به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، نوروز این روزها از جشنی باستانی برای شکرگزاری ورود به فصل گل و سبزه و تازه کردن دیدارها به فستیوالی برای به رخ کشیدن داراییها تبدیل شده است. نو شدن و حال عوض کردن جای خود را به ظاهر دل فریب و خانه زیبا داشتن داده است. فضای مجازی به ویژه اینستاگرام هم بستری شده تا آدمها آنچه که دارند را به رخ بکشند. در این میان هم پدیدهای به نام بلاگر خلق شده تا با نمایش آنچه دارد، نداشتههای مخاطب را به رویش بیاورد و از اندک داراییهای او ثروت خود را بیشتر کند.
این خرده سلبریتیها گاه آگاهانه و گاه سوار بر موج مصرفگرایی، به مخاطب القا میکنند که اگر خانه خود را اینگونه که ما میگوییم تزئین نکنی، از جامعه عقب ماندهای. اگر این وسایل را نداشته باشی، تو یک فرد دور مانده از قطار مدرنیتهای و محکوم به انزوا خواهی بود. اگر این لباس را با فلان لباس نپوشی، در جمع روشنفکرشان راه نداری. اگر این کالا را نداشته باشی، چیز بزرگی را از دست دادهای. اگر هزار مدل محصول بهداشتی و آرایشی تهیه نکنی، به خودت ظلم بزرگی کردهای. اگر میخواهی به سلامت بدن خود اهمیت بدهی، حتما باید با دورههای فلان بلاگر ورزش کنی و از غذاهای دور از دسترس تجویزی در رژیم بهمان بلاگر استفاده کنی.
مخاطب با مرور هر روزه صفحه آنها مدام احساس میکند که برای رسیدن به استانداردهای مورد قبول بودن، فاصله زیادی در پیش دارد و باید هزینهای صرف کند و کالایی بخرد تا به احساس رضایت از خود برسد. مثلا اگر خانهای پینترستی ندارد، نمیتواند میزبان دوستان و آشنایان خود باشد و آنها به او به چشم تحقیر نگاه خواهند کرد. یا اگر آنطور که رسانه از او میخواهد هر بار لباس نو نداشته باشد، نمیتواند ساعتی را با دوستان خود بگذراند.
نبود توان مالی کافی برای همیشه در مدار مدرن بودن، فشارهای اقتصادی و لزوم مدیریت هزینه برای تامین حداقل مایحتاج در نهایت باعث میشود که مخاطب سرگردان در این دنیای پرزرق و برق، احساس سرخوردگی و حسرت را تجربه کند. اگرچه در ابتدا مخاطب نمیخواهد وارد این فضا شده و خود را گرفتار کند اما زرق و برق آن و جنبههای سرگرم کنندهای که دارد، کم کم پای او را به صفحه بلاگرها باز میکند، بعد تصمیم میگیرد که در بحثهای شکل گرفته در نظرات هر محتوا مشارکت کند و یک باره ناخودآگاه خود را گرفتار در این بازی مصرفگرایی میبیند.
نزدیک ایام نوروز هم که بازار آنها گرمتر میشود و از سفره هفت سین ترند روز تا انواع لباس و حتی نحوه تغییر وسایل خانه را تبلیغ میکنند. ذات تبلیغ کردن یک کالا اتفاق بدی نیست اما القای استانداردهای جدید، ایجاد احساس نیاز برای مخاطبی که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، چیزی جز حسرت و تلخ کردن روزهای نوروز برای او ندارد.
یونس اکبری جامعه شناس معتقد است که خرید و مصرف کالاها بهطور طبیعی میتواند باعث خرسندی و رضایت خاطر انسانها شود اما مشکل زمانی آغاز میشود که این عمل به افراط و تفریط کشیده شود. در چنین حالتی، خرید و مصرف به چیزی فراتر از یک فعالیت عادی تبدیل میشود و به سمت "کالایی شدن" پیش میرود.
وی در این خصوص به ایسکانیوز گفت: کالایی شدن به معنای تبدیل کردن تمامی جنبههای زندگی به کالا است. در این وضعیت، افراد برای رسیدن به خرسندی باید به شکل سیریناپذیری خرید و مصرف کنند. این فرایند به تدریج به یک عادت تبدیل میشود و نهتنها بر رفتار فرد تأثیر میگذارد بلکه بر نوع نگرش او به زندگی و اطرافیانش نیز دامن میزند. بهعبارتدیگر، افراد در این حالت دیگر به جای روابط انسان معنادار به وسایل و اشیاء وابسته میشوند.
اکبری توضیح داد: در این فرآیند، دنیای انسانی به شکل فزایندهای به ابزاری برای دستیابی به لذتها و خرسندیهای آنی تبدیل میشود. افراد به جای ارتباطهای عمیق و معنادار با دیگران، به دیدگاههای سطحی و مادینگرانه روی میآورند. این امر به تدریج موجب میشود که انسانها در تعاملات خود نسبت به یکدیگر به شکل کالاهای قابل خرید و فروش رفتار کنند. در واقع، انسانها بهجای اینکه یکدیگر را بهعنوان موجوداتی با احساسات و نیازهای عمیق ببینند، آنها را بهعنوان ابزارهایی برای کسب لذت و خرسندی در نظر میگیرند.
وی ادامه داد: بهعنوان مثال، در روابط عاطفی، افراد میتوانند به دنبال شریکانی باشند که دارای ویژگیهای خاصی باشند تا بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند. این ویژگیها میتواند شامل زیبایی ظاهری، وضعیت اجتماعی یا اقتصادی و حتی تواناییهای جنسی باشد. پس از مدتی، هنگامی که این نیازها تأمین میشود، فرد ممکن است بهجای ارزش و احترام به شریکش، او را بهعنوان یک کالا در نظر بگیرد که باید مصرف شود و سپس کنار گذاشته شود. این چرخه میتواند بهویژه در جوامع مدرن و مصرفگرا بیشتر دیده شود که در آن تبلیغات و رسانهها به طور مداوم بر روی نیاز به خرید و مصرف تأکید میکنند.
مدیر گروه مطالعات سلامت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران بیان کرد: نکته قابل توجه در این وضعیت این است که چنین افرادی نه تنها در فرآیند کالایی دیدن دیگران، خودشان نیز قلب ماهیت میشوند. آنها بهتدریج از ارزشهای انسانی خود دور میشوند و به کالاهایی برای دیگران تبدیل میشوند. برای مثال، فردی که به دنبال جلب توجه و تأیید دیگران است، ممکن است بهطور مداوم به دنبال خرید لباسهای گرانقیمت، خودروهای لوکس یا دیگر کالاهای مادی باشد تا بتواند خود را بهعنوان یک کالا مقبول نشان دهد. این فرد برای جلب توجه و تأیید دیگران باید همیشه در حال خرید و مصرف باشد و به همین دلیل دست از تلاش برای رشد و توسعه شخصیت خود برمیدارد.
وی افزود: در نهایت، این روند میتواند به یک دور باطل منجر شود که در آن افراد هرچه بیشتر در پی کالاها و مصرف آنها هستند، از ماهیت انسانی و ارزشهای ذاتی خود فاصله میگیرند. آنها تبدیل به کالاهایی برای یکدیگر میشوند و هر چه در این مسیر پیش میروند، از خود واقعیشان و تواناییهای انسانیشان تهیتر میشوند. این وضعیت نه تنها به آسیبهای فردی میانجامد، بلکه میتواند به کاهش روابط انسانی و همدلی در جامعه منجر شود. بنابراین، ضروری است که به این وضعیت توجه کنیم و سعی کنیم با ایجاد توازن در زندگی، از افتادن در دام کالایی شدن جلوگیری کنیم.
به گزارش ایسکانیوز، نوروز اتفاقی نو و ویژه است اما این به معنای آن نیست که شما باید در بهترین حالت ظاهری باشید تا از دیگران عقب نمانید. فلسفه نوروز نو شدن حال دلمان است نه اینکه بهترین وسایل خانه را داشته باشیم. دورهمیهای نوروزی برای افزایش حس همدلی است نه مسابقهای برای بهترین و زیباترین بودن و نیاز نیست که در این روزهایی که بار مشکلات اقتصادی به استثنای طبقه بورژوازی روی دوش عموم جامعه سنگینی میکند، احساس حسرت و سرخوردگی را به خودمان و خانواده هدیه بدهیم. مصرفگرایی دورباطلی است که نقطه پایان ندارد و غرق شدن در آن به مفهوم گرفتار شدن در گردابی بیانتها با ارمغانی به نام افسردگی است.
انتهای پیام /
نظر شما