خانم شهربانو منصوریان هم از جمله افرادی بود که به محل حادثه آمد و کمک کرد.
برخی از رسانهها اخباری مبنی بر توقف عملیات و آغاز تخریب بنا را منتشر کردند، این موضوع صحت دارد؟
عملیات هنوز ادامه دارد و این حرفها که گفته شد میخواهند ساختمان را تخریب کنند و عملیات متوقف شود به هیچ عنوان درست نیست. مسئولان هم اعلام کردند که تا خروج آخرین جسد عملیات ادامه خواهد داشت. تخریب سازه هم سه تا چهار ماه زمان میبرد و کار یک شبه نیست.
انتهای پیام /
نظر شما