به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز، نام کامران غضنفری نماینده طیف پایداری در مجلس دوازدهم روز جمعه در همایش فریاد ۲ با ادعایی درباره ترور شهید ابراهیم رئیسی دوباره برسر زبانها افتاد.
بیشتر بخوانید؛
علت توقف قانون حجاب در ایستگاه «ابلاغ»؛ تعطیلی یک هفتهای مجلس یا عدم پذیرش از سوی دولت
در کلیپی که از نماینده تهران در حال دست به دست شدن است وی مدعی شده است ترور رئیسجمهور سابق به دست جمهوری آذربایجان و با دستور آمریکا و اسرائیل انجام شده است اما برخی در داخل کشور مصلت نمیدانند آن را علنی کنند! و علت سقوط بالگرد حامل ریاست جمهوری و همراهانش را به یک توده ابر نسبت میدهند.
این ادعای عجیب در روزهایی که رسانههای بیگانه در تلاش شبانهروزی برای مشابهتسازی میان رژیم سابق سوریه و ایران فعلی و در نهایت پیشبینی آیندهای مشابه برای مردم ایران هستند نه تنها فراتر از پاس گل برای این رسانهها است بلکه مصداقی از «خالی کردن دل مردم» است که در بیانات اخیر رهبر انقلاب نیز از آن تحت عنوان «جرم» یاد شد. شاید گفته شود سخنان رهبر انقلاب ناظر به ایجاد دلهره در میان توده مردم پس از حوادث اخیر سوریه بود اما تذکر اخیر رهبر انقلاب را میتوان به طور تلویحی شامل هر ادعای غیرمستدللی دانست که موجب پاشیدن بذر ناامیدی در جامعه میشود.
پیشینه خبرسازی درباره ترور شهید رئیسی و دامن زدن دوباره به شایعات
اواخر شهریور ۱۴۰۳ پس از حادثه تروریستی انفجار پیجرها در لبنان که منجر به شهادت و زخمی شدن صدها نفر شد، رسانههای وابسته به اسرائیل دست به یک عملیات روانی گسترده با هدف تاثیرگذاری بر افکار عمومی مردم ایران زدند و اکانت توئیتری ترور آلارم وابسته به اسرائیل تصویری از رئیسجمهور سابق و یک دستگاه پیجر (ساعت) کنار وی در دیدار با خانم «سلام زواوی» سفیر دولت فلسطین منتشر کرد و اینطور القاء کرد که شهید رئیسی نیز پیجر داشته و به وسیله انفجار آن ترور شده و به شهادت رسیده است.
تصویر اصلی دیدار سلام زواوی و رئیسجمهور سابق
تحلیلگرن و فعالان رسانهای بر این باور هستند که اهداف فضاسازی با اخبار فیکی از این دست اعتبارزدایی از نهادهای انقلابی و گزارش ستاد کل نیروهای مسلح درباره بررسی سانحه سقوط بالگرد ریاست جمهوری، ایجاد ترس و ناامیدی در جامعه ایرانی، برهم زدن وحدت در کشور، ایجاد اختلاف میان ایران و همسایگانش و بزرگنمایی توان نظامی و امنیتی اسرائیل است. علاوه بر این، چنین گزارش کذبی در حالی منتشر شده است که طبق ضوابط و پروتکلهای حفاظتی و امنیتی مقامات عالیرتبه کشور، هر وسیلهای پیش از به کارگیری در این سطوح حساس مورد چک و بررسی فنی دقیق قرار میگیرد بنابراین این نکته فنی نیز مضحک بودن ادعای اسرائیلیها را دوچنان میکند. همچنین در آن سانحه رئیسجمهور و سایرین از تلفن همراه استفاده کرده بودند و دیگر نیازی به پیجر نداشتند.
اما از آن زمان تا جنجال اخیر نماینده تهران هرازگاهی نیز بر اثر غفلت و کمتوجهی رسانه ملی و برخی سیاست ورزان به شایعات درباره نحوه شهادت رئیسجمهور دولت سیزدهم دامن زده شد. مثلا پس از شهادت دبیرکل حزبالله لبنان، ویدئوی سخنان یکی از بانوان جریان مقاومت عراق روی آنتن رسانه ملی رفت که تردید مخاطبان را درباره نحوه شهادت وزیر امور خارجه دولت پیشین برانگیخت. وی در برنامه شبکه اول سیما گفت: «مردم ضاحیه میگفتند شاید اگر به شهادت دکتر امیرعبدالهیان پاسخ میدادیم و از ترور شهید هنیه انتقامی میگرفتیم الان سیدحسن نصرالله زنده بود.»!
اما در مورد عجیب دیگری، پس از ترور اسماعیل هنیه محمد مهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد دولت سیزدهم با انتشار توئیتی خواستار انتقام از اسرائیل شد؛ اما نکته قابل تامل آن توئیت این بود که وی تصاویر شهید رئیسی و امیر عبداللهیان را هم در میان دیگر شهدای ترور قرار داده بود!
کجسلیقگی و شتابزدگی ناشی از حوادث فشرده امنیتی یک سال گذشته در ایران و منطقه ممکن است منجر به اظهاراتی از این دست در میان برخی مسئولان یا برنامه سازان رسانه ملی شده باشد. البته هریک از این موارد که به عنوان نمونه ذکر شد در نوع خود تا چند روز پسلرزه داخلی و خوراک برای رسانههای خارجنشین تامین کرده است اما در شرایطی که وضعیت تقابل میان ایران و اسرائیل پس از طی یک دوره پرتنش در عصر پسا اسد به نقطه اوج خود رسیده است، طرح ادعایی که بارها از سوی مقامات نظامی ارشد رد شده است، آب ریختن به آسیاب چه کسانی است؟ آیا وقت آن نرسیده صرف نظر از ظن و گمان، اگر فردی درباره یکی از امنیتیترین حوادث دهههای اخیر کشور (سقوط بالگرد رئیسجمهور) به مدرک مستدللی غیر از اظهارات منابع رسمی، دسترسی دارد آن را در اختیار نهادهای زیربط قرار دهد یا حداقل در فضای رسانهای با دلایل محکمه پسند مطرح کند؟
شاید در پاسخ انتقاداتی از این دست گفته شود قوام حاکمیت و وفاق میان مردم و نهادهای حاکمیتی نباید در پی بیان شبهات شخصی یا موضعگیریهای احساسی برخی فعالان سیاسی متزلزل شود اما در اینجا ذکر دو نکته ضرروی است.
یک: گاهی منبع ایجاد شبهه فرد یا رسانهای در خارج از کشور یا حتی خارج از حاکمیت است و افرادی حقیقی و حقوقی که در مقام پاسخگویی قرار دارند ممکن است وی را بیاطلاع بنامند و به این ترتیب دامنه تاثیرگذاری وی را محدود کنند اما اگر شبهات در مسائل کلیدی از سوی افرادی که اصطلاحا دستی بر آتش دارند مانند نمایندگان مجلس، اعضای کابینه فعلی یا سابق و ... مطرح شود، مخاطب وی را فردی بیاطلاع نمیداند که به راحتی از روایت وی صرفنظر و به روایت رسمی اعتماد کند.
دو: هنگامی که شبهات از سوی افرادی مطرح میشود که داعیه انقلابیگری دارند و به طور طبیعی دامنه مخاطبان آنها بیشتر قشر جوان حامی نظام را در برمیگیرد، آیا این چوانن پس از شنیدن چنین ادعاهایی متحیر و سرگردان نخواهند شد؟ آیا افرادی نظیر غضنفری مسئولیت سرگردانی آنها را به عهده خواهند گرفت؟ پرسش حیاتیتر این است که چنین جوانانی پس از سرخوردگی و ناامیدی به کدام سمت سوق پیدا میکنند؟
چرا ادعای کامران غضنفری گل به خودی است؟
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در واکنش به ادعای کامران غضنفری نماینده تهران مبنی بر ترور رئیسجمهور اسبق با «گل به خودی» خواندن این اظهارات نوشت: «از یک مسئول عالیرتبه دولتسیزدهم شنیدم که سه گزارش مستقل از یکدیگر تایید میکند در سقوط بالگرد شهید رئیسی هیچ خرابکاری و توطئه داخلی و خارجی وجود نداشته. حرفهای مشتی آدم متوهم صرفا برای مطرحکردن خودشان و باقی ماندن روی آنتن است. غضنفرها فقط به خودشان گل میزنند طفلکیها!»
بر اساس سه گزارش روایت رسمی که مهاجری نیز به آنها اشاره کرده است، بالگرد حامل رئیسجمهور پیشین و همراهانش به دلیل ورود به یک توده ابر و بدی آب و هوا سقوط کرد. بررسی این پرونده نیز از ابتدا بر عهده ستادکل نیروهای مسلح گذاشته شد. در این راستا اولین گزارش ستاد کل نیروهای مسلح کمتر از چهار روز پس از سانحه سقوط بالگرد، به صورت رسمی از سوی این نهاد منتشر شد. بر اساس این گزارش، تیم تخصصی ستادکل ساعت ۹ صبح روز ۳۱ اردیبهشت در صحنه حادثه حاضر شدنده بودند. اما دومین گزارش حدود یک هفته بعد منتشر شد که جزئیات بیشتری را در توضیح حادثه در بر میگرفت اما موید کلیات همان گزارش قبلی بود. سرانجام سومین و آخرین گزارش هیئت تخصصی تشکیل شده در ستاد کل نیروهای مسلح، نیمه شهریور ۱۴۰۳ منتشر شد که نظر نهایی درباره علت سقوط را در برمیگرفت و با این گزارش پرونده بررسی سقوط بالگرد رئیسجمهور بسته شد.
ادعای نماینده تهران به طور مشخص در تضاد با یافتههای هر سه گزارش هیئت عالی کارشناسی ستاد کل نیروهای مسلح است زیرا وی مدعی است که بالگرد رئیسجمهور سابق از طریق دولتهای خارجی ساقط شده است. بر این اساس این ترور باید به صورت خرابکاری، بمبگذاری، اصابت یا جنگ الکترونیک رخ داده باشد! ادعایی که به علت تبعاتش ممکن برخی مقامات وزارت خارجه یا وزارت دفاع وادار به توضیح بیشتر کند.
شبهاتی که ناخواسته زمینه سوریهسازی ایران را ایجاد میکنند
در چارچوب گل به خودی دانستن سخنان غضنفری تمرکز بر اظهارات فواد ایزدی یکی از تحلیلگران مسائل بینالملل درباره تاخیر در اجرای قانون حجاب خالی از لطف نیست. وی درگفتگو با علی علیزاده اظهار کرده است: « یک سری جوان ما داریم که اگر برای کشور مشکل ایجاد شود آنها باید بروند جلوی تیر، چارهای نیست و میروند. برای چه میروند؟ چون احساسات این است این جمهوری اسلامی است، این جوانها مذهبی هستند حکومت را از خودشان میدانند، داوطلب میشوند برای رفتن جلوی تیر.»
ایزدی در ادامه گفته است: «این فرد اگر احساس کند حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست برای چه باید برود جلوی تیر؟خواهشی از مسئولین داریم این است که کاری نکنند که این ذهنیت جوانهای حذبالهی جامعه ایجاد شود که این حکومت هم شبیه چیزی مثل جمهوری اسلامی پاکستان است. اگر این ذهنیت ایجاد شود آدمهایی که باید از کشور دفاع کنند دفاع نخواهند کرد و ایران به سوریه تبدیل میشود، ارتشش نمیجنگد. این بحث حجاب بعد سیاست خارجی ایجاد میکند.»
درنگی در سخنان ایزدی که یک روز پس از نشست غضنفری مطرح شده است، سلسله متوالی از سوالات بیپایان را مطرح میکند مانند این که اگر جوانان تصور کنند کشور به علت تاخیر در اجرای یک قانون غیر اسلامی است و از آن دفاع نخواهند کرد اما اگر تصور کنند این حکومت در سطح کلان دست به فریبکاری سیستماتیک زده است و ناتوانی در انتقامگیری از ترور رئیسجمهور سابق یا حداقل طرح آن در مجامع بینالملی را در پشت مفاهیمی مانند «شهادت» و «تشییع باشکوه» پنهان کرده است آیا باز هم برای دفاع از این نظام سلاح در دست خواهند گرفت و یا اساسا به نقطهای خواهند رسید که برای مقابله با این حجم از ریاکاری سیستماتیک دست به مقابله مسلحانه با حکومت خواهند زد؟ آیا این همان رویای سوریهسازی ایران نیست؟
وقتی دولت بهانه است اما اصل نظام نشانه میرود!
همایش فریاد ۲ آن طور که به نظر میرسد در راستای مطالبهگری برای تحقق عملیات وعده صادق ۳ برگزار شده است. عملیاتی که بارها از سوی مسئولین نظامی کشور وعده اجرای آن داده شده و در این چارچوب حتی پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا نیز به گفته مسئولان عالی نظامی و سیاسی تاثیری در محاسبات اجرایی آن ندارد. با این حال شایان ذکر است که برخی داعیه داران انقلابیگری از همان روزهای نخست سال ۱۴۰۳ که ساختمان کنسولگری ایران در دمشق مورد تهاجم نیروهای اسرائیلی قرار گرفت با تحت فشار قرار دادن فرماندهان نظامی خواهان شتابزدگی پاسخ به اسرائیل بودند هرچند با وجود تمام حاشیهآفرینی های این جریان، عملیات معروف به «وعده صادق» سرانجام محقق شد.
با این وجود، حاشیهسازی های این جریان برای شتابزدگی در پاسخ به اسرائیل پایان نیافت و جریان مذکور پس از ترور اسماعیل هنیه در تهران که حالا دیگر وعده صادق ۲ پیش از وعده صادق ۱ تبدیل به مطالبه عمومی شده بود، علاوه بر تشویق به تعجیل در عملیات، درپی فروکاستن عدم تعلل و عقلانیت انقلابی نیروهای نظامی به بیعملی و سازشکاری دولت نوپای چهاردهم بود! با وجود شکست رفتارهای غیرکارشناسی این جریان در دو عملیات وعده صادق ۱ و ۲ حالا بار دیگر این جریان در همایش فریاد ۲ که در راستای مطالبه برای عملیات وعده صادق ۳ برگزار شده به جای تبیین استراتژیهای نظام در مقابله با اسرائیل، باز هم در حال حاشیهسازی و هزینهتراشی است!
علاوه بر این غضنفری در ویدئویی اعتراضی درباره تاخیر در انجام عملیات وعده صادق ۳ که در فضای پیامرسان ایتا منتشر شده گفته است: «چرا عملیات وعده صادق ۳ به تعویق افتاده؟ خود آقای پزشکیان ماه گذشته به صراحت اعتراف کرد که ما فریب وعده آتشبس آمریکاییها [در غزه] را خوردیم. دو ماه عملیات وعده صادق دو را عقب انداختند. نتیجه آن شد خسارت سنگینی که روی دست محور مقاومت ماند؛ شهادت سیدحسن نصرالله. آقای پزشکیان! این خسارت کمی بود که شما روی دست محور مقاومت گذاشتید؟ با فریب خوردن از آمریکایی که بارها عدم پایبندی خود به وعدههایش را نشان داده بود.»
وی همچنین در ادامه این ویدئو گفته است: «باز هم فریب میخوری؟ چرا عملیات وعده صادق ۳ به تاخیر افتاده؟ شواهد و قرائن نشان میدهد که برخی جلوی آن را گرفتند. ما انشاالله این را در مجلس دنبال میکنیم و اگر ثابت شود برخی آقایان دولتی در این قضیه نقش دارند، از خجالت آنها درخواهیم آمد. شوخی نداریم با کسی! میخواهد رئیسجمهور باشد، وزیر یا هر مقام دیگری. اگر با منافع، مصالح و امنیت ملی بخواهند بازی کنند، مجلس با قدرت در برابر آنها خواهد ایستاد.»
نماینده تهران در حالی همچنان عدم اجرای عملیات وعده صاق ۳ د زمان فعلی را مانند عملیات پیشین به گردن دولت میاندازد که اولا حداقل پس از سلسله عملیاتهای وعده صادق دیگر مخاطبان عام هم میدانند که تصمیمگیری درباره چنین مسائلی فرا قوه ای و از سوی نهادهای عالی حاکمیتی و با مشاوره فرماندهان ارشد نظامی صورت میگیرد بنابراین دولت سیزدهم یا دولت چهاردهم نقشی در این امور راهبردی ندارند. اعتراض در این زمینه در واقع اعتراض به نهادهایی فراتر از ریاست جمهوری و زمینه ساز بیاعتمادی به حاکمیت در سطوح عالی است. بر این اساس ضربه اصلی چنین انتقادات و اتهامات تندی که هر چند با هدف تخریب دولت صورت میگیرد اما در نهایت منجر به تضعیف سرمایههای مردمی حاکمیت و بازی در جنگ نرم دشمنان میشود.
نکته نغض این حجم از پایداری غضنفری بر شتابزدگی در تحقق عملیات وعده صادق ۳ این جاست که محمد منان رئیسی نماینده قم و نزدیک به جبهه پایداری اخیرا در بخشی از یک یادداشت نوشته است: «حدود دو هفته قبل، در حاشیه مراسمی، ملاقاتی بسیار کوتاه با یکی از بلندپایهترین مقامات نظامی کشور داشتم. به ایشان عرض کردم که پس این وعده صادق ۳ چه شد؟! لبخندی زدند و گفتند که بزنیم که نیم ساعت بعدش دوباره اسرائیل ما را بزند تا بعدش مردم مطالبه وعده صادق ۴ را بکنند؟! »
صرفنظر از فضایی که نماینده قم با یک مقام بلند پایه نظامی در آن گفتگو کرده و دلایل آن فرمانده درباره سخنانش، آیا تناقضهایی که در اظهارات برخی نمایندگان در چنین مسائل حیاتی دیده میشود، حاصلی جز بدبینی بخش زیادی از مردم به نظام دارد؟
غضنفری پیش از این در نیز در جریان چالش برخی نمایندگان مجلس با دولت بر سر مسئله معاونت ظریف در دولت چهاردهم تا سر حد تهدید رئیسجمهور به عزل و زندانی شدن نیز پیش رفته بود! در حالی که پس از انتقادات نمایندگان مجلس، سرانجام دولت طی یک ساز و کار قانونی لایحه اصلاح قانون مشاغل حساس را به مجلس برد و ممکن است حتی نمایندگان به این لایحه رای مثبت بدهند و اگر این اتفاق نیفتد نیز کنارهگیری ظریف از سمتش بنا بر قانون فعلی بسیار محتمل است.
کامران غضنفری و طیف سیاسی نزدیک به وی باید به یاد داشته باشند که نقد دولت مستقر را محدود به نظارت به حیطه وظایف وزارتخانه، ارگانها و نهادهای مرتبط با دولت کنند. پر واضح است این دولت نیز مانند هر دولت دیگر در انجام وظایفش مبرا از قصور نیست و اساسا یکی از وظایف ماهوی نمایندگان نیز تلاش برای برطرف کردن این عیوب در دو سطح تقنین و نظارت است. اما اگر انتقادات فراتر از سطح اختیارات قوه مجریه برود علاوه بر نشانه گرفتن کل حاکمیت به نوعی زمینه تطهیر دولت نیز ناخواسته ایجاد میشود و حتی ممکن است افراطیگری راه را برای ایجاد اتهامات عجیبی مانند ترور رئیسجمهور سابق و لکه دار کردن اعتبار داخلی و خارجی حاکمیت نیز فراهم کند که در هر دو ساحت لطمات دامنهدار و بعضا جبرانناپزی بوجود خواهد آمد.
انتهای پیام/
نظر شما