انقلابی‌ و انقلابی‌ترها پشت تریبون دانشگاه!

خبرنگار ایسکانیوز که به مراسم روز دانشجوی دانشگاه تهران با حضور قالیباف رفته بود، دیده‌های خود را روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، هرچند قرار بود ابتدا برای پوشش دیدار دانشجویی رئیس‌جمهور به دانشگاه شریف بروم، اما بعید می‌دانم نطق‌ها و گله‌های دانشجویان آنچنان تفاوتی داشته باشد. و اگر همان شود که پیش‌بینی می‌کنم حسابی ناامید خواهم شد. شاید همان شود که همه در فضای رسانه می‌گویند، نقد به همراهی همه‌جانبه مجلس با جریان به اصطلاح وفاق، یا قرار دادن مجلس کنونی دربرابر چیزی به اسم جمهوریت و یا ماجرای ظریف و مطالبه وعده‌صادق ۳ و حاشیه‌های بسیار پیرامون قالیباف... کمی زود آمده‌ام، ساختمان دانشکده ادبیات یعنی محل برگزاری نشست، تلاشم برای ورود اول با این واقعیت که باید گوشی موبایل خود را تحویل دهم روبرو شد، از من اصرار و از مسئول ورودی سالن برگزاری نشست انکار. در نهایت حتی کارت میتیکومان خبرنگاری هم فایده‌ای نداشت و من مجبور شدم گوشی و کیفم را تحویل اماناتی بدهم که درجایگاه ایستگاه صلواتی قرار داشت، عملا راحتی نوشتن با گوشی موبایل از من سلب شد و باید به سبک خبرنگاری قرون وسطی با یک دفترچه و قلم وارد نشست شوم.

تلاش دوم هم برای ورود با این واقعیت روبرو شد که باید منتظر لیست خبرنگارها بمانم، هرچند در تلاش سوم معلوم شد که مسئله لیست خبرنگارها بالکل رد گم کنی بوده و فقط لازم بوده تا مسئله شامل گذر زمان شود. به هر نحو توانستم وارد سالن شوم و عکس شهدای کنار ورودی سالن و اسم یکی از شهدا توجهم را جلب کرد، یعنی شهید محمد هدایت ظفرقندی هیچ ارتباطی با وزیر بهداشت دولت وفاق ندارد؟

وارد تالار فردوسی محل برگزاری نشست که شدم، سوالی که به ذهنم خطور کرد این که آیا این همان سالنی است که رئیس‌جمهور در آئین آغاز سال تحصیلی در آن سخنرانی کرد و توسط علیرضا صفری، رئیس بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به حاشیه کشیده شد؟ صفری مسئول بسیج را هم روبروی ورودی دانشکده ادبیات دیدم، سرشلوغ و آشفته به نظر می‌آمد. بندۀخدا عجب عکس شاهکاری با رئیس‌جمهور گیرش آمده بود، عکسش با سعید جلیلی هم حسابی جنجالی و خبرساز شده بود، شاید امروز هم عکس ترازاولی با رئیس مجلس نصیبش شود. بگذریم، سالن ابتدا خالی بود و تنها مسئولین و خبرنگاران درحال تنظیم صوت و تصویرشان بودند، عکس شهید رئیسی هم که در سازمان ملل عکس شهید سلیمانی را برافراشته بود در دکور تالار به چشم می‌خورد، عجیب این‌روزها یادش می‌کنیم و دلمان برایش تنگ می‌شود، دیروز فیلمی از روز دانشجوی سال گذشته دیدم که در آن دانشجو از شهید رئیسی درخواست می‌کرد که سال آینده هم به دانشگاه برود و شهید رئیسی گفت "اگر عمری باشد." روزگار اینچنین می‌خواهد دیگر، عمری باقی نبود. تزئینات سالن و دوبیتی که در اطراف سالن نصب شده خیلی ربطی به شخص قالیباف و مسائل مجلس ندارد و بیشتر جلوه دیپلماسی عزت به خود گرفته است و حتی شعار برنامه هم بر همین منوال است. «به عزم آخرین پیکار برخیز.» کم کم به شروع نشست نزدیک می‌شویم؛ سالن هم آرام آرام پرتر می‌شود. گوشه‌ای از نگرانیم آن است که حتی رئیس مجلس هم نتواند دانشگاه حال خراب امروز را کمی شور ببخشد.

قالیباف دیرکرده بود و داشت حوصله‌ام سرمی‌رفت که توجهم به یکی‌به‌دوی فردی از عوامل برگزاری نشست با دختر و پسری دانشجو در میان دانشجویان جلب شد. مسئول از دختر خواهش می‌کرد تا برود و در کنار خانم‌ها در طرف دیگر سالن بنشیند. این مشاجره مدتی به طول انجامید و درنهایت دختر دانشجو خواهش مسئول دانشجو را نپذیرفت و با قدرت سرجای خود و درمیانه آقایان نشست. خارج از نابه‌هنجار بودن لجبازی آن دختر، اینکه پافشاری خود را با جیغ و داد همراه نکرد نکته مثبت ماجرا بود. با گذر زمان سالن هم درحال پرشدن است و معلوم می‌شود نگرانی‌ام درمورد دانشگاه خاموش بی‌مورد بوده‌است و دانشگاه تهران را دست کم گرفته بودم. مورد جالب دیگری که در نظرم آمد این بود که سفیر ونزوئلا وارد سالن شد و در ردیف اول نشست. و اینکه اصلا من از کجا سفیر ونزوئلا را شناختم به لطف دوستی بود که در کنار من نشسته بود و اخیرا به ونزوئلا سفر کرده بود. _البته تا پایان نشست هیچ کنش خاصی از طرف سفیر دیده نشد_ نیم‌ساعت از زمان اعلام شروع جلسه گذشته و همچنان خبری از ریاست مجلس نیست و خب با توجه به تجربه‌ام از برنامه‌ریزی انقلابی‌ها این موضوع خیلی هم دور از انتظار نبود. یوسف سلامی هم مثل همه برنامه‌ها از طرف صداوسیما از راه رسید و با استقبال گرم کلنی بسیجی‌های نشسته در گوشه سالن روبرو شد، شور و شوق کلنی دانشجویان بسیجی و اقداماتشان برای گرم نگه داشتن سالن تا رسیدن رئیس مجلس هم ستودنی است، بسیجی است دیگر...

بالاخره بعد از مدت طولانی انتظار و حدود ساعت ۱۵ قالیباف وارد سالن شد و سیمایی صراف، وزیر علوم به همراه تعدادی دیگر پشت سر ریاست مجلس وارد سالن شدند. قالیباف به رسم ادب در ابتدا به سراغ پدر شهیده کرباسی رفت و خوش و بش گرمی با او کرد و بعد از آن به سفیر ونزوئلا خوش‌آمد گفت. درنهایت هم درکنار آنها در همان ردیف اول سالن نشست، سلامی هم که فرصت را غنیمت شمرد و بلافاصله مصاحبه کوتاهی را با او شکل داد. شاید انتظار داشتم که آیات قرآنی که تلاوت می‌شود، از سوی بسیج دانشجویی کمی برنامه‌ریزی شده و حاوی پیامی کنایه‌آمیز باشد، اما خب با گوش سپردن به قرائت زیبای سوره کوثر حال و هوای پایانی ایام فاطمیه مخابره شد. کلیپ ابتدایی که به روی صحنه افتاد، گزارش تصویری بود از دیدار سال گذشته شهید امیرعبداللهیان در دانشگاه تهران با موسیقی متنی اثرگذار که باز هم یاد و خاطره ایشان را زنده کرد، به راستی که مرد میدان دیپلماسی بود و خستگی نمی‌شناخت. روزگار اینچنین می‌خواهد دیگر، عمری باقی نبود. با خود فکر کردم که اگر بیایم و بنشینم و مانند یک گزارش خبری وقایع و گفته‌های نشست را مخابره کنم که دیگر نمی‌شود حاشیه نویسی، می‌شود پوشش خبری، پس خیلی دلم نمی‌خواهد مثل یک خط زمانی شروع کنم و بگویم که فلان نماینده آمد و فلان نقدها را کرد و گفت و رفت، هرچند که نشست مرا در قفس حاشیه‌نویسی در سیر زمانی خود محبوس کرده، ولی باز هم بنا ندارم که حوصله مخاطب سر برود، پس بیایید اینگونه ادامه دهیم: ریاست دانشگاه تهران هم خیلی مختصر صحبت‌هایی را ایراد کرد و رفت، بعدا البته وقتی نماینده بسیج دانشجویی به بالای صحنه آمد، خیلی صحبت‌هایش هم راستا با دکتر حسینی نبود. نماینده بسیج دانشجویی یعنی علیرضا صفری در بخشی از صحبت‌هایش از تبدیل شدن صندلی ریاست دانشگاه به محل نزاع سیاسی گفت و این جایگاه را از جریان راستین خود خارج دانست، انتصابات اخیر را به نوعی یک سهم خواهی از دانشگله دید و درخواست کرد تا این جایگاه را با دیدی وسیع و مترقی بازبینی کنند. رئیس دانشگاه از ۱۰۰سالگی دانشگاه تهران گفت و همه این ۱۰۰ سال را زمین مجاهدت‌ها و مبارزات جریان دانشجویی دانست و به ۲۰۰ شهید دانشگاه تهران افتخار کرد. مهمان ویژه نشست، پدر شهیده کرباسی بود. اگر به یاد داشته باشید، همین اخیرا یک زوج جوان در لبنان مورد حمله راکتی صهیونیست‌ها قرار گرفتند و هردو شهید شدند. اولین چیزی که با دیدن قامت راست این پدر شهید به چشم می‌آمد، به نوعی استواری و عزتمندی او بود، چنان قرص و محکم قدم برمی‌داشت که انگار نه انگار داغی جبران ناپذیر بر شانه‌هایش سنگینی می‌کند. از دختر شهید و دامادش گفت، از عشق بی‌اندازه بین ایندو. _به راستی که شهدا باید قبل از پرکشیدن رسم عاشقی آموخته باشند._ از جایگاه علمی والای دخترش گفت و از جوایزی که بابت مقالاتش برده بود، از توانمندی نرم‌افزاری داماد شهیدش گفت که در حمله سایبری به گنبدآهنین نقش داشته است و شکی نیست که بنا برگفته خودش این ترور یک حرکت خصمانه و برنامه‌ریزی شده بوده‌است، این دو زوج شهید عاشقانه زیستند و در نهایت دست در دست هم عاشقانه پرکشیدند. در این میانه‌ها بود که ناگهان سیمایی، با عجله به همراه چندی جلسه را ترک کرد، البته بعدا معلوم شد عجله‌اش به خاطر جلسه هیئت دولت بوده که در همان زمان برگزار می‌شد. درادامه هم دانشجویی فلسطینی الاصل به روی سن آمد تا نطق قرایی ایراد کند و از عزت‌مندی و شکست‌ناپزیری فسلطینیان بگوید و از این بگوید که مراکز علمیشان را در غزه تخریب کرده‌اند. اما در اسلام برای دانش و علم‌آموزی اجر نهاده شده و آنان با وجود نبود امکانات، همچنان برای کسب علم تلاش می‌کنند.

بعد اینها بالاخره جلسه رسید به بخشی که از نظر من بخش اصلی ماجراست، قرائت نطق‌های تشکل‌های دانشجویی و انتقادات و پیشنهاداتشان خطاب به رئیس مجلس به عنوان نماینده دولت و حکومت، و قرار دادنش در جایگاه پاسخگویی. از اینکه در ادامه فهمیدم که تشکل انجمن اسلامی که به نوعی جریانی تند در مقابل جریان‌های انقلابیست، دعوت بسیج را برای ارائه نطق در این نشست نپذیرفته ناامید شدم، شنیدن صدای مخالف هرچند تند و تیز، قطعا سودش بیش از ضررش است. بنا بود تا ۶ تشکل نمایندگانشان را به روی سن بفرستند تا در ۵ دقیقه نطق خود را بخوانند و بعد هم نوبت ریاست مجلس برسد: اولین فردی که به روی سن آمد دبیر انجمن‌های علمی دانشگاه تهران بود، هرچه گفت قطعا مطالباتش ربطی به موضوعات علمی و پژوهشی نداشت، سرراست توسعه دانشگاه را به توسعه علم و توسعه علم را به آزادی و آزادی را به رفع محدودیت‌ها ربط داد و ادامه داد، از انتصابات غیرحرفه‌ای در دانشگاه‌ها و از وجود سهمیه‌های گوناگون در کرسی‌های دانشگاه‌ها گلایه کرد. به اهمیت مبنای علمی و تخصصی در قانون‌گذاری‌ها اشاره داشت و مشروعیت قانون را در مقبولیت عمومی آن دانست، در ادامه هم از چیزهایی گفت که دیگر واقعا ربطی به انجمن‌های علمی نداشت، از آزادی پوشش و آزادی اجتماعی و وفاق به معنای عام حرف زد و سیاسی گفت و سیاسی گفت و سیاسی گفت. البته به نکته‌ای اشاره کرد که به نوعی در بقیه نطق‌ها اشاره نشده بود، آنهم ضرورت عدم نمایندگی نماینده‌های حداقلی برای اکثربیت جامعه بود و تاثیر این مبنا بر واکنش قهری و مهاجرت‌ دانشجویان. اگر من جای او بودم شاید از مواردی می‌گفتم که در نطق بسیج دانشجویی اشاره شد و آن‌هم رخدادهایی‌ست که موجب شده تا به صورت بلندمدت در دانشگاه‌ها فضای علمی تقلیل پیدا کند به درس‌های دانشگاهی و این به نوعی مرگ دانشگاه است. هادی مولایی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل هم که به روی سن آمد بیاناتش سراسر کنایه بود و حاشیه، سخنانی در لفافه پیچیده بود که همگی اشاره می‌کرد به حاشیه‌های پیرامون قالیباف، انتقاداتی هم داشت که جالب توجه بود، از عدم حضور قالیباف در دانشگاه‌ها در زمان انتخابات انتقاد کرد و همانطور که از قبل پیش‌بینی می‌کردم اقدامات مجلس را برای همراستایی با جریان به اصطلاح وفاق زیرسوال برد و حظور نظام قانون‌گذار را در این جریان تشریفاتی دانست و در ادامه هم به سیاست‌های دولت انتقاد کرد و برخی انتصابات دولت را به نوعی غیرقانونی تلقی کرد. موضوع مسئولیت محمدجواد ظریف را تقریبا تمام تشکل‌های انقلابی مطرح کردند، برای همشان مهم بود، همه‌ از ای ماجرا عصبانی بودند. بعضی اوقات با خود فکر می‌کنم چرا گه‌گاه صحن مجلس شورای اسلامی می‌شود محل دعواهای کودکانه سیاسی بین برخی. خون دلی می‌خورد انسان برای این منازعات. بعد هم در وقفه‌ای عجیب مجری برنامه از تعدادی از دانشجویان خواست تا بیایند و روی سن بنشینند تا افرادی که بیرون مانده‌اند بیایند داخل. ناگهان کلنی بسیجی‌ها از گوشه سالن بلند شد و رفت نشست روی سن، روبروی حاضران، انگار که از قبل هم پلاکاردهایی آماده کرده‌بودند برای این سناریو . پلاکاردها را بیرون آوردند و گرفتند رو به جمعیت، به نظر من که طبیعی درآمد و اصلا کسی نفهمید. در ادامه آریا جوکار، دبیرشورای صنفی به روی سن آمد و تا چشمم به ظاهر و یقه بازش افتاد، مارکیسیت‌های کلاسیک برایم تداعی شد. حرفهای کلی و شعار دادن و بعد از هر جمله‌اش از پشت‌سر احسنت گفتنی و عده‌ای هم دست و جیغ و هورا، البته حرف‌های خوبی هم درمورد فرسودگی دانشگاه و وضعیت بد خوابگاه‌ها گفت و از قالیباف دعوت کرد تا شخصا از وضعیت خوابگاه‌ها بازدید کند. او هم در نهایت مانند دبیر انجمن‌های علمی از قانون عفاف و حجاب انتقاد کرد و این لایحه را به نوعی نامقبول خواند. البته قالیباف در صحبت‌هایش قول داد که از خوابگاه‌ها بازدید خواهد کرد. سیدمحمدحسن حسینی، دبیر جنبش عدالتخواه که به روی سن آمد معلوم بود حرف مشخصی برای گفتن دارد، او از عقب‌ماندگی در عدالت بر مبنای بیانات حضرت آقا گفت و تلاش‌هایی‌ که برای حل ناترازی می‌شود را عامل کوچک شدن سفره مردم دانست، از وضعیت بد صندوق‌های بازنشستگی گفت و وضعیت جنگی و تورم ۴۰ درصد، از تلاش‌هایی که برای زنده کردن جریان خصوصی سازی می‌شود انتقاد کرد و آنرا در ادامه جریان خصوصی سازی شکست‌خورده برشمرد، او منتقد بحث مولدسازی‌های بی رویه بود و گفت این به نوعی به تاراج بردن اموال عمومیست. او خواستار رسیدگی به وضعیت جان دادن کارگران در معدن‌ها بود و خواستار پیگیری اصلاح قانون کار در مجلس و در پایان کلام خود هم کنایه‌ای به مشارکت کم افراد در انتخابات مجلس زد.

علی‌صادقی دبیر جامعه اسلامی هم، بعد از آنکه به روی سن آمد کم و بیش حرفهای مشابهی با نمایندگان دیگر تشکل‌های انقلابی داشت، البته بر خلاف بقیه کمی از اقدامات قالیباف تقدیر کرد، از اقداماتی مانند سفر به لبنان. و تقدیری هم داشت از نقش جمهوری‌اسلامی در پیش‌برد جبهه مقاومت و خواستار اقدام و وعده صادق‌۳ شد. او بیان کرد که به نوعی لایحه بودجه که به مجلس ارائه شده مطابق برنامه هفتم توسعه نیست و درجایگاه حامی قانون عفاف و حجاب ظاهر شد. او سعی داشت با نقد جریان وفاق و انتقادات مشابه دیگر، مجلس را در برابر دولت قرار دهد و خواستار مقابله مجلس با اقدامات دولت شد و وفاق را مصحک دانست. در پایان نطق‌های تشکلهای دانشجوها هم، مسئول بسیج دانشجویی، علیرضا صفری به روی صحنه آمد و صحبت‌هایش هم ۲ دقیقه‌ای فراتر از حد ۵ دقیقه رفت، ولی خوب چون برنامه را خود بسیج برگزار می‌کرد مجری خیلی ایرادی وارد نکرد. او خواهان آرایش جنگی و تهاجمی در منطقه و در همه ابعاد بود و به انتقاد از جریان وفاق پرداخت، او سیاست‌های اقتصادی دولت را نامقبول دانست و از مجلس خواست تا در برابر آنها ایستادگی کند. بعد از سخنان نمایندگان، خارج از چهارچوب برنامه، دو تن از دانشجویان به روی سن آمدند و حرف‌هایی کوتاه و جنجالی زدند، یکی از آنها که موهایی بلند داشت و پالتویی به تن، به روی سن آمد و جریان وفاق را لازمه روز کشور در شرایط جنگی برشمرد و پس از آن، گرانی بنزین توامان با اجرای قانون عفاف و حجاب را مساوی با رخ دادن جنبش زن زندگی آزادی دیگری دانست. فرد دیگری هم با هیاهو به روی سن آمد، با این حال بنظر نمی‌آمد کسی بخواهد جلوی اورا بگیرد، برگه‌ای در دست داشت و با تندی حرف‌هایی را کنایه‌آمیز رو به قالیباف بیان می‌کرد و با تشویق کلنی بسیجیان همراه می‌شد، در نهایت هم با اصرار زیاد مجری از سن پایین آمد و درکمال خونسردی مسئول بسیج او را در آغوش گرفت و رویش را بوسید. در مدتی که کلیپی مربوط به جنایات رژیم صهیونیستی در حال پخش بود، با خود فکر می‌کردم که بعد از مدت‌ها این تریبون شاید فرصت خوبی باشد تا قالیباف در اقدامی بتواند به نوعی با بدنه انقلابی و جان بر کف آشتی کند و آن حاشیه‌ها که پیرامونش شکل گرفته را برایشان شرح دهد و رفع ابهام کند، حاشیه‌هایی که افرادی آنهارا به روی زبان‌ها انداختند که معلوم نیست موسساتشان را با پشتوانه چه کسی و یا کسانی بالا آورده‌اند و معلوم نیست بازوان رسانه‌ای خود را با مجوز چه کسانی مدیریت می‌کنند و به جان و این و آن می‌اندازند. بعد از کلیپی که پخش شد، دانشجوی رشته مطالعات زنان که خود را نماینده زنان می‌دانست و منتقد این بود که همه نمایندگان تشکل‌ها مردان بودند، به روی سن آمد و بیان کرد که آقایان صلاحیت نظردادن در مورد پوشش زنان را ندارند و به نوعی از طرح عفاف و حجاب دفاع کرد. بعد از همه اینها بالاخره نوبت به قالیباف رسید تا به روی سن بیاید و حرف‌هایش را بزند، در ابتدا قالیباف پاسخ به سوالات دانشجویان را ارجح به صحبت‌های خود دانست و به مواردی از آنها پاسخ داد، او در پاسخ به سوالاتی که مربوط به قانون عفاف و حجاب می‌شد، اولا گفت که به عنوان جایگاه ریاست مجلس موظف است تا از قوانین دفاع کند؛ هرچند که به بخش‌هایی از آنها نقد داشته باشد. او چنین بیان کرد که این قانون به گونه‌ای تنظیم شده تا ۳۱ ارگانی که از ۳۲ ارگان مسئول برقراری حجاب درجامعه هستند و کوتاهی می‌کنند را به کار بگیرد. و تنها یک فصل از فصول این قانون مربوط به جرم انگاری این موضوع است و فصول دیگر این قانون حاصل از مطالعات دقیق و طویل می‌باشد. همچنین اضافه کرد که این قانون از هرنوع حرمت شکنی و برخورد فیزیکی در اجتماع جلوگیری خواهد کرد و دیگر چیزی به عنوان گشت ارشاد وجود نخواهد داشت. در پاسخ به صحبت‌های دانشجویان و انتقادات آنها به جریان به اصطلاح وفاق هم، قالیباف سخن آن دانشجو که می‌گفت امروزه ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند همدلی و همکاری و وحدت در جامعه هستیم را تایید کرد و گفت این وفاق باید در راستایی باشد تا ارزش افزوده داشته و به مردم سود برساند و تلاش بر این است تا این وفاق حول پیشبرد برنامه هفتم توسعه شکل بگیرد.

او در مورد نقدی که به رای اعتماد کامل مجلس به کابینه پزشکیان شده بود، چنین پاسخ داد که در آن زمان پس از شهادت شهید رئیسی مجلس و دولت درحال شکل گیری بودند و کشور در برهه زمانی خاصی قرار داشت و حتی حضرت آقا هم صراحتا از این اقدام مجلس ابراز رضایت کردند. وی همچنین افزود که این به آن معنا نیست که مجلس برعملکرد وزرا نظارت نخواهد داشت و مجلس همواره درحال رصد فعالیت‌های وزارت‌خانه‌ها است. او همچنین گوشزد کرد که لازم است تا به قانونی که صلاحیت وزرا را تایید کرده است احترام گذاشته شود. قالیباف در جواب نماینده جنبش عدالتخواه به نوعی گفت که تمام اقدامات پیرامون خصوصی‌سازی و مولد سازی بر اساس پیشبرد اهداف برنامه هفتم توسعه انجام می‌گیرد و اطمینان داد که این اقدامات در جهت حفظ امنیت سرمایه و جریان دادن این سرمایه به سمت جیب مردم است. همچنین در پاسخ به مطالبه عملیات وعده صادق‌۳ این امر را قطعی دانست ولی زمان را یکی از عوامل اجرایی این عملیات برشمرد. درادامه هم به درخواست یکی از دانشجویان در مورد ظریف، قالیباف بیان کرد که تا قبل از اصلاح قانون مربوطه مسئولیتی نخواهد داشت. البته به یاد دارم در ماه گذشته که موضوعات خلاف قانون بودن مسئولیت ظریف و درخواست دولت برای اصلاح این قانون مطرح شده بود؛ بیاناتی از رهبری تایید شد که ایشان با این امر موافق‌اند، با این حال درک نمی‌کنم اهمیت این نزاع سیاسی چیست؟ و بود و نبود یک نفر چه سود و زیان کلانی می‌تواند برساند؟ به هرحال در ادامه قالیباف در سخنان خود، موضوعات مربوط به منطقه را بررسی کرد و چنین بیان کرد که جمهوری اسلامی همواره در راستای حفط امنیت امت اسلامی قدم برخواهد داشت. و گفت که جبهه مقاومت زنده‌تر از همیشه پیش خواهد رفت. واقعیت این است که ما در جنگی تمام‌عیار هستیم و همانطور که قالیباف در بخشی از سخنرانی‌اش گفت، جنگها فراز و فرود فراوان دارد و شکست‌ها و پیروزی‌ها توامان خواهد بود، و این جنگ به این زودی‌ها پایان نخواهد یافت؛ هرچند ما درنهایت پیروز خواهیم شد و این وعده الهیست، اما بدان معنا نیست که حالا، وضعیت مناسبی در منطقه درجریان است و ما دست بالا را داریم. و این طبیعیست. و ماهیت جنگ همین است. و این نباید موجب ناامیدی آن دسته از افرادی شود که به این مسیر ایمان دارند. قالیباف همچنین در بخشی از صحبت‌هایش، گفت که نسبت به احمد جولانی و جریانی که اکنون سکان کشور سوریه را در دست دارند، تا زمانی که به مانند داعش نباشند و تا زمانی که در کنار صهیونیست‌ها قرار نگیرند موضع مخالفی نخواهیم داشت. تقریبا بخش‌های مهمی که در صحبتهای قالیباف بیان شد این‌ها بود و چشم و گوش من خشک شد به لب و دهان قالیباف تا بالاخاره پاسخی دهد به شبهات و حاشیه‌های که پیرامون اسمش شکل گرفته است، بعد از کنایه‌های فراوان که به او زده شد و سخنان تندی که این حواشی را به نوعی دوباره زنده می‌کرد، با خود گفتم که شاید بیاید یکی دوتایشان را شفاف سازی کند، اما مانند همیشه سکوت اختیار کرد و نمی‌دانم صلاح را در چه می‌داند که می‌گذارد شکافت بین و او و انقلابیون بیشترو بیشتر شود. گذاشت تا ذهن‌های جماعت درگیر حاشیه هرجا که می‌خواهد برود و سیر کند. خود محکوم کنند و خود بالای دار ببرند. انسان که قاضی نیست. انسان انقلابی که دیگر باید بداند. انسان انقلابی که خود را هسته سخت نظام می‌داند باید نسبت به هر قدم و هر کلام خود هزاربار شمارش کند.

خبرنگار: محمد افصح

کد خبر: 1252113

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =