به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، سیل، زلزله، طوفان و حوادثی از این دست، سالانه خسارتهای بسیاری به کشور وارد میکند و تعداد زیادی از هموطنان قربانی میشوند. در چنین کشوری که مدام آماج حوادث مختلف است، مدیریت بحران جایگاه مهمی دارد. به همین واسطه در دفتر ایسکانیوز میزبان حسین ظفری سخنگوی سازمان مدیریت بحران وزارت کشور بودیم و آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است.
خسارتهایی که سالانه کشور در حوادث طبیعی متحمل میشود، چقدر است؟
کشور ما با توجه به موقعیت جغرافیایی که دارد و قرار گرفتن روی گسل، تنوعی از مخاطرات طبیعی را تجربه میکند. این حوادث بالقوه توان خسارت زدن به سکونتگاههای شهری رو روستایی را دارند. کشور ما جزو ۱۰ کشور با مخاطرات بالاست.
به همین واسطه ایران در دسته کشورهای با مخاطرات بالاست. حوادث طبیعی براساس آمار سالانه به طور میانگین پنج میلیارد دلار به کشور خسارت میزنند. از بعد از انقلاب و با توجه به جنگ تحمیلی که داشتیم، تجربه خوبی به دست آوردیم که در بحرانها چطور عمل کنیم.
در برخی کشورها مثل روسیه وزارت شرایط اضطراری وجود دارد. در برخی کشورها هم معاون رئیس جمهور مسئولیت مدیریت بحران را برعهده دارد. در کشور ما وزارت کشور حکمرانی داخلی کشور را برعهده دارد و در استانها استاندار و در شهرستانها فرماندار مسئول مدیریت بحران است. رئیس سازمان مدیریت بحران هم معاون وزیر کشور است اما حکم او از سوی رئیس جمهور صادر میشود. سازمان مدیریت بحران مسئولیت هماهنگی را دارد و در شرایط بحران بازوی عملیاتی آن هلال احمر، راهداری و غیره است.
ما در حوزه پیشگیری دچار ضعف هستیم. در این حوزه نیازمند مطالعه و تولید علم بیشتر هستیم. سازمانها، اندیشکدهها و دانشگاهها باید برای کمک بیایند و قوه بیشتری به فضای پیشگیری بدهند. امروزه در دنیا با استفاده از هوش مصنوعی مخاطرات را پیشبینی میکنند. عقبه این کار تولید دانش و وجود آزمایشگاه و تجهیزات است.
سیلاب اولین عامل خسارت
بیشترین خسارتها مربوط به کدام بخش است؟
عمده خسارتهایی که کشور در حوادث متحمل میشود، خسارتهای مادی هستند. در سالهای مختلف عوامل اصلی که خسارت به بار میآورند، متفاوت هستند اما معمولا سیلاب اولین عامل خسارت است.
در خصوص فضای زیرساختی عمدتا بیشترین خسارتها مربوط به بخش کشاورزی و زیرساختی به ویژه راهها است. در سیل اسفند سیستان و بلوچستان از چهار هزار میلیارد خسارتی که به استان وارد شد، ۲هزار و ۲۰۰ میلیارد مربوط به راهها است. بخش بعدی خسارت به باغها و کشاورزی بود.
آیا میتوان این سیلابها را کنترل کرد؟
سه روش کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای سیلاب دیده شده است.
در برنامه بلندمدت اصلاح مسیر رودخانهها یکی از مباحث است که زمانبر بوده و هزینه بالایی نیاز دارد. حریم رودخانهها باید ایمن شوند و گنجایش آبگذری را داشته باشند. لایروبی رودخانهها هم باید در دستور کار قرار گیرند. بخش زیادی از زبالهها توسط مردم رها میشوند. در سیل سال ۱۴۰۱ در فیروزکوه دهانه پل با زبالههای عجیبی مثل یخچال و یونالیتهای ساختمانی بسته شد و منجر به سیلاب شد.
بخش دوم عملکرد بلند مدت فرهنگسازی درباره این است که ساخت و سازی در حریم رودخانه انجام نشود. امروزه شاهد ساختو سازهای غیرمجاز در حریم رودخانه هستیم؛ چراکه افراد تصور میکنند رودخانه خشک شده و دیگر امکان ندارد که آبی جاری شود و اقدام به ساخت و ساز میکنند.
از جمله اقدامات میان مدت میتوان به آبخیزداری و آبخوانداری اشاره کرد. با این روش آب در بالادست سدها نگه داشته میشود که هم به سفرههای زیرزمینی نفوذ کند و هم رسوبات وارد سدها نشوند. با این روش آبهای زیرزمینی غنی میشوند و وظیفه این کار برعهده وزارت کشاورزی است.
امسال مطالعه برای اجرای آبخیزداری در ۲۰ میلیون هکتار از اراضی کشور انجام شده است که انشالله به اجرا برسد.
در کوتاه مدت هم اطلاعرسانی و آگاهی دادن به مردم در دستور کار قرار دارد.
مشکل بودجه در حوزه پیشگیری
بودجهای که سالانه به مدیریت بحران اختصاص پیدا میکند، چقدر است؟
درخصوص بحث مدیریت بحران در کشور ۲ ماده قانونی داریم که شامل ماده ۱۶ و ۱۷ قانون مدیریت بحران کشور میشود. در ماده ۱۷ آمده است که دولت با ساز و کاری خسارت وارد بر مردم را جبران کند. در کنار این بیمه ساختمانی و محصولات کشاورزی را تقویت کردهاند که بار مالی که بر دوش دولت است، مدیریت شود و بیمهها خسارت را پرداخت کنند. این ماده فعال است و سازمان برنامه و بودجه هزینه را میپردازد. براساس این ماده بعد از بحران بر مبنای کار کارشناسی انجام شده، رقم تعیین میشود و پس از تائید سازمان مدیریت بحران، توسط برنامه و بودجه پرداخت میشود.
در ماده ۱۶ آمده که تمام بودجههای مربوط به پیشگیری در کشور در این ماده تجمیع شود. تاکنون بودجه این ماده محقق نشده است.
هر سال مبلغی تحت عنوان بودجه حمایتی بنا بر توان دولت، پرداخت میشود. اگر ماده ۱۶ فعال شود، میتوان کارهایی را در حوزه پیشگیری انجام داد.
سیستمهای هشدار در چه سطحی هستند، چه کمبودهایی داریم و در مقایسه با استانداردهای جهانی در چه سطحی هستیم؟
درخصوص زلزله ما شبکه خوبی از لرزهنگارها در کشور داریم. ۱۳۰ سیستم هشدار در کشور وجود دارد. این تعداد باید به ۴۰۰ نقطه برسد که بنا داریم در نقاط مختلف این کار را انجام دهیم.
در حوزه مخاطرات جوی هم سازمان هواشناسی سه هزار نقطه اضافه بر نقاط گذشته را در نظر گرفته است. اشکالاتی در سیستم هشدارها وجود داشته که با اضافه شدن نقاط جدید رفع شده است.
در حادثه سیل امامزاده داوود صحبت از اطلاعرسانی دیر و ناهماهنگی بین ارگانها مطرح شد، حوزه اختیارات ستاد مدیریت بحران چقدر است، آیا میتواند بالاتر از نظر پلیس خیابانی را ببندد یا منطقهای را تخلیه کند؟ چون در بحرانها زمان کوتاه است و باید ارتباط و هماهنگی بین ارگانها در ثانیه انجام شود یا حتی ستاد به قدری قدرت اجرایی داشته باشد که به محض اطلاع از خطر برای پیشگیری از خسارت وارد عمل شود و تنها به هشدار بسنده نکند؟
در مورد بحرانها تقسیم کار صورت گرفته و سازمان مدیریت بحران تنها وظیفه هماهنگی این ارگانها را برعهده دارد.
اگر اتفاق در سطح استان شکل بگیرد و استان بتواند با ظرفیت خود این مسئولیت را انجام دهد، مسئولیت آن با استاندار است. اگر شرستان باشد این مسئولیت با فرماندار است. اگر مشکل مربوط به چند استان باشد، هماهنگی بین ارگانها با ستاد مدیریت بحران کشور است. اگر هم قصوری باشد به دستگاه قضایی معرفی شود.
در این شرایط میتوان از استادهای معین استفاده کرد. لذا تنها هشدار نیست و هماهنگی بین ارگانها توسط ستاد بحران انجام میشود.
چرا در بحرانها مردم ما سردرگم هستند، مثلا مانند مردم کشور ژاپن نمیدانند که باید چه کاری انجام دهند و چطور عمل کنند؟ سالانه چقدر برای آموزش مردم هزینه میشود و چرا انقدر با استانداردهای جهانی فاصله داریم؟
مسئولیت آموزش همگانی با هلال احمر است. آموزش عمومی هم با صدا و سیما است اما فعالیتهایی مانند اضافه کردن مدیریت بحران به کتب درسی انجام شده که در مدارس تدریس میشود.
براساس قانون دانشگاهها موظف هستند که ۲ واحد درسی مدیریت بحران اضافه کنند اما این واحد در حال حاضر به صورت اختیاری است و باید اجباری شود.
سال گذشته هم ۱۵ هزار مانور برگزار شده است. در محلات هم گروههایی شکل گرفته که به امر آموزش کمک میکنند.
گفته میشود که احتمال زلزله بزرگ در تهران وجود دارد، تهران شهری است که قناتهای بسیار و بافت فرسوده گسترده دارد، چه فکری برای این مناطق شده؟ علاوه بر این کارشناسان معتقدند که در صورت بروز حادثهای بزرگ راههای تهران مسدود شده و عملا کاری از استانهای معین برنمیآید، نظر شما در این باره چیست؟
۷۰ درصد کشور یا روی گسل یا در حریم گسل است. سال گذشته ۲۱۵ هزار زلزله در کشور داشتیم. تهران به دلیل جمعیت و موقعیت سیاسی که دارد، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سیستمهای لرزهنگار در اطراف تهران نصب شده است. تهران به لحاظ لوجستیکی و آمادگی بسیار جلوتر از دیگر شهرها است و جلسات سالانه برگزار میشوند.
انتهای پیام /
نظر شما