دانشجوی خنثی؛ دانشگاه خاموش

محمد افصح*

گروه دانشگاه ایسکانیوز- معمولا دانشجوی نخبه جریان ساز در پیچ های تاریخی نقشی پررنگ ایفا کرده است. چرا که آنچه در سطح خیابان رخ می‌دهد جریان یافته از کنش‌های آغازین این دانشجویان در فضای اجتماعی دانشگاه هول تفکرات و جریانات و دوگانه‌های بالا آمده از همین فضا بوده است. پیش‌بینی می‌شود تا آینده تحولات داخلی هم بر همین منوال باشد. اما آنچه اکنون دانشجو و دانشگاه در ایران با آن مواجه است، اصطلاحا یک کوتاه قامتی در قشر دانشجو و یک دانشگاه ساکت و بی دغدغه است. که می‌توان این شرایط کنونی را حاصل از یک روند خنثی سازی چندین ساله از گذشته تا کنون دانست که عوامل مختلفی دارد.

سوال اساسی این است که دانشگاه غیرفعال دانشجوی منفعل می‌سازد و یا دانشجوی منفعل دانشگاه غیرفعال بار می‌آورد؟ ولی این دوگانه رقم زننده‌ی مشکل اصلی حال حاظر دانشگاه‌ها و دانشجویان نیست و رخدادی مهم منجر به وضع کنونی شده است. فضای سیاسی کشور گلخانه‌ای شده است. جریانات، نمایندگان و شوراهای شهر و همه سیاسیون، در فضایی خصوصی و گلخانه‌ای به دور از جامعه زندگی می‌کنند و مسائلی که دغدغه آن‌هاست و به آن می‌پردازند، مسائلی نیست که مردم جامعه دغدغه شب و روزشان باشد و با آن زندگی کنند. این اتفاق توامان در دانشگاه هم رخ داده است. مسائلی که دانشجو به آن می‌پردازد، آن چیزی نیست که مسئله جامعه باشه و نمی‌تواند آحاد و حتی گروهی از جامعه را نمایندگی کند. و این تعمیم پیدا کرده از فضای سیاسی کشور است. به عنوان مثال کارگرانی که سخت در معادن کار می‌کنند و به خاطر رانت و فساد معدن‌ داران و کارفرمایان که معادن را ایمن سازی نمی‌کنند، کشته می‌شوند. و هیچ جریان سیاسی‌ای نیست که آن‌ها را نمایندگی نمی‌کند. گویی سیاسیون ما در فضای خصوصی خود که آمیخته شده با این نوع رانت و تبعیض‌ها، گیرافتاده‌اند و دانشجو همان نوع به مسائل واکنش نشان می‌دهد که این نظم سیاسی بخواهد و تغییری در نظم حاکم ایجاد نمی‌کند. نظمی که آلوده به اینچنین نابرابری و بی عدالتی همچون باندهای قدرمند خودروسازهای داخلی است. و این‌که دیگر از تشکل‌های دانشجویی و دانشجویان شریانی نمی‌جوشد و جریانی بیرون نمی‌آید، دلیلش همین است.

از نگاه دیگر، دانشگاه اصولا برای دانشجو به وجود آمده است. اما گویی دانشگاه‌های ما با ایجاد نهادهای مختلف نظارتی مانند هیئت نظارت و شورای فرهنگی و هیئات نظارت بر نشریات و تشکل‌ها بجای آن که تسهیل کننده‌ی فعالیت‌های تشکلی باشند، نقش محدودکننده آن ها را پیدا کرده‌اند. و جریانی اگر بخواهد در دانشگاه شروع به کاری کند، با نهادهایی روبرو می‌شود که صدر تا زیل کار را زیر سوال می‌برند. برخوردهایی که با دانشجویان فعال صورت می‌گیرد که موجب دلسردی و خاموشی دانشجو می‌شود. بنا بر گفته شبستری دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، به خاظر اعتراض در داخل دانشگاه برخوردهایی مانند تعلیق و تبعید یا شکایت از دانشجو با دانشجویان صورت می‌گیرد که موجب ترس دانشجو و منفعل شدن او می‌شود. در این موارد به جای مدیریت فضا واکنشی چکشی رخ می‌دهد که دانشجو را نسبت به محیط خود بی تفاوت می‌کند. دانشجو با این نگرانی که نکند کاری انجام دهد که پرونده‌ای برایش درست شود و آینده شغلی‌اش را تهدید کند، قید کل کار را می‌زند. این گونه است که خیلی از ایده‌ها شاید حتی به مرحله‌ی طرح بحث هم نرسند. بماند که نسل جدید اصولا خیلی کم حوصله‌تر از دانشجوهای قدیمی‌تر هم هستند که دانشجوی امروزی دیگر حاضر نیست تا در راه مطالبه‌های خود هزینه دهد و این تفاوت دانشجوی نسل جدید با دانشجوی نسل گذشته است. اما مواجهه امروز با برخورد گذشته هم تفاوت های بسیاری دارد.

مسائل اقتصادی از دیگر دلایلی‌ست که دانشجو را تا حدی از پرداختن به ابعاد اجتماعی سیاسی بازمی‌دارد، دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دکتری و بزرگترهای دانشگاه بشدت درگیر مسائل اقتصادی می‌شوند و دیگر در فضای دانشجویی حضور پیدا نمی‌کنند. بر مبنای هرم مازلو، افراد زمانی که درگیر موضوعات سطحی تامین خورد و خوراک خود باشند، دیگر به مضوعات والاتر نخواهند پرداخت. امروز دانشجویانی با تفکر پخته‌تر و دنیا دیده‌تر دیگر نقشی ایفا نمی‌کنند و این خود از عوامل کوتاه قامتی تفکرات جریان‌های دانشجویی است.

به صورت کلی باید درنظر گرفت که از ابتدای انقلاب اسلامی تعریف مشخصی از کاربرد دانشگاه وجود نداشته است و با تحولات در فضای سیاسی و اجتماعی کشور و درخور زمانه، کارکرد دانشگاه هم دستخوش تغییر شده است. زمانی دانشگاه محلی برای پیشبرد سازندگی بوده، زمانی محلی برای تربیت کارآفرین و بالاآمدن فضای استارت‌آپی، زمانی هم شاید محلی آکواریموی برای تزریق علم به افراد بوده است. این تلاطم‌ها دانشگاه را وارد روند آشفته‌ای کرده که قطعا موجب آشفتگی دانشجو هم شده‌است.

و این فضای مشوش، بستر فعالیت دانشجو و تشکل‌های دانشجویی است و زمانی که بستر فعالیت اینگونه مشوش است، چه انتظاری می‌رود از دانشجو؟ با رصد این تعاریف موضوعی که برای کارکرد دانشگاه شکل می‌گیرد، می‌توان به این نتیجه رسید که دانشگاه اصولا به سمت سیاست گریزی پیش رفته است.

درکل باید این موضوع را درنظر گرفت که وقتی می‌گوییم از دانشگاه سیاست زدایی شده، مطلوبمان از کنشگری سیاسی چیست؟ مطلوب این است که در تعیین رئیس جمهور نقش ایفا کند؟ مطلوب این است که حل مسئله کند؟ مطلوب این است که دانشجو پیگیر آزادی های اجتماعی باشد؟ و در این سردرگمی آرا برای یک جنبش دانشجویی آرمانی، دانشجو به دنبال آرمانی بودن دچار سردرگمی بی انتها می‌شود و به نوعی درحال حاضر دچار این سردرگمی شده است.

واجب است تا بازنگری شود که چه کسانی پرچم‌دار و هدایتگر جریانات دانشجویی در کشور هستند. باید معلوم شود تفکرات تشکل‌های دانشجویی به صورت کلی از کجا نشات می‌گیرد و چه اهدافی را دنبال می‌کند. آیا این افراد به درستی راهنمای دانشجویان دغدغه‌مند شده‌اند و تفکراتشان دانشجویان را به مسیر درستی هدایت می‌کند؟ در این میان به اسم‌هایی می‌توان رسید که نماینده نوع خاصی از تفکرات هستند. و این تفکرات نیازمند سنجش و ارزیابی دقیق است...

*خبرنگار

کد خبر: 1256981

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =