به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، بدون شک عضویت ایران در سازمان فرامنطقهای بریکس، دستاورد بزرگی برای دیپلماسی اقتصادی ایران بوده است. اما آنچه اکنون میتوان با قاطعیت در موردش صحبت کرد، ظاهر شدن آثار کوتاه مدت عضویت ایران است. هر چند که برای قضاوت در مورد دستاوردهای اقتصادی بلندمدت آن باید کمی صبورتر بود. علاوه بر این، در زمینهی نتایج سیاسی باید گفت پذیرش درخواست عضویت ایران و حضور رئیس جمهور کشورمان در اجلاس کازان، نشانگر حضور ایران در یک اتحاد جهانی با وزن بسیار سنگین بود.
بیشتر بخوانید:
دومین دیدار پزشکیان و پوتین در کازان روسیه / قدرتنمایی اتحادهای منطقهای و جهانی در شانزدهمین اجلاس بریکس
با توجه به شرایط ملتهب منطقهای ایران و تنشهایی که با جبهه غرب و نماینده آن در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی وجود دارد، روابط نهادینه و عمیق با کشورهای بلوک شرق در قالب بریکس از چندین جهت بر قدرت نرم جمهوری اسلامی صحه میگذارد:
نخست اینکه توان مذاکره و چانهزنی ایران را در رسیدن به اهداف خود افزایش میدهد. دوم اینکه نمودی از موفقیت تاریخی گفتمان استکبارستیزی ایران است. به این صورت که بیاعتمادی جمهوری اسلامی ایران به ایالات متحده و قواعد بینالمللی سراسر غربی که از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت و در بیان و عملکرد بنیانگذاران انقلاب و رهبران کشورمان همواره تبلور می یافت، اکنون به گفتمانی فراگیر در میان بسیاری از کشورهای جنوب جهانی و بلوک شرق تبدیل شده و این بدون شک حاصل انقلاب اسلامی و موفقیت بیش از چهار دهه تلاش جمهوری اسلامی ایران است.
علاوه بر این گفتمان اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم که بر مبنای چندجانبهگرایی و مخالفت با یکجانبهگرایی غربی بود، با عضویت ایران در دو سازمان مهم شانگهای و بریکس به دستاوردی ملموس و قابل توجه رسید. گفتمانی که دولت چهاردهم نیز بر اساس بیانات مقام معظم رهبری خود را ملزم به ادامه و تعمیق آن میداند.
به عبارتی میتوان گفت حضور در بریکس نشان از «تبدیل گفتمان به عملکرد» و نمود موفقیت سیاسی ایران در نگاه به شرق است و در ساحت سیاسی، تهران اکنون هم تا حد زیادی به آنچه که میخواسته با عضویت در سازمان بریکس رسیده است.
در زمینهی نتایج اقتصادی این عضویت، باید گفت امیدها و پتانسیلهای بسیار زیادی وجود دارد و همانطور که عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصاد و دارایی دولت چهاردهم نیز بیان نموده، ایران میتواند به یکی از مهمترین کشورها در تبادلات اقتصادی میان کشورهای عضو بریکس تبدیل شود و این اتفاق حتما رخ خواهد داد. اما تا رسیدن به نتایج عینی و قابل مشاهده و رصد تأثیر عضویت در بریکس بر آمار و ارقام اقتصادی کشورهای عضو آن، امری زمانبر خواهد بود.
شکی نیست که از این پس مبادلات تجاری و سرمایهای ما با چین پررونقتر خواهد بود. این عضویت میتواند باعث شود ایران امتیازات بیشتری برای نفت خود در اختیار پکن قرار دهد و انگیزههای وسوسهانگیزی برای شرکتهای چینی برای تعامل و سرمایهگذاری در بازار ایران فراهم کند. در مورد روسیه نیز قرارداد روابط راهبردی ایران با روسیه نیز به احتمال قوی به نتیجه خواهد رسید و روابط تهران و مسکو به خصوص از بُعد اقتصادی و نظامی عمیقتر خواهد شد.
میتوان امید داشت که ایران با نزدیکی به این قطب قدرت غیر غربی، بتواند تحریمهای ظالمانهی غرب علیه برنامهی هستهای خود را مدیریت کند. همچنین فشار برای عضویت در گروه ویژه اقدام مالی (FATF) و شبکهی بانکی و مالی جهانی-سوئیفت- نیز برای مبادله با جهان کاهش مییابد. چرا که ایجاد شبکهی پولی و مالی توسط اعضای بریکس این مبادلات را تسهیل میکند.
بریکس که در سال 2009 توسط پنج کشور برزیل، افریقای جنوبی، روسیه، چین و هند تأسیس شد؛ اصلیترین هدف خود را ایجاد نهادهایی اقتصادی موازی با نهادهای پولی و مالی غرب اعلام کرد. در واقع هدف اصلی این کشورها که -شامل اقتصادهای نوظهور و همچنین دو ابرقدرت مهم جهان شرق بودند- این بود که در مقابل یکجانبهگرایی و سلطهی مطلق ایالات متحده بر نظم سیاسی و اقتصادی جهان بایستند.
اعضای موسس بریکس و همچنین کشورهایی شامل ایران، مصر، عربستان سعودی، اتیوپی و امارات متحدهی عربی که بعدا به آن پیوستند؛ شبکههای مالی و پولی جهان را که در دو نهاد بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تبلور پیدا کرده است را حاصل مناقشات پس از جنگ جهانی دوم و شرایط نظام بین الملل در آن بزنگاه تاریخی میدانند. بنابراین بر این نظر هستند که اعمال آن سیاستها بر جهان قرن بیست و یکم که به شدت جهانی آسیایی و در حال شرقی شدن است از هر نظر غیرقابل قبول جلوه میکند. بنابراین یکی از مهمترین اقدامات بریکس ایجاد «بانک توسعه نوین» در سال 2014 بود که مستقل از ارز دلار عمل میکند و به نوعی آلترناتیوی برای بانک جهانی است.
کشورهای بریکس اگرچه که 26 درصد -حدود یک چهارم- از تولید ناخالص جهان را دارند اما در صندوق بین المللی پول تنها 15 درصد حق رأی دارند. این کشورها همچنین دو پنجم تجارت جهانی کالا و نزدیک به نیمی از جمعیت جهان را در خود جای میدهند اما بسیاری از منافع آنها تحت تأثیر ساختار نظام بینالملل و هژمونی سیاسی، حقوقی و اقتصادی غرب نادیده گرفته میشود.
حضور عربستان به عنوان بزرگترین تولید کنندهی نفت جهان و چین به عنوان بزرگترین مصرفکنندهی انرژی در جهان در ترکیب اعضای این سازمان خود امری قابل توجه است. حدود 40 درصد از تولید و صادرات نفت خام جهان درون کشورهای این اتحادیه جریان دارد و این بدان معناست که بریکس بر کنترل انرژی در جهان نیز اثرگذار خواهد بود.
نکتهی قابل توجه دیگر این است که امروزه تنها پس از گذشت چهارده سال از تأسیس این نهاد، تجارت کالا در میان اقتصادهای بریکس به میزان قابل توجهی از تجارت بین کشورهای بریکس و گروه 7 پیشی گرفته است و این نرخ بالای تبادلات تجارتی میان اعضا را نشان میدهد. چندین دهه رشد سریع همچنین به بسیاری از این اقتصادها وزن بسیار بیشتری در اقتصاد جهانی -چه به عنوان تولید کننده و چه به عنوان مصرف کننده- بخشیده است.
بنا بر اعلام سازمان تجارت جهانی، بریکس از زمان ایجاد در سال 2009، سهم خود را در تجارت جهانی به ۲۱ و شش دهم درصد افزایش داده است. در حال حاضر نیز پس از اتحادیه اروپا حجم تجارت کشورهای بریکس با سایر کشورهای جهان و با یکدیگر به ۱۰ و چهار دهم تریلیون دلار میرسد.
تمامی اینها بدان معنی است که اتفاقی بزرگ در نظم سیاسی پس از جنگ سرد در جهان در حال رخ دادن است. پیامدهای سیاسی این رخداد عظیم اکنون هم غرب را به وحشت انداخته و توجه رسانهها و دولتمردان را به خود جلب کرده است. به طوری که مهمترین و فوریترین دستور کار سیاست خارجی ایالات متحده مهار چین است.
به نظر میرسد که با وجود فشارها و مهارها، پیامدهای اقتصادی، تکنولوژیک و حتی هستهای و نظامی این تحول بزرگ در آیندهای نزدیک بر جهان و همچنین بر اقتصاد کشور ما تجلی خواهد یافت.
انتهای پیام/
نظر شما